محمد مهدی شرافت

اگر از من به عنوان یکی از افراد پیگیر و موثر در ثبت شهر یزد در فهرست جهانی یونسکو در خصوص ضرورت این اقدام سوال شود استفاده از این ابزار و ظرفیت مهم برای حفظ میراث فرهنگی را به‌عنوان اصلی‌ترین هدف عنوان خواهم کرد. با تذکر این نکته که اکتفا کردن موضوع میراث فرهنگی به بافت گسترده و معماری اصیل و خشتی یزد جفا به فرهنگ و ادب یزدی‌ها است. یزد سالم‌‌ترین برجا مانده از اوج دوران سنت با همه‌ی ویژگیهای مثبت و منفی آن است. به همین دلیل مهم و در عین‌حال ساده، دنیا وظیفه دارد مفهوم جامع شهر یزد را بشناسد و برای آنها که می‌خواهند با شناخت صحیح دوره‌ی سنت، دوران مدرن و فرامدرن را تحلیل و یا ترسیم کنند، کتاب فاخر یزد را معرفی نماید.
یزد مانند هر مفهوم دیگری در عالم دارای جسم و جان و یا روح و کالبد است. اگر انتخاب بین یزد و یزدی بودن اجتناب ناپذیر باشد من یزدی‌بودن را انتخاب می‌کنم. هر چند یزدی‌بودن در قالب شهر یزد جان گرفته ولی این یک الزام دائمی‌نیست و جانمایه و روح یزد می‌تواند در مکان‌های دیگری متجلی و حاضر باشد.
خوشبختانه وجود نازنین پدر معماری سنتی ایران، مرحوم پیرنیا مشخصات معماری یزدی را برشمرده است. با تعبیر کامل ایشان معماری ایرانی که در یزد نمود کامل داشته پنج ویژگی بارز داردشامل : درونگرایی، پرهیز از بیهودگی، مردم‌واری(محوری)، خود‌بسندگی و نیارش .
از طرفی ابعاد و شاخصه‌های یزدی‌بودن نیز توسط اساتید بزرگوار دیگری تصویر سازی شده و در این میان حد‌‌نگهداشتن و بی‌آزاری، رایج ترین تصور از یک یزدی است .پس اگر ساختمانی حتی


در کنار مسجد جامع یزد ساخته شود که فاقد
5 ویژگی باشد نشانه‌ای از معماری یزد را ندارد و اگر فردی حد نگه ندارد و با‌آزار باشد، یزدی نیست .
در شرایط کنونی و بعد از یکسال از پذیرش این شهر در فهرست جهانی، دخالت‌های نابخردانه و یا اضطراری اثرات خود را با شدت بیشتری نمایان کرده است . در هیچ برهه‌ای از زمان،جسم و جان یزد اینچنین در معرض تهدید و فشار نبوده است.اقلیم با بارگذاری بی حد و اسراف گونه‌ی ما ناچار به اعلام انزجار شده و فرهنگ یزدی‌بودن در این شهر نیز در حال تبدیل شدن به خاطره است .
با بحرانی شدن شرایط خوشبختانه مردم و مسئولین در فکر چاره‌جویی و اقدام جبرانی هستند و در این مسیر لازم است نگاهی دوباره به گذشته بیاندازند. امید داریم با شاه‌بیت قناعت بتوان هر آنچه که باقی مانده را تا دیر زمانی دیگر برقرار نگهداشت. بحث تامین آباز طریق انتقال ،اصلاح الگوهای مصرف و روش‌های نوین توزیع تا بازنگری صنایع و مسیرهای توسعه و ... مواردی است که در جلسات خصوصی و عمومی‌مطرح و به عنوان چالش‌های پیش رو مورد بررسی و تصمیم‌گیری قرار می‌گیرد ولی اکنون نیز کمترین توجه به مطالب و ضرورت‌های کنترل و تنظیم جمعیت شنیده می‌شود.
اصلی‌ترین فرآیندی که در دوره سنت به اوج تکامل خود رسیده و در حد کمال در یزد آشکار شده، موضوع تنظیم هوشمند جمعیت در شهر بوده است. شهر برای پذیرش و یا کاستن از
جمعیت خود حکم می‌داده است. با ازدیاد جمعیت، کاستی منابع برای پایداری با بیماری، فقر و یا تنش اجتماعی به عنوان نشانه‌های ضرورت کاستن از جمعیت به مدیریت شهر و ساکنان پیام می‌داده و معمولا جوانان و یا افرادیکه شجاعت بیشتری داشته اند با توکل بر خداوند و با بهره گیری از سرمایه یزدی‌بودن راه سفر در پیش می‌گرفته اند و در جای جای عالم مستقر می‌شدند. در تاریخ یزد شاهد مهاجرت‌های گروهی نیز بوده ایم که پونا در هندوستان، یاسپیرین در مجارستان ( بنا بر نقل مشهور) و یزد نو در استان خوزستان، محلاتی در شهر‌های مختلف چون تهران و ... نمونه‌هایی از این مهاجرت‌های گروهی را نمایندگی می‌کنند. در حال حاضر مهاجرت‌های فصلی یزدی‌ها عمدتا برای کشاورزی در جیرفت استان کرمان، آباده استان فارس و حتی استان کرمانشاه با شدت
کم تری در جریان می‌باشد.
تفاوت مهاجرت‌های تکی و یا گروهی در میزان حفظ ارزش‌های یزدی در سرزمین جدید است و به هرمیزان یزدی‌ها با هم و در کنار هم استقرار یافته اند تلاش و همت بیشتری بر حفظ ارزش‌های خود مصروف داشته و موفق تر بوده اند.
نقطه اصلی ناموزونی یزد تغییر الگوی مهاجرت بوده است. یزد با تدبیری که تصمیم گیران آن با برداشت ناصواب از توسعه داشتند از مسیر پایداری خارج شده و از مرکز مهاجرفرست به مهاجرپذیر تغییر چهره داده و در زمانی کوتاه بی‌تاب شد. اکنون و در شرایطی که به اجبار مشغول تصمیم گیری در مورد آینده این تمدن کاریزی هستیم لازم است به صورت واقعی میزان تاب‌آوری اقلیم یزد را به خصوص در زمینه مهاجرت و تنظیم جمعیت مد‌نظر قرار دهیم. مسلماً این امر مستلزم ورود افراد متخصص و صاحب نظر است ولی شواهد چنان آشکار است که افراد عامی‌نیز مشاهده می‌کنند یزد توان میزبانی شایسته و بایسته از جمعیت کنونی را نیز ندارد و حتی با توفیق طرح‌های مختلف انتقال آب و مدیریت بهینه توزیع و مصرف آن تنها بحران غیر قابل اجتناب را به تاخیرانداخته ایم .
مهاجرت بزرگ دیگری پیش روی ماست و به احترام نیاکانمان و برای حفظ ارزش‌های یزدی بودن، زیبنده آن است که در کنار همه‌ی طرح و برنامه‌ها ، مدیریت جمعیت ساکن و تدارک یک مهاجرت برنامه ریزی و عاقلانه را نیز در برنامه‌های پیش رو بگنجانیم .
برای برقراری و ماندگاری میراث فرهنگی یزد و یزدی‌ها ، به مفهوم کامل و جامع کلمه ضروری است ضمن تنظیم و تعیین تکلیف حضور مهمامان یزد، طرح بزرگ مهاجرت یزدی‌ها را به نقطه مناسبی در کشور با جلب نظر جوامع محلی و میزبان و کسب مصوبات قانونی از تمام مراجع مربوطه تدارک دیده شود و شهری را بر پایه پنج اصل معماری یزدی و با به‌کارگیری نشانه‌ها و جلوه‌های یزدی بودن چون حسینیه، مدرسه و حوزه و دانشگاه برقرار کنیم. دوباره شهری بسازیم با احترام به اقلیم جدید و بر پایه قناعت و سازگاری با محیط و با تربیتی دوباره برای بی آزاری و تحمل آرا ، اندیشه‌ها ، قومیت و مذاهب دیگران.
و سلام کنیم
به آینده‌ای که می‌تواند همچنان پرغرور و
با افتخار باشد
و تاریخی که این شجاعت و تصمیم بزرگ اندیشمندان این زمانه را تحسین خواهد کرد.