روزنامه وطن امروز
1397/05/21
هدف: خلق بحران تروریستی در ایران
پویان شریعت*: افراطگرایی به عنوان یک بحران و شاخص امنیتی همواره تاثیری جدی بر کشورها و مردم منطقه آسیای مرکزی و غرب آسیا داشته است؛ موضوعی که به جغرافیای این مناطق محدود نشد و توانست با رشد و گسترش تشکیلاتی در سراسر جهان به عنوان تهدیدی جدی در عرصه امنیت جهانی واکنشهای مختلفی را در کشورهای هدف در پی داشته باشد. در این میان پاکستان که به عنوان بهشت گروههای افراطگرا و تروریست در ادبیات امنیتی و رسانهای غرب مطرح میشود از جایگاه ویژه و قابل توجهی برخوردار است. با گذشت 7 سال از بحران تروریسم تکفیری در منطقه شام و عراق و واکنش جمهوری اسلامی و متحدانش که به عنوان محور مقاومت مطرح میشوند، نوع مواجهه و شکل تقابل برخی کشورهای اثرگذار در ایجاد و رشد این بحران با تهران و محور مقاومت با تغییراتی همراه بود. یکی از نخستین تغییرات در این تقابل را میتوان انتخاب مختصات جدیدی برای رشد ویروس بنیادگرایی رادیکال از منطقه غرب آسیا به موقعیت آسیای مرکزی عنوان کرد. در واقع به اعتقاد برخی کارشناسان مسائل امنیتی، به عنوان نخستین گام در سناریوی جدید مثلث عبری- عربی- غربی میتوان به بازگشت تروریستها به سرزمین مادری خود (یعنی پاکستان و افغانستان) و افزایش تهدید از نوار مرزی شرق ایران به نظام جمهوری اسلامی به عنوان پرچمدار مقاومت در منطقه اشاره داشت. در همین راستا خبرگزاری دویچهوله آلمان یک ماه قبل به نقل از یک «NGO» مخالف رژیم صهیونیستی، اعلام کرد: سرویس اطلاعاتی موساد در راستای تسهیل در تحقق استراتژی نزدیکی به ریاض و ضربه زدن به نظام حاکم در ایران، در یک طرح مشترک با سرویس اطلاعاتی عربستان توافق کرده تعدادی از سران گروههای تروریستی «سپاه صحابه پاکستان» از جمله «محمدامین لدهیانوی»، «اورنگزیب فاروقی»، «حافظ سعیدی از لشگر طیبه، «ابراهیم قاسمی»، «مسرور نواز جنگوی» و «معاویه اعظم طارق» را در پوشش چند «NGO» در کشورهایی چون امارات عربی متحده، ترکیه، مصر، لبنان و آذربایجان ملاقات کند. به گفته این خبرگزاری، هدف دو سرویس مذکور از این ملاقاتها این است که در این جلسات بتوانند آنها را برای دفاع از سیاستهای پادشاه سعودی برای نزدیکی به تلآویو و همچنین مهندسی و هدایت اقدامات گوناگون برای ضربه زدن به ایران و مقاومت آماده و هماهنگ کنند. این در حالی است که یک کارشناس امنیتی در گفتوگوی دیگری با گاردین اظهار داشت طی چند سال گذشته اطلاعات و اسناد قابل توجهی توسط پلیس ویژه جنایی فدرال در تحقیقات از کیسهای جنایی کشف شد که به نوعی اکثرشان مبین هدایتهای غیرمستقیم علمای سپاه صحابه از طریق رهبران تحریک طالبان پاکستان وابسته به سرویسهای خارجی به منظور صدور فتوا در حمایت از داعش، کشتار شیعیان و ناامنسازی کشور است و این مهم در شرایطی به مرحله اجرا رسیده که بهرغم اطلاع«isi»، این افراد در انتخابات پاکستان نیز شرکت کردهاند. اما برای شناخت بهتر و درک درست از نزدیکی سعودیها به پاکستان و ایجاد اتاق عملیاتی مشترک با صهیونیستها و تروریستهای پاکستان برای ضربه زدن به ایران و همچنین نگاهی گذرا به آخرین سناریوی اتاق مذکور برای ضربه زدن به ملتهای آزاده منطقه، ابتدا باید دلایل انتخاب این جغرافیا را دانست.جغرافیای رادیکالها
با اینکه افراطگرایی و رشد تشکیلاتی گروههای بنیادگرای رادیکال همواره به هیچ مختصات خاصی محدود نمیشود اما برخی مناطق به دلیل اهمیت راهبردی به کانون توجه و تجمع تروریستها تبدیل میشود. مناطق خودمختار قبایلی پاکستان (FATA) که در آغاز هزاره سوم یکی از سنتیترین سکونتگاههای قبیلهای در جغرافیای جهانی به شمار میرود، با توجه به شرایط زیستمحیطی و شرایط اقلیمی منحصربهفرد خود به یکی از مراکز امن تجمع تروریسم تکفیری تبدیل شده است. دو خاصیت نفوذناپذیری و مرکزگریزی قبایل پشتون در این منطقه باعث شده در طول ادوار گذشته دولت مرکزی پاکستان در اعمال سیاستهای خود در این مناطق موفق نباشد. از آنجایی که قدرت بحرانسازی و امنیتزایی یک منطقه ژئوپلیتیک بشدت متاثر از عوامل محیطی و جغرافیای غالب است، در نتیجه انسان به عنوان مهمترین عنصر در این روند مورد توجه قرار میگیرد. این در حالی است که بعضی مناطق به دلیل وجود برخی از این عناصر در درون خود بعد از مدتی به ژئوپلیتیک بحران تبدیل میشوند و پاکستان به دلیل دارا بودن این ویژگی آن هم در بالاترین میزان خود، توانسته جایگاه قابل توجهی در زیست این قبیل گروهها ایفا کند. در واقع اگر بخواهیم به دلایل توجه تروریسم و بازیگران بینالمللی به پاکستان و انتخاب این مختصات برای تقابل با انقلاب اسلامی و متحدان تهران بپردازیم، باید به ژئوپلیتیک قبایل و جغرافیای خاص این منطقه اشاره داشت. در نتیجه علت انتخاب پاکستان از سوی 2 سرویس سعودی و صهیونیستی برای ایجاد مرکز بحرانآفرینی علیه ایران، علاوه بر ویژگی همسایگی، وجود بحران مرزی در 2 کشور شرقی و همچنین پیوند سیاست بینالملل با قبایل است.
انتخاب این جغرافیا در شرایطی است که جمعیت مناطق قبایلی و مرزی پاکستان حدود 5 میلیون نفر برآورد میشود که قریب به 2 درصد جمعیت کل پاکستان را شامل میشود. مساحت این منطقه بیش از 27 هزار کیلومتر مربع بوده که حدود 5/3 درصد از خاک این کشور را تشکیل میدهد. جغرافیای رادیکالها از غرب به خط مرزی دیوراند با افغانستان و از شمال به ایالت خیبر، از شرق به ایالت پنجاب و از جنوب به ایالت بلوچستان محدود میشود.
سناریوی مشترک صهیونیستی -سعودی
با نگاهی به جغرافیای مذکور تا حدودی به درک چرایی انتخاب این مناطق مرزی پاکستان به عنوان کانون توزیع بحران و ایجاد تهدید برای ایران پی بردیم. این در حالی است که انتشار خبری در برخی شبکههای اجتماعی توجه برخی رسانههای غربی را به خود جلب کرد؛ همزمان با ظهور اعتراضهایی در ایران که با طعم اقتصادی در بعضی شهرهای ایران به راه افتاد، خبری مبنی بر انتشار اطلاعیهای از سوی ارتش آزادیبخش بلوچستان و پشتیبانی سرویس سعودی با استفاده از 3 فرودگاه دالبندین، جناح و تربت در ایالت بلوچستان از این گروه و گروهکهای تروریستی جیش العدل و انصار الفرقان و باقیماندههای ریگی، تحلیلهای مختلفی را در پی داشت. قبل از ورود به تحلیل این خبر باید به چگونگی ایجاد قرارگاههای عملیاتی برای افزایش تهدید و اقدامات تروریستی در ایران اشاره داشت. در ادبیات رسانهای و امنیتی درباره تروریسم تکفیری و گروههای رادیکال بنیادگرا 2 شهر «پیشاور» و «کویته» به عنوان مراکز تجمیع سران و شورای مرکزی طالبان، القاعده، سپاه صحابه و لشگر جنگوی خودنمایی میکنند. پیشاور و کویته به دلیل اشراف اطلاعاتی و کارنامه سیاه تروریستی شاید امروز دیگر به اندازه بازه زمانی قبل از عملیات آمریکا علیه سران القاعده، برای ایجاد قرارگاه پنهان امن نباشند. از سوی دیگر ایجاد ناامنی و اجرای عملیات تروریستی در ایران نیاز به قرارگاه طراحی و اطلاعاتی در کنار عقبه لجستیکی دارد.
قرارگاه طرح و عملیات باجور و اورکزئی
در همین راستا 2 منطقه باجور و اورکزئی در مناطق قبیلهای به عنوان قرارگاههای عملیاتی و 3 منطقه دالبندین، جناح و تربت به عنوان مراکز لجستیکی انتخاب شده است. منطقه باجور به مرکزیت شهر خار میزبان 4 قبیله بزرگ عثمان خیل، ترکانی، ماموند و سالارزئی است که مدت زیادی در این منطقه سکونت دارند. شاخه تحریک پاکستان این منطقه به رهبری مولوی فقیر محمد، علیه دولت مرکزی فعالیت میکند. وی که از متحدان نزدیک رهبر فعلی القاعده (ایمن الظواهری) به شمار میرود، علاوه بر پشتیبانی از عناصر تشکیلاتی خود، در مواردی به کمک برخی عناصر القاعده نیز پرداخته است. در مجموع این منطقه به عنوان یک مکان جدی برای طرحریزی و اجرای عملیات علیه ملت مسلمان ایران به شمار میرود.
این منطقه علاوه بر میزبانی طالبان، به عنوان یکی از مراکز و قرارگاههای عملیاتی القاعده نیز به شمار میرود که تحلیل اقدامات القاعده در این مجال نمیگنجد. از مهمترین دلایل توجه سرویس سعودی و صهیونیستی به این منطقه وجود ارتش سایه القاعده پاکستان به رهبری قاری محمد ضیا الرحمن در باجور است. عناصر تشکیلاتی این گروه تروریستی را ملیتهای مختلفی از عربستان، چچن، ترکمنستان، افغانستان و ازبکستان تشکیل میدهند؛ مسالهای که به دلیل حضور تشکیلاتی عناصر القاعده این کشورها در شام و عراق و تحمل ضربات سنگین از ایران، خود میتواند مولد انگیزه عملیاتی و اقدام تروریستی علیه ملت ایران باشد. از دیگر گروههای موجود در این منطقه جیش الاسلام پاکستان به رهبری «ولی الرحمن» معاون «فقیر محمد» بوده که این گروه نیز نزدیکی و اتحاد خاصی با القاعده دارد.
قرارگاه طرح عملیات دوم، منطقهای با نام اورکزئی در ایالت و مناطق قبیلهای پاکستان به شمار میرود که با مرکزیت شهر کالا از اهمیت قابل توجهی برخوردار است. این منطقه به 2 ناحیه اداری علیا و سفلی تقسیم شده که قبایلی چون اورکزئی، موسیزئی، علی خیل، ملا خیل، میشتی و شیخان را در خود جای داده است. از جمله دلایل توجه اتاق عملیات مشترک سعودی - صهیونیستی به این منطقه را میتوان وجود قریب به 7 هزار عنصر مسلح تحریک طالبان به رهبری آخوندزاده اسلم فاروقی دانست. همچنین گروه مفتی الیاس که از زیرمجموعههای طالبان در این ناحیه به شمار میرود، طراحی ترور بخشی از رهبران و علمای شیعه را در دستور کار داشته و دارد.
ایجاد قرارگاههای طرح و عملیات در 2 منطقه اورکزئی و باجور به تنهایی نمیتواند به توزیع بحران و افزایش اقدامات تروریستی در داخل ایران منجر شود. این قبیل اقدامات علاوه بر طراحی به عنصر انسانی و تشکیلاتی برای انجام دستورات لازم و همچنین عقبه لجستیکی با هدف تامین تسلیحات و ملزومات یک عملیات نفوذ و تروریستی احتیاج دارد که مثلث فرودگاهی دالبندین، جناح و تربت میتواند به عنوان مراکز تامین لجستیک انتخاب شود.
تروریستهای «ارتش بلوچستان»
اما درباره عناصر تروریست باید یادآور شد که برخی منابع از همکاری و بیعت پنهان تروریستهای «انصار الفرقان» و «جیش العدل» به همراه برخی بازماندههای گروهک ریگی به عنوان عاملان داخلی در استان سیستان و بلوچستان و همچنین همکاری گروههای مذکور و القاعده در بلوچستان پاکستان خبر میدهند. این در حالی است که گروه تروریستی ارتش آزادیبخش بلوچستان با انتشار اطلاعیههایی از حضور خود در این اتاق عملیات سعودی - صهیونیستی خبر
میدهد. در شرایطی که جداییطلبی قومگرایانه این گروه بلوچ ماهیتی سکولار دارد اما خشونتگرایی آن بستر مناسبی را برای رشد افراطگرایی در این تشکیلات تروریستی فراهم کرده است.
با وجود اینکه از ابتدای استقلال پاکستان تاکنون، نوعی واگرایی بین بلوچها و دولت مرکزی وجود داشته است اما نگاهی گذرا به این بازی جدید در اقدامات تروریستی میتواند به آشکار شدن پیوند شبکه افراطگرایی در پاکستان کمک کند. برخی کارشناسان مسائل امنیتی در پاکستان معتقدند گروه مسلح ارتش آزادیبخش بلوچ از تشکیلاتی با 5 هزار عنصر تشکیل شده است. مرکز استقرار و حیات این تشکیلات تروریستی در مناطق «کوهلو» و «دیره بوگتی» در شرق ایالت بلوچستان است. این در حالی است که برخی منابع داخلی پاکستان بنیانگذار اولیه این گروه را «نواب خیر بخش مری» از بزرگان قبیله مری عنوان کردهاند که پس از وی فرزندش «بلاچ مری» رهبری این گروه را بر عهده گرفته است. با کشته شدن وی در نوامبر 2007، رهبری این گروه در اختیار «برامداغ بوگتی» و «هربایر مری» قرار گرفت. افراطگرایان بلوچ با تاسیس این تشکیلات تروریستی به دنبال جعل هویتی با نام بلوچستان، متشکل از بلوچهای ایران، افغانستان و پاکستان هستند که با ریخت و پاش سعودیها، در زمره تروریستهای آماده به خدمت ریاض با هدف انجام عملیات تروریستی در ایران قرار گرفتند.
علت شکلگیری این گروه در اوایل دهه 1980 میلادی، درگیری نیروهای قبیلهای با ارتش پاکستان در بازه زمانی 1973 تا 1977 بود. موج اقدامات تروریستی این گروه بعد از مدتها از اوایل 2001 آغاز شد و طی آن میتوان به عملیاتهای مختلف چریکی و شهری از جمله هدف قرار دادن تاسیسات زیربنایی و شهری و همچنین سوءقصد به جان برخی مقامات سیاسی اشاره داشت. ادامه حیات تروریستهای بلوچ ریشه در 2 علت مهم دارد؛ ابتدا محدودیت حضور ارتش پاکستان در این ایالت که از حملات این گروه نشأت میگیرد و دوم افزایش تاسیس مدارس مذهبی وهابی که بدیل مناسبی برای قومگرایی بلوچها عنوان شده است. در پایان باید یادآور شد ایجاد 2 قرارگاه در ایالت قبیلهای برای طراحی عملیات و ایجاد اتحاد میان گروههای مسلح تروریستی پاکستان و تکفیری در کنار مثلث فرودگاهی در بلوچستان برای هدف قرار دادن امنیت ملی ملت ایران، علاوه بر اینکه بیانگر این است که ایران همواره طعمه و قربانی تروریسم بوده، خود نشان از تغییر وضعیت تقابل و دشمنی خصمانه صهیونیستها با ولخرجی سعودیها دارد؛ مسالهای که اگر ملت ایران به درک درستی از آن نرسد، میتواند زمینهساز ایجاد بحران شدید و غیرقابل کنترلی در داخل کشور شود. اتاق عملیات ایجاد شده از سوی 2 سرویس مذکور به دنبال تزریق تسلیحات از مبداء نصیرآباد و بالاچاه در معبر مرزی بلوچستان به مناطقی چون میرآباد، رئیسآباد و ... است تا در نهایت بتواند با ایجاد معبری سالم و سفید، بخشی از آن را برای اقدامات تروریستی در استانهای مرکزی و همچنین ناامنسازی راههای مواصلاتی در ایران به کار برد. از سوی دیگر بخش دیگر آن را برای تبدیل وضعیت آشوبهای داخلی به نبرد مسلحانه شهری و عملیاتهای ترور در کنار آلودگیهای نقطهای در شهرهای مرزی و مناطقی که با مشکلات عدم توسعه همراه بوده تزریق میکند؛ اقداماتی که سعودیها با ایجاد بحران تروریسم تکفیری در شام و عراق بارها آن را امتحان کردهاند و با کمک صهیونیستها به دنبال هدایت آن به داخل ایران هستند.
* پژوهشگر حوزه تروریسم
سایر اخبار این روزنامه
تأیید نسخه داخلی
مفسدان اقتصادی سریع و عادلانه مجازات شوند
هدف: خلق بحران تروریستی در ایران
مجلس، فراکسیون امید و سوراخ کره ماه!
قیمت ارز به تابلوی صرافیها رسید
ضعیفکشی!
آیا پتروشیمیها در بازار ارز نقش دارند؟
قدر خودت را بدان!
پژو باید به ایران جریمه پرداخت کند
تعیین سرپرست وزارت کار
هاسپل خبیث در اسناد «چشمگربه»
جای خالی این روزها را با چه کسی پر کنیم؟