روزنامه آفتاب یزد
1397/05/27
«آفتابه لگن هفت دست، شام و ناهار هیچی» حکایت مدیران ایرانی است
آفتاب یزد-مریم مرادی: با توجه به شرایط اقتصادی جامعه و مشکلات معیشتی مردم کشور، آفتاب یزد با حمید کلانتری، معاون وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی در خصوص موضوعاتی چون اقتصاد مقاومتی و لزوم اجرای آن در میان مسئولان، اقدامات این وزارتخانه درباره تعاونیها و بنگاههای کوچک به گفتوگو پرداخته است.متن این مصاحبه بدین شرح است:
چرا کشور به اقتصاد مقاومتی نیازمند است؟
هدف اصلی اقتصاد مقاومتی این بود که آسیبپذیری اقتصاد را در برابر تلاطمهای احتمالی کاهش دهد تا بتواند خود را با محدودیتها و تحریمها تنظیم کند. اقتصاد مقاومتی نگاه به دورن دارد. اینکه ما چگونه میتوانیم روی پای خود بهتر بایستیم و اقتصاد را پایدارتر کنیم. اقتصاد مقاومتی قرار بود این رویه را نشان دهد که از منابع داخلی خود استفاده بهینه کنیم. چگونه میتوانیم وابستگی کشور را به خارج کم کنیم. چگونه میتوانیم متکی بر منابع انسانی خود برنامهریزی کنیم تا صادرات داشته باشیم. به عبارتی اقتصاد مقاومتی یعنی رشد ظرفیتهای داخلی با استفاده از رفتارهای مدیریتی صحیح برای رسیدن به اهدافی که اهداف رشد و توسعه کشور است. کشوری مانند ما که تجربه نشان داده است با تهدیدهای مختلف روبهرو است باید از زیاد شدن آسیبپذیری در برابر تحریمها پیشگیری کند، ظرفیتهای خود را شناسی کند، مزیتها را به خوبی بررسی کرده، محدودیتها و موانع پیش رو را کاملا تعریف کند و بتواند با برنامهریزی به گونهای به منابع انسانی خود میدان دهد تا آنها با انگیزه وارد صحنه شوند.
از طرف مقام معظم رهبری پنج شاخص اصلی برای اقتصاد مقاومتی تعیین شده است.
یک- مردمیبودن اقتصاد، دو-عدالت بنیان بودن، سه-دانش بنیان بودن، چهار- درون گرایی،
پنچ- بروننگری. در بعد مردمیما باید بدانیم چطور
مشارکت مردم را در اقتصاد جلب کنیم. مردم چگونه وارد آن میشوند. چگونه میشود که مردم به جای خرید دلار و سکه پول خود را وارد اقتصاد کنند. همه مردم به روشهای پولی و فعالیتهای اقتصادی، بنگاهداری و ورود به بخش خصوصی آشنا نیستند، موانع اداری کشور زیاد است. باید مقررات اداری را دنبال کنیم تا بتوانیم راه را برای ورود مردم باز کنیم. به عبارتی دیگر باید جاده را برای مردم صاف کنیم زیرا اگر مردم بیایند و ببینند باید در یک جاده پر سنگلاخ راه رفته، سختیهای زیادی تحمل کنند، مجروح شوند و در آخر هم به نتیجه نرسند پس از اول به دنبال سادهترین راه میروند و پول خود را در مسکن میگذارند تا رشد کند. پول خود را صرف خرید و نگهداشت دلار و سکه میکنند تا افزایش پیدا کند که اینگونه اقدامات آنها مولد نیست، بلکه نقدینگی را زیاد میکند. در حوزه اقتصاد مقاومتی یکی از راهکارهای مردمیکردن اقتصاد، توسعه تعاونیها است. تعاونی یعنی ایجاد ظرفیت مشارکت مردم در اقتصاد. به مردم یاد دهیم که چگونه میتوانند در شهرها، روستاها و دانشگاهها تعاونی ایجاد کنند. چطور زنان میتوانند با اینکه در خانه نشستهاند فعالیت اقتصادی مشترک داشته باشند. چطور زنان سرپرست خانوار میتوانند با یادگیری یک یا چند مهارت و ارتباط با یکدیگر یک فعالیت اقتصادی همافزایی داشته باشند.
در حوزه صنایع دستی، پوشاک، فعالیتهای حوزه
تولید مواد غذایی و امثالهم ورود پیدا کرده و با یک سازماندهی مناسب بتوانند کارهای خود را به بازار ارائه کنند. حتی با بستهبندیهای مناسبتر به صادرات برسانند، درآمد کسب کنند؛ کاری که امروز ما در تعاونیهای فرش، تعاونیهای صنایع دستی و ... انجام میدهیم. پس یکی از راهکارهای مردمیکردن اقتصاد و البته عدالت بنیان کردن اقتصاد که در اقتصاد مقاومتی مطرح شده، بحث تشکیل و توسعه تعاونیها است که میتواند در این زمینه ایفای نقش کند. بحث دیگر درونزایی اقتصاد است یعنی به ظرفیتهای آب و خاک، طبیعت، معادن، صنایع، نفت، گاز، پتروشیمیو ... اتکا داشته باشیم. در بخش بروننگری هم باید صادرات و تعامل با دنیا را رشد دهیم تا بتوانیم این تحریمهای ناخواسته و ظالمانهای که بر ما تحمیل شده را مدیریت کنیم. بحث دیگر نیز دانش بنیان بودن است. اقتصاد ما باید با اتکا به هندسه و ظرفیتهای علمیروز رشد کند. نمیشود روشهای تولید ما مربوط به چهل سال گذشته باشد. باید بتوانیم از نوآوریها و فناوریهای نوین، از آیتی و آیسیتی به خوبی استفاده کنیم. باید فرصت برای حضور جوانان با استعداد در استارتاپها و مراکز رشد و شرکتهای دانشبنیان فراهم شود. باید شرکتهای ریسکپذیر بتوانند با شرکتهای دانشبنیان و جوانهایی که ایده و خلاقیت فکری دارند رابطه خوبی برقرار کنند. جوانهایی که با وجود داشتن نوآوری از منابع مالی خوبی برخوردار نیستند با برقراری ارتباط با این شرکتها موجب رشد دو طرف میشوند. پس یکی از ملاحظات دیگری که ما در اقتصاد مقاومتی داریم این است که فضا را برای رشد استعدادهای درخشان و نخبگان جامعه و جوانان با استعداد فراهم کنیم.
تا به حال چه میزان این کار انجام شده است؟
کار معاونت علمیفناوری ریاست جمهوری مشخصا این است. پارکهای علم و فناوری که توسعه پیدا کردهاند در بسیاری از زمینهها کارشان خوب بوده و پیشرفتهای مطلوبی داشتهاند. اخیرا که به زاهدان رفته بودم با اینکه زیاد احساس نمیکردم در آنجا کارهای علم و فناوری گستردهای صورت گرفته باشد اما پارک علم و فناوری آنجا شکل گرفته و فعالیتهای در حال انجام ابتکاری، نوآورانه و اختراع بسیاری در آنجا دیده میشد. یا در دانشگاه صنعتی شریف مجتمع علم و فناوری این دانشگاه به کمک اساتید و دانشجویان بسیار فعالیتهای نوآورانه خوبی دارند. طرحهایی که هر کدام تبدیل به یک اپلیکیشن و نرمافزاری میشود که میتواند در یک فعالیت اقتصادی وارد شود، نمونههای آن را در بازارهای مجازی متعددی میبینیم که وارد شدهاند و در اقتصاد کشور ایفای نقش میکنند یا میزانی که آیسیتی در دولت و نظام بانکی رشد کرده تقریبا خوب است. در بخش تعاون هم تعاونیهای دانشبنیان تشکیل شده که بین صد تا صد و شصت مورد از آنها تایید شده است.
در دولت تا چه اندازه اقتصاد مقاومتی در همه زمینهها رعایت میشود؟
یک آفت که اقتصاد مقاومتی را تهدید میکند این است که در چنبره محدودیتهای اداری، بروکراسی و سختگیریهایی که در برخی سازمانها وجود دارد، بعضی از اهداف آنها متوقف میشود تا نتواند آن اهداف را جلو ببرند. یعنی قبل از اینکه اقتصاد مقاومتی را در دستورالعملها، بخشنامهها، ابلاغیهها و راهکارهای برنامهریزی شده در جلسات پیشبینی کنیم باید اقتصاد مقاومتی را در اندیشه مدیران، کارکنان و دستاندرکاران اجرایی ببینیم. من
به عنوان یک مدیر اگر نگاهم این باشد که اقتصاد
مشکل دارد، پس آنگاه با تلاش، زیرمجموعه خود را به این سمت هدایت کنم که بیایید از امکانات استفاده کنید و همه ظرفیتها را خوب به کار بگیرید، این به طور طبیعی زمینه را خوب فراهم میکند. ما در اقتصاد مقاومتی نیاز به یک تحول نگرشی و تحول فرهنگی داریم. تحول به اینکه ما باید بر روی پای خود بایستیم. بایست با یکدیگر همکاری داشته باشیم. باید موانع و مشکلات را با هم بر طرف کنیم. نگاهمان بخشی و دستگاهی نباشد بلکه مشکل مردم را مشکل خودمان بدانیم. حوزه آب نگوید که به من ربطی ندارد و من فقط مسئول آب هستم. برق بگوید ما در فلان جا مشکل داریم و گاز هم موانع خود را بگوید اگر اینگونه باشد صنعت در تولید باز میماند. اما اگر همه این سازمانها دست به دست هم بدهند میتوانیم حرکتهایی موثر داشته باشیم. در این حوزه استانداران میتوانند نقش بالایی داشته باشند. باید اختیارات بیشتری از مرکز به استانها و استانداران داده شود. در دورهای که من استاندار بودم بانکها، مدیران دستگاههای اجرایی، کارگران و صنعتگران را با خود میبردم و همان جا مشکلات مطرح شده و ضمن بازدید تصمیمگیری میشد که هر کس چه اقدامیباید انجام دهد، صورت جلسه میشد و دوباره استانداری هم پیگیری میکرد. منظور من این است که باید در کارها نگاه عملیاتی، اجرایی و انقلابی داشته باشیم تا بتوانیم موانع و مشکلات را برطرف کنیم. اگر نگاه انقلابی و شاداب نبوده و اداری باشد، نمیتوانیم اهداف اقتصاد مقاومتی را پیش ببریم.
یکی از اتفاقاتی که پس از جلسهای که در یزد برگزار شد افتاد، این بود که مردم این جلسه را با جلسات ساده و بدون تشریفاتی که در کشورهای پیشرفتهای چون اروپا برگزار میشود مقایسه کردند. به نظر شما اساسا برگزاری جلساتی مانند جلسه اخیر در یزد در شرایط اقتصادی کنونی ایران بد بوده است؟
من کاری به یک جلسه خاص ندارم که بخواهم از آن دفاع کرده یا آن را رد کنم زیرا در آنجا حضور نداشتم. البته شنیدم در مقایسه با بسیاری از همایشها و برنامههای بازدیدی که گذاشتهاند بسیار سادهتر بوده و این جلسه را هم بخش خصوصی برگزار کرده است. اما اگر نهاد یا سازمانی مهمان صنعت یا بخش خصوصی میشوند بهتر است قبل از آن، مثلا مدیران استانی به صاحب آن صنعت تذکر دهند تشریفاتی در کار نباشد. حالا این میزبان مهمان نوازی کرده میوه و شیرینی هم تدارک دیده است. البته به من گفتند که گلهای روی میز مصنوعی بوده است.
متاسفانه آفت اسراف، تجملزدگی و تجملگرایی و هزینه کردن از کیسه بیتالمال برای جاهایی که زیاد ضرورتی ندارد راحت اپیدمیشده است. ما حسابگرانه برخورد نمیکنیم زیرا در این زمینهها سیستمهای تعریف شدهای وجود ندارد، مثلا یک بار برای همیشه تعریف کنند در جلسات داخلی که در وزارتخانهها برگزار میشود فقط باید بیسکویت و چای گذاشته شود. به دلیل نداشتن یک ضابطهمندی، اسراف و تجمل شکل میگیرد مثلا میگویند این همایش ناهار دارد خب در همایشهای خارجی هم رایج است که آنهایی که داخل همایش باشند پذیراییهای سادهای میشود اما ممکن است یک شرکت یا کارخانهای به افتخار شرکتکنندگان در آن همایش ضیافتی دهد. آنچه که در داخل باید به آن توجه کنیم، در شرایطی که مردم مشکلات اقتصادی و کمبود دارند اصلا نمیپسندند و تایید نمیکنند که از منابعی که متعلق به آنها است صرف پذیراییهای تکراری شود. ای کاش فقط صرف پذیرایی میشد. گاهی میبینید دو یا سه برابر آنچهکه برای پذیرایی آوردهاند زیاد میآید و اسراف میشود و بعد ممکن است بین عوامل آنجا توزیع شود. همچنین ممکن است برخی شغلها برای خود ارزش بالایی قائل شوند و مرتب هزینه کنند. لذا ما بایستی در این زمینه تجدید نظری اصولی کنیم. اول انقلاب مسائل بسیار سادهتر از این بود. در همه امور ما نسبت به استفاده از ظرفیتهایمان صرفهجویانهتر برخورد کرده و مقتصدانهتر نگاه میکردیم. البته ممکن است این اسراف را محدود کنیم به یکی، دو امر. مثلا در جایی چند لامپ اضافهتر روشن است آن را تذکر میدهیم اما اگر در همانجا یک ساختمان بزرگ بلااستفاده افتاده باشد، هیچ کس حواسش نیست که آن ساختمان یک میلیارد ارزش دارد بعد دستگاهی داریم که میرود جای دیگری را اجاره میکند و دو برابر آن ساختمان اجاره میدهد. در این باره باید دولت ضابطهای داشته باشد که اگر ساختمان یا ماشینی در جایی بلااستفاده باشد را استفاده کند. یکی از اسرافهای بزرگی که وجود دارد اسراف در مدیریت منابع انسانی است. نیروهای انسانی ما چقدر بهرهور هستند؟ در نظام اداری
در خوشبینانهترین حالت از هشت ساعت کاری
دو ساعت کار مفید میشود. چرا باید کار مفید نیروی
انسانی در ژاپن شش تا هفت ساعت یعنی
80 درصد باشد و ما 20 درصد؟ اینجا اسراف بزرگ
اتفاق میافتد. همه نیروها نیز آخر ماه حقوق و اضافهکار میخواهند تازه همان کار مفیدشان را هم خوب نتوانستهاند انجام دهند. یا ما گاهی میبینیم مدیری به سفر میرود یا وزیری به استان میرود. مگر این فرد با چند نفر کار دارد؟ مجموعا ممکن است 10نفر باشد اما 10 ماشین به دنبال آن مقام
راه میافتند. این 10 ماشین متعلق به کیست؟ از کجا و برای چه چیزی آمدهاند؟ هیچکسی به این موارد نظارت نمیکند اینها مواردی است که ظاهرا مورد جزئی است اما زمانیکه جمع بزنیم میبینیم صد نوع از این دست اتفاقات میافتد و هزار ماشین زیادی استفاده میشود. هدر رفت نیروی انسانی وجود دارد. بهرهوری منابع انسانی کم است. باید بتوانیم با شناسایی و مدیریت درست منابع به شایستگی از آنها بهرهمند شویم. یکی دیگر از اسرافها و هدر رفت هزینههای نامشهودی که وجود دارد این است که میزان بالایی از جلسات ما با تاخیر شروع میشود! یعنی در هر روز در مرکز کشور، استانها، شهرستانها و... شاید بیش از دو هزار جلسه برگزار شود. در این جلسات هم متوسط
10 تا پانزده نفر شرکت میکنند و متاسفانه عرف شده
که بیست دقیقه تا نیم ساعت جلسه دیرتر شروع شود. برخی مدیران بسیار قاطع هستند و سر وقت مشخص جلسهها را شروع میکنند و به هر کسی هم که دیر بیاید تذکر میدهند و دیگر آن فرد دیر نمیکند. این اقدامات بسیار خوب است. ما باید این مسئله که هیچ کس نباید دیر به جلسات بیاید را به فرهنگ تبدیل کنیم. زمانیکه در 10 هزار جلسه،
10 نفر شرکت کردند یعنی پنجاه هزار ساعت وقت
تلف شده است، وقتی که باید آن افراد به جامعه خدمت میکردند. اینها مشکلات فرهنگی و مدیریتی است که ما در رفتارهایمان داریم. در برخی کارخانجات داخلی که خیلی منظم کار میکنند یا واحدهای صنعتی خارج از کشور زمانیکه گروهی برای بازدید میروند متوجه میشویم که هیچ بینظمیرخ نمیدهد یعنی از تشریفات خبری نبوده و کارگران هم مشغول به انجام وظایف خود هستند. اما در کشور ما در بازدیدها گاهی چند بنر از دم در نصب میشود و با ظرفهای شیرینی پذیرایی صورت میگیرد، چند نفر هم همراه بازدیدکنندگان با تعدادی عکاس و خبرنگار وارد میشوند. این کارها چه معنی دارد؟! این بازدیدها وظیفه یک مدیر است. آنها میتوانند به جای تشریفات اینچنینی در آخر بازدید در اتاقی یک یا دو خبرنگار با آن مدیر
گفتوگو کنند. اینکه میگویند «آفتابه، لگن هفت دست شام و ناهار هیچی» در خیلی از موارد به این شکل داریم عمل میکنیم. من گاهی این ایده به نظرم میرسد که اگر آقای رئیس جمهور یک گروهی را تعیین کند و آنها یک ماه اسرافها و هزینههایی را که در جای جای کشور میشود یا عدم بهرهوری از منابع و امکانات را یادداشت کنند و کنار یکدیگر قرار دهند مشاهده خواهند کرد که شاید بتوان هزینه ده شهرستان محروم در جهت رفاه مردم روستایی و شهری آنجا را تامین کنند. اکنون ما قدری از ارزشهای اول انقلاب فاصله گرفتهایم. ارزشهایی که باعث شده بود در برخی ادارات کنار تلفنها قلکی وجود داشته باشد که هر کس حتی تلفنی هم که میزد اگر شخصی بود، پنج زار یا یک تومن در آن قلک بیندازد. اما در حال حاضر این دقتها وجود ندارد و هزینههای زیادی را هم بر ما تحمیل میکند.
یکی از بحثهایی که خیلی در کشور مطرح است، بازسازی بافتهای فرسوده و زلزلههایی است که به وقوع میپیوندند. شما در این خصوص چه اقداماتی انجام دادهاید؟
بازسازی و احیای بافتهای فرسوده موضوعی است که از ابتدای سال جاری با برنامهریزی وزارت راه و شهرسازی و تاکید ویژه رئیس جمهور، شروع شد. در بافتهای فرسوده و مناطق حاشیهای شهرها مشکلاتی وجود دارد. ساختار این بافتها از نظر فیزیکی به شدت کهنه شدهاند و مقاومتی ندارند. سیستمهای آب و فاضلاب و برق آنها فرسوده شده و باید نوسازی خوبی در آن مناطق اتفاق بیافتد. از طرف دیگر عدهای که در این مجموعهها زندگی میکنند کار ندارند و در این مجموعهها با آسیبهای اجتماعی چون اعتیاد و افراد نیازمند روبهرو هستیم. همچنین بحث اشتغال و امکانات رفاهی به وجود میآید. یکی از الگوهایی که در اجرای بازسازی بافتهای فرسوده به آن توصیه شده جلب مشارکت مردم همان محل در قالب تعاونی است. یعنی مردم آن مناطق اقدام به تشکیل تعاونی کنند و با راهنمایی که ستاد اجرایی طرح و ادارات راه و شهرسازی میکنند این افراد بتوانند زمین دریافت کنند. خانههای موجود را که باید تخریب و تبدیل شود را تملک کنند تا با انجام جابجایی مسکن مناسب و مطمئن، با شرایط بهتر و متناسبتری با نیاز روز افرادی که در آن مناطق زندگی میکنند ساخته شود. این سهم بازسازی بافتهای فرسوده بر عهده وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی در قالب سازماندهی تعاونیها است که تازه در حال شروع است. جلسات ستاد بازآفرینی شهری هر دو هفته یکبار در وزارت راه و شهرسازی با حضور آقای وزیر و معاونین وزارتخانههای ذیربط تشکیل و بحثها انجام میشود. اولین قدم آن هم با توصیهها و ابلاغیههای رئیس جمهور به همه دستگاههای اجرایی این بوده که هر جا در بافت فرسوده شهری، دولت زمینی در اختیار دارد و آن زمین کاربری ضروری نداشته باشد را در اختیار ستاد بازآفرینی بگذارد تا آنجا مبنای برنامهریزی برای ساخت و ساز شود. زمانی هم که آن زمین و امکانات فراهم شد تعاونیها فعال شده، منابع مردم را جمع کرده، بانک مسکن فعال شود و وام ارزان قیمت برای خرید آن مسکنی که ساخته میشود به افراد تعلق بگیرد. البته این مهم نیازمند کاری جمعی است. یکی از اهدافی هم که در کنار این اقدامات مدنظر بوده ایجاد اشتغال است. در برنامهای هم که وزارت راه و شهرسازی اعلام کرده و به تصویب رئیس جمهور رسیده است، پیشبینی میشده که تا دویست هزار نفر اشتغال میتواند از طریق تحرک در مسکن به وجود آید ضمن اینکه قیمت مسکن را هم کاهش دهد. از نظر زیست محیطی نیز شکل و شمایل بهتری به محیط زیست میدهد. آمادگی داریم که در هرجاییکه اعلام درخواست شود و ستاد پیشبینی کند که مردم در آنجا تعاونی تشکیل دهند ما کمک کنیم.
چه میزان بودجه برای این اقدامات مشخص شده است؟
عدد و رقم مشخصی وجود ندارد چون زمین آن را باید دستگاههای دولتی بدون دریافت وجه بدهند. بقیه آن عمدتا بر مبنای تسهیلات بانکی است.
چه برنامهای برای رونق فعالیت بنگاههای کوچک و متوسط در نظر گرفتهاید؟
باید زمانیکه نزدیک به 90 درصد تعداد بنگاههای صنعتی و معدنی ما عمدتا کوچک یا متوسط هستند، یعنی زیر پنجاه و ده نفر باشند؛ تلاش کنیم آنها را کارآمدتر کنیم. یکی از راههای کارآمدی آنها این است که بتوانند قیمت تمام شده خود را کاهش دهند. دوم اینکه بتوانند کالایشان را برای حضور در بازار جهانی خوب صادر کنند. بنگاهها تا زمانیکه کوچک هستند برخی کارها را نمیتوانند انجام دهند. بنگاهی که بیست تا سی نفر نیرو دارد و خود آن تولید کننده هم سرپرست آنجاست مشخص نیست که حتما بتواند در حوزه بهرهوری هم کار قوی انجام داده و در خرید، ارزانترین و بهترین مواد اولیه را فراهم کند. معلوم نیست که بعد از تولید بتواند از بستهبندی و روشهای مناسبی برای صادرات آن محصول استفاده کند. ما فرمولی که برای این کار داریم این است که واحدهای همگن و همنام مثلا ده، بیست و سی واحد پوشاک، پنجاه واحد دامداری، ده واحد صنایع غذایی و ... دور هم جمع شوند و با هم یک تعاونی تامین نیاز تشکیل دهند. آن زمان تامین مواد اولیه برای آنها چون با مقیاس بزرگ خریداری میشود هم با کیفیت بهتری تهیه شده و هم ارزانتر خواهد بود و قیمت تمام شده تولید پایین میآید. در کنار این، آن تعاونی باید آموزشهای لازم را برای ارتقای کیفیت به عوامل تحت پوشش صنایع کوچک بدهد و وقتی تولید انجام شد با استفاده از شرکتهایی که تخصصی کار میکنند موضوع صادرات به بهترین نحو دنبال شود. زیرا یکی از مهمترین مسائل هر تولید کنندهای این است که بازار فروش داشته باشد. بالاخره بازار فروش داخلی محدود است باید بتوانیم علاوه بر بازار فروش داخل که در آن تولید کنندگان خرد بتوانند با تولیدکنندگان بزرگ رقابت کنند، در بازار خارج از کشور هم تعاونیها و بنگاههای کوچک و متوسط حضور داشته باشند. از این طریق مالکیت بنگاهها توسط افراد حقیقی و یا شرکتهای خصوصی حفظ میشود و از طرف دیگر بهرهوری و همافزایی آنها در قالب یک تعاونی همگن و تامین نیاز تقویت میشود. ما نگاه خوشهای داریم و نگاه خوشههای صنعتی هم از صفر تا صد را در برمیگیرد و میتوانیم بر این اساس آنچهکه در دنیا تجربه موفق شده در داخل نیز دنبال کنیم.
یکی از مسائلی که در «طرح روستا» تعاون مطرح شده است کاهش مهاجرت روستاییان به شهرهاست. این کار تا چه مرحله پیش رفتهاست؟
قطعا اگر طرح روستا تعاون درست اجرا شود میتواند یکی از عوامل موثر در کاهش مهاجرت باشد، نه همه عوامل. چند عامل باعث مهاجرت آنها به شهرها میشود مثلا امکانات تحصیلی مناسب و کافی در روستاها، وجود امکانات بهداشتی-درمانی، امکانات تفریحی و رفاهی. اما مهمترین عامل موثر در مهاجرت روستاییان، شغل و درآمد است. اگر روستاییان ببینند که شغل خوبی دارند و در کنار این شغل امکانات خوبی برایشان فراهم شده است تلاش میکنند تا بقیه مشکلات را هم با همکاری دولت کاهش داده و رفع کنند. روستا تعاون این شغل و درآمد را ایجاد میکند یعنی میگوید تا دیروز که شما فعالیت تولیدی نداشتید حالا میتوانید در قالب تشکیل یک تعاونی و با استفاده از تسهیلات ارزان قیمت و برنامهریزی مناسب وارد یک فعالیت اقتصادی شوید مثلا روستای شما قابلیت تولید گیاهان دارویی را دارد. اگر یک واحد بافت فرش وجود دارد این طرح یک واحد را به چند واحد تبدیل میکند. یا اگر محصولات آنها در فواصلی با قیمتی پایین به فروش میرسد این طرح اقدام به تاسیس کارخانهای برای استفاده از این میوهها و تبدیل آنها به آبمیوه، میوه خشک و... میکند. در برخی روستاها بومگردی وارد و از این طریق ایجاد اشتغال کرده است مثلا در کنار این بومگردی محصولات محلی آنها به فروش میرسد.
سایر اخبار این روزنامه
مهدی مالمیر روزنامه نگار
فساد فقط مربوط به نهادهای اجرایی نیست
فریدون مجلسی کارشناس بینالملل
علی شمس اردکانی رئیس کمیسیون انرژی اتاق بازرگانی
«آفتابه لگن هفت دست، شام و ناهار هیچی» حکایت مدیران ایرانی است
دروغ است پسرم گاوداری ندارد محمدرضا باهنر و احمدینژاد هم به کمپین «فرزندت کجاست» پیوستند
عواملی که باعث میشود روزنامهها در ایران در مورد برخی موضوعات مثل فساد در توزیع کاغذ و آگهی اتحاد نداشته باشند چیست؟
سنگلج در سوگ عزت
با عزت رفت
توافق اولیه ترامپ و پوتین درباره خروج ایران از سوریه
افتتاح شماره حساب ارزی برای کمک به فقرا
وعدههای سرخرمن در مورد معوقات بانکی
دادگاه مفسدان اقتصادی علنی و از شبکههای صدا و سیما پخش خواهد شد
صعود ارزش لیر
فرار مردم ونزوئلا به کشورهای همسایه
تجربه حمایت اروپا از کوبا در برابر تحریمهای آمریکا
واکنش سازمان انرژی اتمی به گزارش «چرا نیروگاه اتمی بوشهر به داد صنعت برق نمیرسد»