روزنامه قانون
1397/06/15
کـو لا ک خا ک در د يار رستم
ديار رستم، پهلوان نامي ايرانزمين سالهاست ميجنگد اما نه با تورانيان بلكه با گرد و خاك؛ دشمني كه موجب مهاجرت اجباري صدها نفر از مردم اين ديار شده است. اين دشمن شوم نتيجه سالها بی توجهی مسئولان است. سیستان و بلوچستان دروازه ورود ایران به آبهای آزاد و پهناورترین استان كشور است که وسعتی بهاندازه فاصله استان قزوین تا مشهد دارد.بهجرات میتوان گفت سهم 11 درصدی از مساحت کل ايران نتوانسته از کوه مشکلات مردم این استان بکاهد. هماكنون فقر و گرد و غبار تنها يك گزينه براي ادامه زندگي پيش روي مردم اين سرزمين نهاده است؛ مهاجرت اجباري.در اين سالها كمتر مسئول و رسانهاي فرياد مردم مظلوم و نجيب اين استان را شنيده و به كمك آنها شتافته است.در ميان اين بيخبري، خبر خانهنشيني 6ماهه مردم سيستان و بلوچستان، بيماري و فقر، مردم ايران را شوكه كرده است اما اين نخستين باري نيست كه زندگي اسفبار مردم اين ديار موجب شوك ايرانيان شده است. بهجرات ميتوان گفت انتخاب زابل بهعنوان آلودهترين شهر جهان، بدترين خبر سالهاي اخير درباره سيستان و بلوچستان بوده است.
گزارش سه سال گذشته سازمان بهداشت جهانی حاکی از آن بود كه زابل در سیستان و بلوچستان با میانگین آلایندگی 271 میکروگرم بر مترمکعب در سال، آلودهترین شهر جهان است. سازمان جهانی بهداشت(WHO) در گزارشی اعلام کرد زابل در ایران، آلودهترین شهر جهان است که در آن مردم ماهها از وجود طوفانهای غباری در تابستان رنج میبرند. غلظت ذرات معلق در هوای زابل، آلودهترین شهر جهان، 11 برابر حد استاندارد سازمان جهانی بهداشت برآورد شده بود.
زندگي مردم ديار رستم با هامون پيوند خورده است، هاموني كه اين روزها نفسهاي آخر خود را ميكشد و به همين دليل نفس مردم سيستانو بلوچستان نيز بريده شده است. روزگاري بادهاي 120 روزه در اين استان ميوزيد اما هماكنون بهدليل تغيير اقليم و خشكي هامون اين بادها به 180 روز، يعني 6 ماه رسيده است. 6 ماه خانهنشيني در استاني كه با فقر در ابتداييترين زيرساختها مواجه است، يعني فاجعه. براساس آمار درحال حاضر چشمه گرد و خاكي به وسعت نيم ميليون هكتار بر اثر خشكي هامون بهوجود آمده كه مهمترين عامل لقب گرفتن زابل بهعنوان آلودهترين شهر دنيا بوده است.
بهگفته نماینده زهک، زابل و هیرمند در سال 92، سه هزار خانوار از استان سیستان وبلوچستان به دلیل خشکسالی مهاجرت کردهاند.این موارد، تنها گوشهای از مصايب و مشکلات مردم استان سیستان و بلوچستان است كه ايجاد منطقه آزاد ميتوانست دردي از مشكلات آنها را درمان كند. فقر شديد در تمامي زيرساختهاي برخي از استانهاي مرزي، دو راه بيشتر براي مردم اين استانها باقي نگذاشته است؛ مهاجرت يا عضويت در گروههاي تروريستي. چندي پيش عضويت مردم استان سيستان و بلوچستان با مبالغ بسيار ناچيز مانند صد تا 300 هزار تومان در گروههاي اشرار و تروريستي، موجب شگفتي بسياري شد؛ چرا كه اين دستمزدها بهاندازهاي پايين بود كه كمتر كسي در ازاي آن حاضر به انجام عملياتهاي تروريستي ميشد.
حبیبا... دهمرده، نماینده زابل در مجلس نیز در تذکری از رییسجمهور انتقاد کرده که چرا به مساله خشکسالی و ریزگردهای ویرانگر سیستان و بلوچستان که تبدیل به فاجعه شده، طبق قولهای داده شده رسیدگی نمیشود. او گفته است:«آقای رییس جمهور! برای برون رفت از وضعیت کنونی، پیشنهادات متعدد کوتاه و بلند مدت به شما ارسال شده است و دستور اجرای آن را دادهاید، ولی آیا پیگیری کردهاید که چند درصد از این دستورات اجرایی شده است؟ آیا میدانید که مردم هیچ درآمدی ندارند. در آب شرب مشکل جدی وجود دارد و آیا اطلاع دارید مردم در حال ترک استان و پیوستن به حاشیه شهرها هستند؟آیا حاضر هستید برای چند روزی در سیستانوبلوچستان زندگی کنید؟ اگر شما جای مردم بودید چه می کردید؟ چرا به وظایف ذاتی خود عمل نمیکنید؟ مردم چه گناهی کردهاند که باید این همه مجازات شوند؟»اماماجراي خشكي هامون از ديپلماسي ضعيف آبي ايران آغاز ميشود. حقابه تالاب هامون از رودخانه هيرمند افغانستان بهشدت كاهش يافت و ايران تلاش جدي براي گرفتن اين حقابه نكرد. شايد مسئولان آن زمان هيچگاه تصور نميكردند كه عدم اختصاص حقابه از هيرمند براي هامون چه آينده اسفباري براي مردم سيستان و بلوچستان رقم خواهد زد. حقابهاي از رودخانه هيرمند افغانستان به تالاب اختصاص داده شده بود كه از زمان احداث سد روي رودخانه هيرمند اين حقابه از سوي دولت افغانستان پرداخت نشده است.با اين اقدام روند خشك شدن تالاب هامون شدت گرفته وشاهد افزايش ميزان غلظت ريزگردها بوديم كه يكي از مولفههاي تهديد سلامت جامعه است.
برخي از مسئولان مشكلات مردم زابل را فقط مربوط به چند سال اخير ميدانند؛ اين درحالي است كه بسياري از ساكنان زابل صحبت از چند دهه زندگي مشقتبار و سخت ميكنند. زابل مشكلات طبيعي دارد كه بر اثر نبود مديريت كارآمد، تبديل به بحران شده است. عمده مشكل اين منطقه نبود استراتژي مديريت منابع آبي منطقه است. براساس معاهدات بينالمللي بايد سازوكار مشخص و تعريف شدهاي در مديريت منابع آبي وجود داشته باشد اما اتفاقي كه ميافتد، نبود مديريت در اين سوي و آن سوي مرز است. طرف افغانستاني زمانيكه آب پشت سد زياد ميشود، دريچه را باز ميكند و شاهد سيلاب در سيستان هستيم و زمانيكه بارش كم است دريچه سد را ميبندند و ارمغان آن چيزي جز خشكي هامون و گرد و خاك نيست.اين منطقه از چند صدروستا تشكيل شده كه از يك سو رسيدگي به همه آنها كار دشواري است و از سوي ديگر بهدليل بيكاري، مردم در فقر شديد زندگي ميكنند كه نتيجه اين مشكلات فقر در ابتداييترين امكانات زندگي است. براي حل مشكلات زابل دولت بايد استراتژياي در مديريت منابع آبي و توانمندسازي مردم منطقه را اجرا كند. پروژههايي همچون احداث بازاچههاي مرزي با سازوكار تعريف شدهاي كه به سكوي صادارات بيرويه تبديل نشود؛ ميتواند گرهگشاي اين مشكل باشد اما نبايد فراموش كرد كه توانمندسازي مردم زابل بدون حل مشكل حقابه هامون دردي از آنها را دوا نخواهد كرد.
سایر اخبار این روزنامه
کـو لاک خا ک در د يار رستم
هجوم ميليوني برايتماشا
تشديد مشكلات اقتصادي زير سايه نگراني اجتماعي
راهبرد حفظ وحدت ايران با عراق
دستگاه قضا هیچ خط قرمز توهمی را قبول ندارد
«برش» ساختگی یک «گوش»
آینده خاورمیانه در گرو سرنوشت ادلب
می خواهند اکیپ خودشان را داشته باشند!
ماجراي ۹۰، كيروش و عادل فردوسيپور
برجام در انتظار تصمیم هوشمندانه و قاطع اروپا
کـو لا ک خا ک در د يار رستم