اتحاد از بغض ترامپ

در طول سال‌هاي گذشته و به ويژه بعد از فروپاشي اتحاد جماهير شوروي، چين و روسيه از شباهت‌هاي قابل توجهي در سطح نظام بين‌الملل برخوردار بودند. هر دو كشور داعيه‌دار هژموني در منطقه‌اي بودند كه در آن نفوذ داشتند. چيني‌ها در منطقه شرق و جنوب شرق آسيا و روس‌ها در منطقه اوراسيا و قفقاز، داعيه‌دار رهبري و هژموني بودند و هر دو كشور علاقه‌مندند از طريق اين هژموني منطقه‌اي، قدرت خود را به سراسر جهان گسترش دهند. به واسطه همين رويكرد و همين ديدگاه، سياست‌هاي روسيه و چين در تقابل با سياست‌هاي امريكا قرار گرفته است كه خود را به عنوان يك ابرقدرت منطقه‌اي در سراسر جهان صاحب حق و منافع مي‌داند. در كنار شباهت اهداف روسيه و چين براي تبديل شدن به هژمون‌هاي جهاني، تقابل و تعارض با امريكا هم به يك وجه شباهت ديگر ميان آنها تبديل شده است؛ به شكلي كه كاهش نفوذ و قدرت امريكا، به صورت مشترك مي‌تواند به اهداف و منافع هر دو كشور سود برساند.
اما تفاوت‌هايي هم در منافع دو كشور وجود دارد. شيوه رويارويي روسيه و چين با امريكا و ماهيت تعارض‌ها و تقابل‌هاي دو كشور با امريكا، از يكديگر متمايز است. بيشترين تضاد روسيه با امريكا بر سر مسائل رقابت‌هاي ژئوپولتيك به خصوص در حوزه‌هاي نفوذ سنتي در مناطقي مانند آسياي ميانه و شرق اروپا است. در برابر چيني‌ها بيشتر در مباحث اقتصادي و تجاري با ايالات متحده تضاد و رقابت دارند. سال‌ها بود كه جنگ تجاري ميان چين و امريكا به شكل آتش زيرخاكستر پنهان مانده‌بود. با وجود همكاري‌هاي گسترده‌اي كه ميان چين و امريكا وجود داشت، رقابت براي تسلط بر تجارت جهاني ميان دو كشور استمرار داشت. در حال حاضر با روي كار آمدن دونالد ترامپ در امريكا عملا جنگ تجاري ميان پكن و واشنگتن شدت گرفته است. با وجود اختلاف در ماهيت رقابت‌ها و تعارض‌هاي چين و روسيه با امريكا، انگيزه وجود يك رقيب و خصم مشترك، عملا باعث شده است تا دو كشور روز به روز با هم نزديك‌تر شوند. در طول سال‌هاي اخير پكن و مسكو تلاش كرده‌اند تا روابط خود را بيش از پيش گسترش دهند و قراردادهاي قابل توجهي در حوزه‌هاي اقتصادي، انرژي، حمل و نقل ميان دو طرف امضا شده و روابط سياسي ميان دو كشور به‌شدت افزايش پيدا كرده است. همزمان دو كشور تلاش مي‌كنند كه با نهادسازي در سطح بين‌المللي بر كارايي روابط دوجانبه خود بيفزايند؛ اقدامي كه مهم‌ترين نمودش را مي‌توان در ايجاد سازمان همكاري شانگهاي مشاهده كرد. ديدار روز گذشته ولاديمير پوتين، رييس‌جمهور روسيه و شي جين‌پينگ، رييس‌جمهور چين در حاشيه نشست مجمع اقتصاد شرقي و همزمان با برگزاري بزرگ‌ترين رزمايش تاريخ روسيه با عنوان وستوك 2018، نشانه‌اي ديگر از تعميق روابط اين دو قدرت جهاني است. تعامل نظامي ميان روسيه و چين بي‌سابقه نيست، طي دهه‌هاي گذشته چين همواره يكي از واردكنندگان تسليحات از روسيه بود و طي 15 سال گذشته همكاري‌هاي نظامي از جمله برگزاري رزمايش و تمرين‌هاي مشترك ميان ارتش‌هاي دوكشور ادامه يافته است.
اما نزديك‌تر شدن روسيه و چين، نتيجه طبيعي خصومتي است كه واشنگتن در مقابل هر دو كشور به صورت همزمان نشان مي‌دهد و نهايتا هر دو كشور براي مقابله با فشارهاي گسترده امريكا از جمله در مناطق تحت نفوذشان، به همكاري با يكديگر جذب مي‌شوند. ماهيت قدرت دو كشور با يكديگر متفاوت است و اين ماهيت متفاوت اجازه مي‌دهد كه دو قدرت به عنوان مكمل در كنار يكديگر فعاليت كنند. روس‌ها بيشتر در حوزه‌هاي سخت نظامي و امنيتي توان بيشتري دارند و مي‌توانند منافع امريكا را در پرونده‌هاي حساس بين‌المللي به چالش بكشند. چيني‌ها در مقابل با توان اقتصادي و تجاري خود مي‌توانند امريكا را به چالش بكشند. همزمان چين و روسيه، هر دو عضو دايم شوراي امنيت هستند و از حق وتو برخوردارند. اين دو كشور مي‌توانند در شوراي امنيت و نهادهاي بين‌المللي در مواقعي كه اراده كنند جلوي تكروي و يكجانبه‌گرايي امريكا را بگيرند. در نتيجه همكاري چين و روسيه در سه زمينه تجاري، نظامي و بين‌المللي مي‌تواند باعث ايجاد چالش براي ايالات متحده امريكا شود.
اما نهايتا تعارض و رويارويي با امريكا فقط يك وجه از منافع روسيه و چين است. در واقع نمي‌توان گفت كه تمامي منافع دو كشور به رقابت يا رويارويي با امريكا خلاصه مي‌شود. همكاري روسيه و چين هر چقدر هم گسترده باشد، نهايتا به حوزه‌هايي منحصر مي‌شود كه هر دو كشور به صورت مشترك از تعارض و رويارويي با امريكا منفعت ببرند. در پرونده‌هاي مهم بين‌المللي مانند سوريه، كره شمالي و توافق هسته‌اي ايران، در شرايطي كه منافع روسيه و چين در تقابل با امريكا مشترك باشد، اين دو قدرت جهاني مي‌توانند با يكديگر همكاري‌هاي گسترده‌تري داشته‌باشند و در يك جبهه مشترك رودرروي امريكا بايستند. اگر اين نفع مشترك براي روسيه و چين در هر پرونده‌اي شكل بگيرد، همكاري اين دو قدرت بين‌المللي باعث مي‌شود كه امريكايي‌ها با چالش‌هاي جدي مواجه شوند و نتوانند به صورتي كه تمايل دارند، يكجانبه خواست خود را به عنوان تك‌ابرقدرت جهان پيش ببرند.