داد کیارستمی به کجا رسید که داد این زبان بسته برسد؟

دو سال قبل شخصی که جایزه نخل طلای کن، شیر نقره‌ای و طلایی ونیز سیمرغ بلورین داشت و این ها تنها بخشی از افتخاراتش بود، زیر دست پزشکان و روی تخت بیمارستان فوت کرد. خانواده از تهران تا پاریس دست‌شان به هرجا رسید شکایت کردند، در ایران هیات خاص تشکیل شد، تجمع شد، ودر نهایت بعد دو سال، هم معلوم نشد داستان چه بوده؛ بالاخره خطای پزشکی بود یا نه؟ حداقل برای ما عوام که معلوم نشد.
ماجرای مرگ آقای کیارستمی را یادآوری کردم که بگویم در این روزگار، وقتی هنرمند و چهره ای با آن نام و کلکسیون افتخارات به سهو و خطا یا هر ابهامی در روند درمانش دچار می‌شود، دست به جایی بند نیست، چه برسد به بقیه آدم ها! از آدم بگذریم، شما ببینید وضع بقیه موجودات زنده دور و برمان چه خواهد بود؟
مورد من، یک گربه بود!حدود یک ماه قبل، زبان بسته از چهار طبقه سقوط کرد.چهار انگشت در دو دستش و استخوان ران از دو قسمت شکسته بود. کام نرم و سخت حیوان شکافته بود و اگر درست بگویم فقط یک پای سالم داشت. این حادثه نیمه شب و در غرب تهران اتفاق افتاد، بنابراین نزدیک ترین جایی که فکر کردم می توانند به دادش برسند، یک بیمارستان شبانه‌روزی در غرب تهران بود، رفتم آنجا و دیدم کافی شاپ و انواع و اقسام زلم زیمبوی حیوانات را دارد، فقط چیزی که ندارد «دامپزشک» است! خنده دار نیست؟ بیمارستان شبانه روزی دامپزشکی، انواع قهوه و دمنوش دارد، اما دامپزشک ندارد! حیوان هم مدام «خِر خِر» می‌کرد و گفتم الان است که جانش در آید. جستجویی کردم و دیدم یک بیمارستان شبانه روزی دیگر، درست آن سر تهران؛ سمت بالای شهر هم هست. حیوان را در آن ترافیک گذاشتم در سبد و راه افتادم سمت کامرانیه. خدا را شکر حداقل آنجا دامپزشک داشت. یک پیشبند سنگین سربی دادند، دست مان و گفتند بپوشید و بروید داخل اتاق عکسبرداری و حیوان را نگه دارید-ظاهرا نوش جان کردن اشعه ایکس جزو مسئولیت های آورنده حیوان بود. خلاصه چندین بار از گربه و ما که هر دو اینجا زبان بسته بودیم عکس رادیوگرافی برداشتند که- این خراب شد، دستش را این وری بگیرید! حالا یک دستش را بالا بگیر یکی را پایین و... . نمی‌دانم در آن هفت، هشت باری که عکس برداشتند چقدر اشعه خوردم، اما بالاخره اگر روزی سرطان بگیریم مشخص می شود. بگذریم، همان اول کار، خانم منشی 400-300 هزار تومان ورودیه از ما گرفت، یک کارت ملی هم گرویی گرفتند و گفتند حیوان باید بستری شود. چه کار می‌کردم؟ نمی‌دادم؟ خلاصه سه روزی گذشت و حیوان در قفس از درد به خود می پیچید تا آقای جراح آمدند. نگاه کرد و تشخیص داد که دو دستش باید گچ گرفته شود، پایش باید عمل شود؛ دو نبوت: نوبت اول پایین استخوان ران را عمل کنیم، یک ماه پای حیوان روی هوا بماند، بعد از یک ماه سر دیگر استخوان را عمل کنیم. اضافه کردند که کام حیوان شکاف برداشته و هر آینه ممکن است از راه شکاف مزبور، میکروب وارد فضای بدن حیوان شود و بمیرد. بله بمیرد، به همین سادگی! هزینه های عمل هم با چیزی که گفتند حدودا 9 میلیون تومان وجه رایج مملکت می شد. همین وسط‌ها بودیم و من سرگردان که چه خاکی به سر کنم که یکی از کارمندان هشدار داد که «اینجا را ببینید دکتر، قلبش بزرگ است» تا این را شنیدند گفتند باید «اکو» شود. من را راهی همان بادجه دم در کردند، 600 هزار تومان هم کارت کشیدم که زبان بسته را اکو کنند! بعد از اکو گفتند قلب این حیوان مشکل مادرزادی دارد و اصلا ممکن است بعد از عمل بمیرد! راضی هستی امضا کن، عمل کنیم.
روی اینستاگرامم ماجرا را شرح دادم که رفیقی گفت پرونده حیوان را ببر کلینیک دکتر فلانی در ونک، رفتم کلینیک دکتر فلانی، ایشان فرمودند دوباره باید خودم عکس بردارم، این عکس ها خوب نیست اما بعد درباره هزینه‌ها:همان اول کار که باید حدود 15 میلیون تومان بریزید،بعد برای هر انگشتش 400 هزار تومان پول پین بدهید و... ؛ یک جوری قیمت ها را گفتند که گفتم پناه بر خدا، شاید خود خدا شفا دهد. از آن کلینیک راهی یک کلینیک دیگر شدم یک سر دیگر شهر، اینجا را زیاد شرح ندهم، نمی‌دانم هزینه و ... چطور بود، خانه ای بود بی تابلو و نشانه، وارد که شدم، هیبت دامپزشک محترم را دیدم ترسیدم، گفتم بماند! القصه که گفتم این زبان بسته را من آوردم و مسئولیتش هم با من است، چه کنم؟ پولش را جور می‌کنم و می‌دهم تا نمیرد. خدا خیر بدهد به همکاری قدیمی، گفت یک دکتری می‌شناسم به نام قاسمیان، پیش او هم ببر. سر صبح رفتم کلینیکش، دکتر شرح حیوان را که گرفت و با اعتماد گفت:«زیرعمل بمیرد چیست؟حیوان 15 ساله را عمل می‌کنیم چیزی نمی شود».


در ادامه گفت اصلا اگر کام حیوان را بخیه بزنی، حفره‌ای در کامش می ماند که تا آخر عمر مدام ممکن است از آن محل عفونت کند، به شکل طبیعی کامش ترمیم می شود.دست هایش هم نه نیاز به گچ دارد، نه نیاز به عمل، خودش خوب می شود. فقط استخوان رانش که خیلی ناجور است، با عمل درست می‌شود. مرد شریف بلند‌قد که دید چشمم دو دو می‌زند و دنبال قیمت هستم درباره هزینه عمل هم گفت: چیزی نمی شود... حدود یک میلیون تومان.این را که شنیدم انگار دنیا را به من دادند. برای همان روز آخر وقت هم حیوان را عمل کرد. الان حال حیوان خوب است، هربار شب و نصف شب شد، دکتر در سفر هم بود، زبان بسته مشکلی داشت مسیج می‌دادم و دکتر پاسخ می داد.
دوست داشتم بیشتر از وجنات و سکنات این مرد شریف بنویسم که جا نیست اما این را بگویم که فرض کنید آن دوست به من این آدرس را نمی داد، این مرد شریف هم درس خوانده و مدرک دارد، 10 و 15 میلیون کجا، یک میلیون کجا؟ تعرفه این اعمال جراحی و... چیست؟ سر و صاحب این ماجرا کجاست؟ یکی،دوسالی هست که مطبوعات را به شکل حرفه ای کنار گذاشتم، اما به صرافت افتادم که بروم و پیگیر قضیه شوم که یاد مرحوم کیارستمی افتادم با آن کلکسیون افتخارات.دیدم جایی که داد او و پسر رشیدش به جایی نرسید، قرار است داد من یک لاقبا و این زبان بسته به جایی برسد؟ راستی که امروز روز دامپزشکی نامگذاری شده،روز دامپزشک به تمام دامپزشکانی که حیوانات برای‌شان فقط یک تکه گوشت و منبع درآمد نیستند، مبارک.