هشداری درباره بحران بیکاری

جدیدترین آمار مربوط به نرخ بیکاری در کشور نشان می‌دهد  که بیش از 12 درصد جمعیت فعال کشور بیکار هستند. در این میان، نزدیک به 19 درصد  متولدین دهه شصت بیکار هستند؛ افرادی که در این سال‌ها بین سنین سی تا چهل سالگی خود بسر می‌برند و واضح است که هرچه زمان می‌گذرد یافتن کار برای این افراد دشوارتر می‌شود. اگر چه آمار اعلامی از سوی منابع داخلی نشان می‌دهد که نرخ بیکاری در بهار امسال نسبت به سال گذشته به ميزان ٠.٥ درصد کاهش داشته است، اما باید گفت که این آمار اصلا راضی کننده نیست و نشان می‌دهد که معضل بیکاری در کشور رفع نشده و تا سالهای سال معضل بیکاری گریبان کشور و جوانان را رها نخواهد کرد. در جدیدترین گزارش از سری گزارش‌های چشم‌انداز اقتصادی جهان که توسط صندوق بین‌المللی پول منتشر می‌شود، عنوان شده که ایران سیزدهمین کشور با آمار بیکاری بالا در جهان است.
از سوی دیگر  اگر ریشه‌های افزایش بیکاری درکشور را بررسی کنیم، می‌بینیم که متاسفانه مسائل و عللی که باعث بحران بیکاری در کشور شده است، مسائلی است که هنوز هم وجود دارد و حل نشده است. این علل به اختصار عبارتند از :
1- واردات بی رویه و حمایت نکردن از تولید و صنعت داخلی: ارائه مجوزهای فراوان در بخش‌های مختلف برای انجام واردات بی رویه به کشور، عدم حمایت بانکی در تامین نقدینگی و سرمایه در گردش واحدها، تحریم‌ها و افزایش قیمت مواد اولیه تولید عواملی است که طی سال‌های گذشته اشتغال کشور را به شدت تهدید کرده است.
2- رشد جمعیت در طول سی سال گذشته و عدم تمهیدات کافی برای اشتغال


3- رشد پایین اقتصادی‌ : پایین بودن رشد اقتصادی کشور عامل مهم دوم در بالا بودن نرخ بیکاری در ایران عنوان شده است. این عامل اگر چه در دوره روحانی نسبت به دوران نامناسب احمدی نژاد بهبود پیدا کرده است اما هنوز با شرایط مطلوب فاصله دارد.
4- افزایش تعداد دانشجویان: افزایش دانشجویان بدون توجه به بازار کار و همچنین با توجه به اینکه متاسفانه بسیاری از دانشجویان بعد از فارغ التحصیلی، آموزشی متناسب با بازار کار ندیده اند، به بحران بیکاری دامن
 می‌زند.
5- اشباع دستگاه‌های دولتی‌: پر شدن ظرفیت جذب نیرو در دستگاه‌های دولتی عامل دیگر در افزایش بیکاری معرفی شده است. به دنبال پیروزی انقلاب اسلامی و به ویژه پس از پایان جنگ افزایش تعداد حقوق‌بگیران دولتی در دستور کار دولتمردان ایران قرار گرفت. در دوران احمدی نژاد هم استخدامهای بی رویه ای صورت گرفت که این وضعیت را بدتر کرد. اکنون از یک‌سو ظرفیت جذب نیرو در دستگاه‌های دولتی به نهایت خود رسیده و از سوی دیگر بار مالی سنگینی در اثر جذب نیروهای بیش از اندازه بر دولت ایران تحمیل شده 
است.
به این ترتیب باید گفت که بحران بیکاری یک موضوع ساده و مجرد از دیگر مشکلات و مسائل کشور نیست که با دستور و بخشنامه حل شود. متاسفانه این وضعیت ماحصل سوء مدیریت دهه‌های گذشته است که البته هنوز پایان نیافته است و نیاز به اقدامی همه جانبه و ملی برای رهایی آن است ؛ وضعیتی  که متاسفانه هنوز در کشور نشانی از آن وجود ندارد. به این ترتیب نمی‌توان به سخنان یا قولهایی که داده می‌شود اصلا امیدوار بود و این معضل همچنان وجود دارد و عواقب روزافزون آن جامعه ایرانی را به سوی مشکلات متعدد اقتصادی، اجتماعی و حتی سیاسی خواهد برد.