توصيف نادرست از موفقيت

اين روزها هرچيزي مي‌تواند دستمايه ابراز گله‌مندي و انتقاد شود. مخصوصا كه انباشتي از اتفاقات داشته باشيم؛ اتفاقات حل نشده يا به عبارتي اتفاقاتي كه در آن، قدر آدم‌ها به‌موقع دانسته نشده است. قدر نخبگان و افراد متخصص هم به همين نحو. بي‌توجهي به منابع‌انساني در سيستم‌هاي اداري ما آنقدري هست كه همين الان سربچرخانيم، مي‌توانيم نمونه‌هاي مختلفي از آن را براي مثال بياوريم. اين روزها هرچيزي مي‌تواند دستمايه ابراز گله‌مندي و انتقاد شود اما نبايد اجازه دهيم انتشار ناقص اطلاعات به برداشت‌هاي نادرست و ايجاد يك رويه نامناسب تبديل شود. شايد مصداق يكي از همين بي‌توجهي‌ها به منابع انساني، خبرنگاران و اهالي رسانه باشند. آن زمان كه محدوديت‌ها و موانع انتشار مناسب اطلاعات و اخبار سبب شد تا پديده «شهروندخبرنگار» پررنگ و پررنگ‌تر شود و رفته‌رفته با ورود شبكه‌هاي اجتماعي و افزايش ضريب آنها توانستند گوي سبقت را از «روزنامه»ها و خبرنگارانش بربايند. اين در حالي است كه شايد خبرنگاران و روزنامه‌ها براي انتشار اخبار با هم رقابت مي‌كردند و مي‌كنند ولي هر چيزي را صرف خبربودن منتشر نمي‌كنند. قواعدي دارند. اصولي را رعايت مي‌كنند. درباره صحت و سقم ماجرا پيگيري مي‌كنند و در نهايت وقتي براساس استانداردهاي حرفه روزنامه‌نگاري از درستي يك خبر ولو خبرداغ مطمئن شدند آنگاه منتشرش مي‌كنند. اما اين روزها هركس مي‌تواند بدون توجه به استانداردهاي «روزنامه‌نگاري» هر رويدادي را منتشر كند و به آن ارزش و مفهومي ببخشد. ارزش و مفهومي كه در شرايط كنوني مي‌تواند دستمايه همان ابراز گله‌مندي و انتقاد شود. در زماني «مريم ميرزاخاني» نخبه كشورمان مورد توجه و حمايت مديران و تصميم‌گيران يا تصميم‌سازان كشور قرار گرفت و او به كشوري ديگر نقل مكان كرد. فقدان او خاطره ناخوشايندي براي ما رقم زد. اما اين به معناي آن نيست كه از هر فرصتي براي به رخ كشيدن اين رويداد ناخوشايند بهره بگيريم. از طرفي گرچه الگوهاي اجتماعي مي‌توانند افراد را در زندگي اميد ببخشند و هدايت كنند تا به هدفي عالي برسند اما قرار نيست هركس جايگاه خودش را كسب نكند و چه بسا فردي جديد الگويي جديد براي جامعه شود. ماجرا مربوط به انتشار عكس دختري در شبكه‌هاي اجتماعي است كه موفق شده در مسابقاتي بين‌المللي نفر اول شود. عده‌اي با تكيه بر تجربه «مريم ميرزاخاني» از بي‌توجهي به «زهرا زاويه» كه در اين مسابقات ابراز گله‌مندي كردند...
مشكل از آنجا ناشي شد كه به درستي دقت نكردند كه «زهرا زاويه» موفق شده است ولي در المپياد جهاني رياضي موفق نشده است. بنابراين قياس موفقيت او در مسابقه‌ بين‌المللي با المپياد جهاني رياضي به اين دختر هم مي‌تواند آسيب‌برساند. از سوي ديگر «زهرا زاويه» و بسياري از هموطنان‌مان مي‌توانند با موفقيت‌هاي‌شان الگويي جديد از اميد را براي جامعه خلق كنند. از سوي ديگر وقتي رويدادي را به درستي مورد سنجش قرار دهيم به همان اندازه در اخبار برايش وزن و انتظار ايجاد مي‌كنيم. در نتيجه لازم نخواهد بود قياسي بين يك موفقيت با موفقيتي كنيم كه نابه‌جا انتظارات را بالا مي‌برد و حاصلش سر‌خوردگي و نااميدي در جامعه خواهد بود. به نظر مي‌رسد در مورد «زهرا زاويه» و نحوه پرداختن به موفقيتش اين خطر را به وجود آورده‌ايم كه با قياس نابه‌جا انتظاري را در جامعه بسترسازي كرده‌ايم كه نادرست بوده است و از سوي ديگر فرصت‌هاي اين فرد با استعداد را محدود به موفقيت «مريم ميرزاخاني» كرده‌ايم. اگر با دقت بيشتري به رويدادي كه اين دختر و ديگر هم‌سن‌وسالانش در آن موفق شده‌اند توجه مي‌كرديم و توصيفي واقعي از آن مي‌داديم، انتظاراتي متناسب در جامعه شكل مي‌گرفت و از انتشار بي‌توجهي و نااميدي هم در شبكه‌هاي اجتماعي جلوگيري مي‌شد.