معجزه امید ملی در مقابله با تحریم

دیاکو حسینی
کارشناس ارشد مرکز بررسی‌های استراتژیک ریاست جمهوری
سخنان دیروز رئیس جمهوری پیرامون اثرگذاری ناچیز تحریم‌های بخش انرژی که از 13 آبان به اجرا درخواهد آمد، مبنای منطقی و مستحکمی دارد. مجموعه تحریم‌های امریکا البته می‌توانند دردسرهایی برای تجارت و اقتصاد ایران ایجاد کنند اما نه آنقدر که موجب دستیابی ایالات متحده به اهداف جاه‌طلبانه‌اش شود یا حتی اقتصاد ملی ایران را زمینگیر کند. تحریم‌های یکجانبه و نامشروع به لحاظ اخلاقی قادر نیستند که ایران را به مذاکره تحمیلی و عاجزانه با امریکا وادار کنند. امریکا با بی اعتنایی به متحدانش در اروپا، اکنون نمی‌تواند حمایت آنها را برای مؤثر کردن تحریم‌ها جلب کند و احتمالاً اروپایی‌ها همگام با چین و روسیه همه تلاش‌شان را برای ناکام گذاشتن تحریم‌های امریکا به کار خواهند گرفت و ممکن است بتوانند راه‌هایی را برای کاستن از فشار تحریم‌ها یا حتی دور زدن تحریم‌ها از سوی ایران بیابند؛ حتی اگر اینگونه نباشد دلایل دیگری هم وجود دارد مبنی بر اینکه چرا ایالات متحده نمی‌تواند رژیم تحریم‌های یکجانبه را برای مدت طولانی حفظ کند. عدم موفقیت تحریم‌های یکجانبه، تنها یک گمانه‌زنیِ پیشگویانه نیست. مؤسسه پترسون برای اقتصادهای بین‌المللی، طی تحقیقی نشان داده است که از دهه 1970 تاکنون تنها 13 درصد از تحریم‌های یکجانبه موفق بوده‌اند. اگر این بار نیز تحریم‌های یکجانبه قرین شکست باشند (همان گونه که شواهد حکایت دارند)، علاوه بر به خطر انداختن اعتبار امریکا، آسیب زدن به سیاست تحریم‌های اقتصادی و تعمیق شکاف میان امریکا و متحدانش در اروپا، موجب زیان اقتصادی امریکا در رقابت‌های جهانی نیز می‌شوند. طبق برآوردها، سیاست تحریم‌های اقتصادی سالانه حدود 15 تا 19 میلیارد دلار به عنوان صادرات بالقوه به ایالات متحده زیان می‌رساند که معادل 200 هزار شغل برای صنایع صادراتی امریکاست. احتمالاً این ارقام برای دونالد ترامپ بیش از هر کس دیگری که پیش از این در کاخ سفید مستقر بوده، معنا دارند.



ایالات متحده در گام اول ترجیح می‌دهد که ایران با پذیرش مذاکره، پیش از اجرایی شدن بخش دوم تحریم‌ها و همزمان با تداوم تحریم‌های پیشین، واشنگتن را از مخمصه شکست مفتضحانه تحریم‌ها نجات دهد. در انتخاب بعدی، امریکا آرزو می‌کند که با تسلیم شدن زودهنگام ایران و تن دادن به گفت‌وگو پیش از آنکه اثربخشی حداکثر فشار به آزمایش گذاشته شود، آبرومندانه به این رویارویی فیصله دهد. اگر شرایط برای تحقق این ترجیحات آماده نباشد و در وضعیت بن‌بست و اثبات ناکارآمدی تحریم‌ها، برای امریکا بهتر است که ایران حداقل مذاکره را در ازای لغو کامل تحریم‌ها بپذیرد. اگر ایالات متحده از دستیابی به ترجیح اول، مأیوس شده باشد، می‌بایست بکوشد که در مدت زمان کمتر از یک سال – یا چیزی در همان حدود-، تحریم‌ها را چنان کارآمد جلوه دهد که تهران تمایل خود را به مذاکره آشکار کند. این مرحله یک جنگ تمام عیار روانی است که سعی بر القای کارآمدی تحریم‌ها در میان قاطبه مردم و فعالان تجاری دارد. پیروزی ایران در این جنگ روانی که عمدتاً به آرامش و اعتماد به نفس ملی ایرانیان وابسته است، برای ایالات متحده چاره‌ای جز رضایت دادن به ترجیح سوم نخواهد گذاشت؛ در این صورت، امریکا قبل از آنکه تحریم‌ها به اوج برسند و محدودیت و ناکارآمدی خود را اثبات کنند، باید ایران را به مذاکره تشویق کند؛ حتی اگر لازمه این تشویق، کنار گذاشتن تدریجی تحریم‌ها باشد. این یک پرسش کلیدی است که چرا ایالات متحده نمی‌تواند برای مدت زمان طولانی سیاست تحریم را ادامه دهد؟ امریکا ناگزیر باید با این واهمه کنار بیاید که در صورت طولانی شدن مدت زمان تحریم و مقاومت ایران، رژیم تحریم‌ها متزلزل شده و کشورها یا شرکت‌های بیشتری از حربه‌های دور زدن تحریم بهره بگیرند. به علاوه، امریکا باید نگران این موضوع نیز باشد که طولانی شدن مدت زمان فشار، موجب انطباق و سازگاری ایران با آن شده و عملاً تحریم‌ها را بی‌اثر کند. از سرگیری فعالیت‌های هسته‌ای ایران در شرایطی که ایالات متحده نخواهد برای مقابله با آن به نیروی نظامی متوسل شود یا اتفاق نظر سایر کشورها برای برخورد با این اقدام ایران را به دست آورد، می‌تواند به یک امتیاز منفی در سیاست داخلی امریکا تبدیل شده و موج انتقادات نسبت به سیاست دولت ترامپ را تشدید کند. مهم‌تر از اینها، برای ایالات متحده بسیار دشوار و پیچیده است که در صورت اراده به سختگیری و دقت اعمال تحریم‌ها، مهم‌ترین متحدان و شرکای تجاری‌اش مانند هند و چین را به خاطر معاملات تجاری با ایران تنبیه کند. به درازا کشیدن تحریم‌ها، احتمال برخورد اقتصادی میان چین و ایالات متحده که بالقوه حامل زیان‌های مالی سنگین به روابط عمیقاً به هم وابسته دو کشور است، افزایش خواهد یافت. در نهایت، اگر ایران آنقدر مقاومت کند که ترجیح اول و دوم امریکا به واقعیت تبدیل نشود، برای امریکا بهتر است که به ترجیح سوم رضایت دهد که اگرچه به حیثیت دولت ترامپ آسیب می‌زند اما به مراتب بهتر از فقدان توافق، تحمل طولانی مدت بهای بالای نفت و رها کردن پرونده ایران به دولت بعدی در امریکاست. به همین ترتیب، واشنگتن احتمالاً نمی‌تواند از خطرات ناشی از تشدید تنش‌های منطقه‌ای میان ایران و امریکا و نتایج ناخواسته آن در شرایطی که مجاری گفت‌وگو میان دو کشور بسته شده، چشم‌پوشی کند. حرکت ایران به سوی برچیدن برخی از محدودیت‌های مرتبط با غنی‌سازی اورانیوم که در برجام پذیرفته بود، یک نگرانی عمده دیگر است. اگر تحریم نتواند ایران را متقاعد به مذاکره کند، فراتر رفتن فعالیت‌های هسته‌ای ایران از محدوده‌های تعیین شده در برجام، دولت ترامپ را در داخل امریکا تحت فشار مضاعفی قرار خواهد داد. برای امریکا، دلهره آزار دهنده دیگر این است که تحقیقات مربوط به روابط دونالد ترامپ با عاملان روسی در انتخابات 2016، امیدواری ایران به تضعیف دولت امریکا را بالا برده و انگیزه‌ای برای شکیبایی و مقاومت ایجاد کند که به نوبه خود طولانی‌تر شدن زمان تحریم‌ها را موجب شود. نمی‌توانیم حدس بزنیم که آستانه تحمل امریکا در برابر این مخاطرات چه مدت است اما می‌توانیم مطمئن باشیم که امریکای ترامپ نه مایل است و نه می‌تواند برای مدت زمانی نامحدود، تحریم‌های موثر اقتصادی را یک تنه و بدون حمایت سایر کشورها حفظ کند. بدون تردید جمهوری اسلامی ایران ترجیح می‌دهد که به هر نحو قابل قبول و شرافتمندانه‌ای از زیر بار تحریم‌ها رهایی یابد اما دولت دونالد ترامپ هم به دلایل متفاوتی به خاتمه تحریم‌های بی فایده، پرهزینه و مخاطره آمیز علیه ایران نیاز دارد. هرچقدر که ایالات متحده امید خود را زودتر به اثرگذاری تحریم‌ها در به آشوب کشیدن و به زانو درآوردن ایران از دست دهد، بیشتر محتمل است که از این تلاش‌های بی ثمر دست بردارد و برای رسیدن به توافق با ایران، راه‌های سازنده‌تری را امتحان کند. این موضوع به تنهایی نشان می‌دهد که چرا ما باید با حمایت تمام قد از دولت و نظام و نقش بر آب کردن آرزوهای ایران ستیزانه دولت امریکا، راه را به سوی یک دیپلماسی محترمانه و شرافتمندانه برای ایران باز کنیم.