تبعات روانی تحریم آبان‌ماه بیش از آثار عینی آن

قبل از اینکه تکلیف برنامه هسته‎ای ایران تعیین شود، آمریکا طی 40 سال گذشته تحریم‎های یک‎جانبه متعددی علیه ایران اعمال کرده بود. پس از توافق برجام که یک توافق بین‎المللی بود، در دوره ریاست جمهوری اوباما، آمریکا نیز موافقت کرد تحریم‎های یکجانبه خود را متوقف کند. بنابراین نه تنها تحریم‎های سازمان ملل، ‌تحریم‎های آمریکا نیز متوقف شد. وقتی که آقای دونالد ترامپ به عنوان رئیس‎جمهور آمریکا روی کار آمد، تهدید کرد که آمریکا از برجام خارج ‎می‎شود. در نتیجه تحریم‎های یک‎جانبه متوقف شده آمریکا مجددا بازمی‎گردد. آمریکا این تحریم‎ها را بازمی‎گرداند و علاوه بر آن نیز تحریم‎های جدیدی را نیز علیه ایران اعمال خواهد کرد. باید اذعان کرد که تحریم‎های قبلی بسیار شدید نبود. آمریکا قصد دارد این تحریم‎ها را گسترده‎تر کند. یعنی همان تحریم‎های قدیمی و علاوه بر آن تحریم‎های جدیدی که وضع خواهد شد علیه ایران اعمال خواهد کرد. در مورد تبلیغاتی بودن تحریم‎های آمریکا نیز باید اذعان کرد که در سیاست، جنبه‎های تبلیغاتی و روانشناختی بسیار مهم است همان‎گونه که همگان شاهد هستند هنوز این تحریم‎ها اعمال نشده است و هیچ اثر مادی در جامعه نداشته است ولی تا این اندازه که مردم از تحریم آبان ماه آگاه هستند اثر روانی خود را به جای خواهد گذاشت. جنبه تبلیغاتی بسیار مهم است ولی جنبه تبلیغاتی بدین معنا نیست که تحریم‎ها اعمال نخواهد شد. آمریکایی‎ها تا جایی که بتوانند تحریم‎ها را اعمال خواهند کرد و آثار تحریم‎های آبان ماه بیش از آنکه جنبه عینی داشته باشد بیشتر جنبه روانی دارد. یعنی اگر ایران نتواند نفت صادر کند درآمدی نخواهد داشت و در نتیجه ارزی نیز وجود ندارد که بتوان مواد لازم را از سایر کشورها خریداری کرد. بنابراین قیمت هر چیز افزایش خواهد یافت و آثار روانی تحریم‎ها این‎گونه در جامعه برجای خواهد ماند. در مورد بسته پیشنهادی اروپا نمی‌‎توان دقیق نظر داد. اینکه تحریم‎ها تا چه مدت طول خواهد کشید مشخص نیست. تحریم‎ها روی صادرات نفت و همچنین میزان ارز تاثیرگذار خواهد بود. ممکن است مشکلات بانکی پیش آید. اینکه تحریم به چه شدت و تا چه اندازه‎ای خواهد بود، نمی‎توان پیشاپیش نظر داد. تحریم‎ها به سیاست‎های دو طرف یعنی ایران و آمریکا بستگی دارد. ممکن است اگر دو طرف به توافق و یا مذاکره برسند آثار تحریم‎ها کاهش یابد، اما اگر مواضع خصمانه دو طرف فعلی حفظ شود طبیعتا وضعیت اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی نامطلوب خواهد بود. در نتیجه اگر این وضعیت ادامه پیدا کند در حال حاضر حداقل در کوتاه‎مدت نمی‎توان نسبت به آینده بسیار خوشبین بود ولی اینکه وضعیت در بلندمدت چگونه خواهد بود نیاز به گذشت زمان دارد. راه‎های بسیار ساده و آسانی نیز در این زمینه وجود دارد که تصمیم‎گیرندگان کشور باید آنها را در نظر بگیرند. اما آنچه که مهم است این است که کشور در حال‎حاضر نمی‎تواند راه‎های ساده را در پیش گیرد. باید تصور کرد که در جهانی زندگی می‎کنیم که باید با قواعد آن آشنا باشیم. بیشتر مشکلات کشور بیش از آنکه در خارج از کشور باشد در داخل کشور است. برای مثال در دوره اوباما، مشکلات بیرونی تا حدودی حل شد آنچه که این توافق را کاملا بی‎اثر ساخت، مساله داخلی است. مشکل بین‎المللی نتیجه ساختار داخلی است که مشکلات بسیاری دارد و خود را در سیاست خارجی نشان می‎دهد.
* استاد بازنشسته روابط بین‎الملل دانشگاه تهران