شهر من، بی شهردار

هیاهوی کارگران، صدای کُلنگ و تیشه ها، خزیدن چرخ های زنجیرشده  بولدوزر  شهرداری با تیغه فولادی در پس التماس و شیون صاحب خانه ای که تلاش دارد از تخریب سرپناه خود جلوگیری کند، شاید غم انگیز ترین تصویر شهر، در روزنامه ای باران خورده باشد.
نه صدای کُلنگ و تیشه بد است و نه خزیدن بولدوزر بر روی زمین، اما اگر آن صدا وخزیدن برای تخریب سرپناهی کوچک با تمام خاطرات چندین دهه از زندگی و حیات باشد، به طور حتم نکوهنده خواهد بود. به نظر مردم اگر شهری، دارای شهردار حقیقی بود، او است که می‌ایستد در برابر همه این تخریب ها تا تاریخ یک شهر به یادگار بماند برای آیندگان؛ حال نابودی  خانه ملکه توران باشد و چه کاخ ثابت پاسال و یا تلاش برای نابودی کافه نادری و... شهرداری که ایستادگی می کند در مقابل زیاده خواهی دانشگاه واقع شده  در پیرامون محله ای چون ده ونک تهران.مردم شهر آن هم شهری چون تهران،  بیزار خواهند بود از همه کُلنگ و تیشه های خورده و نخورده  بر دیوار و یادگارهای شهر خود.
اکنون دهه ها از تشکیل نخستین بلدیه و شهرداری ها در تهران گذشته تا بتوان درک وظایف و مسئولیت های شهرداری و ارائه خدمات به شهروندان نهادینه شود و اکنون شهروندان در جایگاه جدی ترین منتقدان مدیریت شهری تهران، نزدیک ترین رابطه را با عواید مثبت و منفی فعالیت شهرداری مناطق بر عهده دارند.
 اما متاسفانه به دلیل همین عملکرد نابجای دهه های اخیر شهرداری تهران، اکثر مردم این شهر نقش شهرداری را جز در دریافت جریمه، عوارض و ماده 100و...چیز دیگری نمی دانند.تهرانی که می توانست با تدابیر صحیح مدیران شهری آن ،شهری برای همه طبقات اجتماعی ساکن در آن باشد. بر پایه و اساس مسائل زیست محیطی اکنون شهروندان آن هر روز با مسائل و چالش های گوناگون موجود آن چون آلودگی آب و خاک و هوا و بن بست های حاصل از ترافیک خیابان ها دست و پنجه نرم می کنند.تهران، شهری که مدیران آن در سال های اخیر تنها درآمد مطمئن و پایدار شهرداری خویش  را در ساخت و ساز دانستند و وسوسه های مالی سبب شد تا در کنار فروش تراکم، این شهر با مسائل و مشکلاتی چون امضافروشی که حاصلی جز گسترش ساختمان و بناهایی نا ایمن و به تعبیری دیگر نوسازفرسوده ندارد، روبرو شود.


شهری که با کوچک‌ترین لرزه زمین، تمام شهر یک جا به خود می لرزد و ناگهان کوچه و خیابان های کوتاه و باریک آن می شود تنها پناه ماشین‌ها تا طلوع صبح.شورای شهر تهران بار دیگر تصمیم به انتخاب شهرداری جدید گرفت و امید آن است تا تمام درهای توسعه این شهر با کلیدی که در دستان شهردار برگزیده تهران است، باز شود.
بایدشهردار انتخابی شورای شهر تهران نه دل راضی کند به تخریب خاطره های این شهرقاجاری و نه راضی شود که روزه سکوت گیرد در برابر نابودی هویت محله‌ای ده ونک.شهرداری که حتی در برابرآشفتگی و عدم مدیریت تحریریه های مجلات روزنامه شهرداری با بی تفاوتی و سادگی  عبور نکند.
به امید آنکه شهردارتهران بار دیگر شهری بسازد که بتوان از کافه های آن چون کافه نادری در گذشته این شهر، صدای شعر و قصه خوانی نیما و هدایت و سهراب و سیمین و جلال و... را همراه با سرو چای و قهوه شنید و به خاطرات گذشته دل سپرد.