روزنامه فرهیختگان
1397/09/07
استیضاح، پاس گل به ظریف
جزئیات طرح استیضاح محمدجواد ظریف که خبر آن از چندی پیش در رسانهها مطرح شده بود، دیروز منتشر شد و سپس حسینعلی حاجیدلیگانی که به نظر میرسد محوریت این استیضاح را برعهده دارد، اعلام کرد این طرح با 24 امضا صبح سهشنبه تحویل هیاترئیسه مجلس خواهد شد. علت اصلی تهیه این طرح همچنانکه از قبل هم گفته شده بود، ماجرای اظهارات محمدجواد ظریف درخصوص واردکردن اتهام به کشور درخصوص وجود پولشویی و تهدید بنیه دفاعی است. پس از اعلام این خبر و در حالی که رسانهها در حال بررسی طرح یادشده بودند، ناگهان حسینعلی حاجی دوباره در اظهارنظری اینبار از تهیه طرح استیضاح رئیس مجلس خبر داد. او گفت 27 نفر از نمایندگان مجلس با امضای طرحی ضمن برشمردن تخلف قانونی علی لاریجانی در ماجرای لوایح مربوط به FATF خواستار عزل وی از ریاست مجلس شورای اسلامی شدهاند. در بدو امر یعنی همان صبح دیروز اولین برداشتی که از انتشار این دو خبر در رسانهها صورت گرفت این بود که این طرحها با برنامهریزی قبلی به صورت همزمان به جریان افتادهاند، استدلال آن هم تشابه بالای اسامی امضاکنندگان یعنی افرادی همچون حسینعلی حاجی، احمد سالک، سیدناصر موسوی لارگانی، نصرالله پژمانفر، حسن نوروزی، سیدجواد ابطحی و... و همچنین اطلاعرسانی یک فرد واحد یعنی حسینعلی حاجی در جریان هر دو طرح بود و برهمین اساس هم از سوی رسانهها و افکار عمومی فارغ از اینکه تمامی امضاکنندگان این دو طرح عضو یا از نزدیکان فکری اعضای جبهه پایداری هستند، این برداشت صورت گرفت که نمایندگان جبهه پایداری طراح این ماجرا هستند. این اقدام هماهنگ البته سوای اینکه چگونه پیگیری خواهد شد و آیا قطعا نتیجه مدنظر طراحان را به دنبال خواهد داشت یا خیر، در بدو امر واجد چند ایراد مهم و اساسی است که نشان میدهد هم در ساحت حفظ و دفاع از منافع ملی و هم در ساحت کنشگری سیاسی در سطح کلان نتیجهای جز شکست درپی نخواهد داشت. اگر با نگاه ملی به این ماجرا نگاه کنیم و اصولا همه اقدامات نمایندگان مجلس را با چنین محکی بسنجیم، به سرعت این نتیجه حاصل میشود که اقدام دیروز چیزی بیشتر از یک خطای راهبردی در مواجهه با دو بازیگر مهم صحنه اداره کشور نبود؛ اول اینکه حذف محمدجواد ظریف که امروز در کسوت وزیر امور خارجه مسئولیت پیشبرد اصلیترین ایده دولت برای اداره کشور را برعهده دارد، خطا است، چراکه در خوشبینانهترین حالت اگر درصد اندکی از موفقیت را برای ادامه پروژه «حل مشکلات اقتصادی کشور از مسیر سیاست خارجی در نظر بگیریم»، این مهلت از وی گرفته خواهد شد و با وجود ناکامیهای مکرری که در مسیر تعامل با آمریکا و اروپا حاصل شده، این فرصت برای مدافعان وی باقی خواهد ماند که بگویند «میتوانستیم اما فرصت ندادند!». ثانیا اینکه اگر امضاکنندگان طرح استیضاح محمدجواد ظریف و علی لاریجانی معتقدند مسیر این دو نفر در رسیدن به برجام و تصویب چنددقیقهای آن در صحن علنی از اساس اشتباه بوده و باعث تضییع حقوق و منافع ملی شده، باید آنها را در کسوتهای خود تا پایان دوره کاری ابقا کنند تا هم نتایج کامل اقداماتشان از جمله ادامه امید به غرب روشن شود و هم فرصت اصلاح گذشته (در صورت پی بردن به این اقدام اشتباه) برای آنها فراهم شود. ثالثا اینکه اینگونه مواجهه با اقدام محمدجواد ظریف پی گرفتن همان مسیر اشتباهی است که وزیر امور خارجه نسبت به منتقدان CFT دنبال کرد و قاعدتا نباید خطا را با خطا پاسخ داد، چنانکه مسیر رسیدگی به رفتارهای محمدجواد ظریف امروز در قوه قضائیه در جریان است و باید اجازه داده شود تا در فضایی آرام و در بستری به دور از هرگونه شائبه سیاسی به صورت فنی اظهارات محمدجواد ظریف مورد بررسی قرار گرفته و نتایج آن به اطلاع عموم مردم برسد. از وجه دیگر اگر به این مساله با عینک کنشگری سیاسی نگاه شود، این فرضیه به ذهن خطور میکند که جریان طراح این دو استیضاح تحت فشار پایگاه اجتماعی حامی خود که منتقدان سرسخت و ایدئولوژیک دولت حسن روحانی و جریان علی لاریجانی هستند، تصمیم گرفته در آستانه آغاز فعالیتها برای ورود به انتخابات آتی مجلس و سپس انتخابات 1400، هم فاصله خود با این دو جریان را مشخصتر کند و هم به بدنه اجتماعی این پیام را ارسال کند که نمایندگانشان در حال فعالیت و اقدام هستند. از اینرو با در نظر گرفتن اینکه طراحی استیضاح ظریف و لاریجانی یک اقدام سیاسی برای داشتن دست برتر در انتخابات آتی است، میتوان چند نکته مهم را درخصوص غلط بودن ایده اجراشده در نظر گرفت؛ اول اینکه بدنه اجتماعی حامی طراحان استیضاح که از سال92 و بعد 94 شاهد موفقیتهای محدود در عرصه سیاسی است، امروز با فرض به نتیجه رسیدن استیضاح این دو نفر قانع نخواهد شد و به عبارتی دردی از آنها درمان نمیشود و قاعدتا انتظاری بیش از این اقدام را از فعالان سیاسی خود دارد و احتمالا به جز پیروزی در انتخابات آتی به دستاورد دیگری راضی نخواهد شد. دوم اینکه در شرایط کنونی که هم سه سال از دولت حسن روحانی باقی مانده و هم علی لاریجانی همچنان ریاست مجلس را برعهده دارد و بخش قابلتوجهی از نمایندگان مجلس هم پیرو نظرات وی هستند، یکی کردن راس مجلس با دولت احتمالا به تقویت آنها و ادامه مسیر پنج سال گذشته منجر خواهد شد و نهتنها دستاوردی نخواهد داشت، بلکه آنها را در یک مسیر غلط همگراتر خواهد کرد و احتمالا مجددا موجب میشود در عرصه کلان و ملی هم کشور از توفیقات اقتصادی و سیاسی محروم شود. از اینرو حداقلهایی از تعقل سیاسی اجازه نمیدهد یک کنشگر سیاسی رقبای خود را متحد و همگرا کند و فرصت پیروزی را از جبهه خودی بگیرد. مساله سوم وجود امکان تحقق یک ایده برای آغاز فرآیند اجرایی آن است. اصولا در هر کاری عقل معاش میگوید اگر میتوانی جلو برو! از تعداد امضاکنندگان دو طرح یادشده مشخص است که تعداد همه آنها روی هم به سختی به عدد 30 نزدیک میشود و سوای اینکه این رقم تنها یکنهم کرسیهای مجلس را شامل خواهد شد، باید گفت امروز در مجلس هر کدام از سه فراکسیون سیاسی حدود یکسوم مجلس را در دست دارند و در این میان فراکسیون مستقلین و فراکسیون امید که اولی حامی همزمان رئیس دولت و رئیس مجلس است و دومی براساس سود و منفعت آمادگی اتحاد با علی لاریجانی اصلاحطلب و روحانی اعتدالگرا را دارد، در صورت قرار گرفتن در کنار یکدیگر رای بالایی خواهند داشت و لذا اجازه به نتیجه رسیدن این دو استیضاح را نخواهند داد. در این میان سنجه عمل سیاسی نشان میدهد با 20 یا 30 امضا نباید به میدانی وارد شد که حداقل 150 رای نیاز دارد. مساله چهارم ایجاد بهانه سیاسی برای رقیب سیاسی است. در شرایطی که وضعیت اقتصادی و ناکامی در رسیدن به نقطهای مطلوب در گفتوگو با اروپا ایده دولت و حامیان آن یعنی اصلاحطلبان را تحت تاثیر قرار داده است و به گفته خودشان بدنه رای بالایی از آنها را ریخته است، نباید بهانهای واهی برای به نتیجه رسیدن را به آنها داد. آنچه واضح است، در همه رقابتهای سیاسی کنشگران به محض رسیدن به نقطه ناکامی به دنبال بهانهای برای فرار از زیر بار مسئولیت هستند و نمیخواهند ناکامی به نامشان نوشته شود، لذا نابلدی و تعامل منفعلانه باعث خواهد شد رقیب به مدیریت افکار عمومی بپردازد و نگذارد جامعه در فضایی آرام به دور از هیاهوهای رسانهای و تبلیغاتی درخصوص عملکردها قضاوت کند. مورد آخر که البته باید امیدوار بود از ریشه نادرست باشد، این است که ممکن است این اقدام بازی در پازل جریانِ رقیبِ طراحان استیضاح بوده است؛ به این صورت که با نگاه بدبینانه آن هم در فضای پرالتهاب سیاسی میتوان درصدی از احتمال را به این گزاره داد که طراحان استیضاح بازی رقبای سیاسی خود را خوردهاند و از نردبانی بالا رفتهاند که پایههای آن از قبل بریده شده است.