اثر سمل وایس و شکستن استخوان محیط‌زیستی ها

در قرن ۱۹ ایگناز سمل وایس که پزشکی مجارستانی بود و در بیمارستانی در وین کار می کرد، متوجه شد که تعداد مادرانی که بعد از زایمان در بیمارستان ها و زیر نظر پزشکان می میرند، خیلی بیشتر از آن‌هایی است که در خانه ها و با کمک قابله‌ها نوزاد خود را به دنیا می آورند. در آن سال ها، تب زایمان در بیمارستان ها جان مادران زیادی را می گرفت.
سمل وایس در بیمارستان عمومی وین شیوه ای را برای کاهش این مرگ‌ومیر ابداع کرد. او از پزشکان بیمارستانش خواست که دست های خود را پیش از کمک به زایمان، ضدعفونی کنند. توصیه ساده او بسیار اثربخش بود، اما پزشکان آن را توهین به خود تلقی می‌کردند. اگر چه یافته های علمی نشان می داد که شیوه او به میزان چشمگیری اثربخش است اما پزشک ها حاضر نبودند رویه معمول خود را تغییر دهند و این یافته جدید را بپذیرند. آن ها نه‌تنها ظرف های حاوی مواد ضدعفونی کننده را از بیمارستان‌ها دور ریختند بلکه سمل وایس را دیوانه معرفی کردند و او را به تیمارستان سپردند. در تیمارستان، نگهبان ها او را چنان مورد ضرب و شتم قرار دادند که استخوان هایش شکست و جان داد! این داستان تلخ و واقعی، مبنایی شد تا مقاومت در برابر یادگیری یافته های جدید را اثر سمل وایس بنامند. اثر و کارکردی که سبب می شود تا ذهنی که به آموزه های پیشین عادت کرده است، در برابر یافته های جدید، موضعی حتی خصمانه بگیرد!
ماجراها و وقایع این روزهای کشور ما در برابر یافته های نوین محیط زیست و مفاهیم به روز شده توسعه، تکرار مو به موی اثر سمل وایس است. هنوز مدیران و برنامه ریزان و مسئولان با تکیه بر دانش منسوخ و رفوزه مشاوران و پیمانکاران، ایده هایی را برای توسعه اجرا می کنند که نسخه های متعدد پیشین آن نه‌تنها نتوانسته است اشتغال و اقتصاد و امنیت اجتماعی را توسعه دهد بلکه آسیب های فراوانی را نیز پدید آورده است. طرح های تکراری که بر استقرار صنایع ناسازگار با پتانسیل های سرزمین یا رشد معدن کاری و معدن کاوی پافشاری می کند، نتیجه ای جز بالا رفتن نرخ بیکاری و تخریب سرزمین و آلودگی های روزافزون به دنبال ندارند. تکرار طرح های راه سازی و سدسازی هم نمونه دیگری از این اشتباه هاست که نه تنها نتوانسته است زیرساختی را برای توسعه و بهتر کردن شرایط اقتصادی و اجتماعی فراهم کند بلکه تلفات جاده ای و بحران آب را شدت بخشیده است. در این میان، متخصصان محیط زیست با نشان دادن نمونه ها و تحلیل چگونگی آن ها بارها اثبات کرده اند که پاشنه آشیل و چشم اسفندیار برنامه های گذشته و فعلی که سبب شکست خوردن های مکرر شده و می شود، ناسازگاری آن‌ها با معیارهای مدرن و علمی محیط زیست است. به ندرت می توان طرحی شکست خورده را پیدا کرد که یکی از ویژگی‌های آن نادیده‌گرفتن و یا حداقل اسقاط تکلیف در مورد مولفه های محیط زیستی نباشد. با این همه، وقتی که متخصصان و فعالان محیط زیست، پارادایم خود را در ارتباط با مفهوم محیط زیستی توسعه ارائه می دهند و رهیافت های محیط زیستی پرداختن به اقتصاد و مطلوب های اجتماعی مدرن را تبیین می کنند، اثر سمل وایس به شدت بروز می کند و ارتکاب به ضرب و شتم و آسیب رسانی های حداکثری به جان فعالان و متخصصان محیط زیست به خبری پر تکرار تبدیل می شود. بدیهی است که در آینده ای نه چندان دور تمام جامعه محک های محیط زیستی را برای تشخیص درستی یا نادرستی طرح های توسعه به کار خواهد بست اما معلوم نیست که اثر سمل وایس، با همراهی و همکاری سیستم رانت زده، چه هزینه های جبران ناپذیری را برای جامعه ایجاد خواهد کرد و آسیب رسانی جانی و مالی به متخصصان و فعالان محیط زیست چند بار تکرار خواهد رسید تا یافته های مدرن انگاره های محیط زیستی جایگزین شیوه های منسوخ و پرخطای فعلی شود.