اروپاییان سن هر نظام را ۴۰ سال قلمداد می‌کنند

از دیرباز سیر به قدرت رسیدن تا اضمحلال فرد، گروه و جامعه، مورد بررسی اندیشمندان مختلفی قرار گرفته است. ابن‌خلدون با دلایل روانشناسانه در پیوند با شرایط اجتماعی، بروز سه تغییر را پس از به قدرت رسیدن، در فرد بیان می‌کند؛ تکبر، اشرافیگری و تن‌آسایی. او بر اساس نظام‌های سلطنتی و خلیفه‌گری، در دولت‌ها به چهار نسل بنیانگذار، مشاور، مقلد و منهدم‌کننده قائل بود. بر اساس این نظریه و نظریات مشابه آن برخی از اندیشمندان از جمله دکتر محسن رنانی ضمن تحلیل چرخه انرژی حیاتی جمهوری اسلامی ارزیابی‌شان از نظام سیاسی ایران این است که نظام اسلامی دچار نوعی پیری زودرس در سیستم حکومتی شده است. جهت نقد و بررسی و صحت ادعای فوق به سراغ دکتر غلامرضا جمشیدی‌ها، جامعه‌شناس و عضو هیئت علمی دانشگاه تهران رفته‌ایم که گزارش آن در ادامه از نظر می‌گذرد.
حرف‌های رنانی حرف نویی نیست
دکتر غلامرضا جمشیدی‌ها درباره میزان انطباق ادعای دکتر رنانی مبنی بر پیری زودرس سیستم حکومتی جمهوری اسلامی با واقعیات جامعه می‌گوید: «این نظریه که به صورت تلفیقی از نظریه «کارکردگرایی» و «سیستم دوری» بیان شده، حرف نویی نیست. قدمت نظریه کارکردگرایی، به افلاطون و در آثار اندیشمندان مسلمان، به ابن خلدون می‌رسد. نظریه «پارادایم شیفت» به معنای عدول از آرمان‌های انقلاب اسلامی است، به عنوان مثال با تعدیل رابطه با امریکا و ایجاد رابطه مسالمت آمیز با او و اخیراً با ارائه این نظر در گروه‌های معتقد به آن، با نمودار‌ها و نقل قول از دانشمندان غربی تلاش در دادن وجهه علمی و پوشاندن نقاط ضعفش دارند.»
۱- تعمیم بخشی از واقعیات به همه جامعه


دکتر جمشیدی‌ها شش انتقاد را متوجه این نظریه دانست و در توضیح انتقاد اول گفت: «در بررسی نظریه‌ها این نکته را باید مد نظر داشت که هر نظریه‌ای بخشی از واقعیات جامعه را در بر می‌گیرد و بر تمام جامعه تطبیق ندارد. این هم تنها یک تئوری، فارغ از واقعیات جامعه است که در مورد بخشی از روابط صدق می‌کند و در مورد بخشی نه.»
۲- نظریه‌ای فاقد بنیان‌های انسان‌شناسانه
وی دومین انتقاد وارد به نظریه دکتر رنانی را نداشتن بنیان‌های انسان‌شناسانه دانست و بیان داشت: «در ارائه این مدل به بنیان آن پرداخته نشده و بنیان انسان شناسانه ندارد. بنیان چنین نظریه‌ای کجاست؟»
۳- چنین نظریاتی برگرفته از اروپاییان است
این استاد دانشگاه در توضیح نکته سوم ضمن اروپایی خواندن مدل ارائه شده توسط دکتر رنانی بیان داشت: «مدل ارائه شده به طرح مکانیزم خود به خودی می‌پردازد و نقش دولت‌ها را در تسریع و یا مقابله با این روند نادیده می‌گیرد. اشتباه اساسی این نظریه این است که به سیر ایجاد تا فروپاشی دولت‌ها می‌پردازد. در حالی که ارائه‌کنندگان، این تئوری را به کل نظام ما وارد می‌کنند، اما آسیب‌های موجود، به مردان سیاسی ما وارد است نه اصل نظام. چنین نظریاتی برگرفته از آرای غربی و مدل اروپاییان است که سن هر نظام را ۴۰ سال قلمداد می‌کنند. جان بولتون گفت: «ما در ۴۰ سالگی انقلاب ایران، هستیم.» در حالی که نظام حاکم بر کشور ما تفاوت بنیادین با نظام‌های دیگر دارد. در کشور ما، دولت، بخشی از نظام حاکم است و انقلاب ما بر مبنای اسلام، با رهبری ولایت فقیه و حمایت مردم به‌وجود آمده و تا به حال به حیات خود ادامه داده است.»
۴- بی‌توجهی به اصل ولایت فقیه
دکتر جمشیدی‌ها به عنوان انتقاد چهارم با اشاره به اصل ولایت فقیه در نظام حکومتی جمهوری اسلامی ایران بیان داشت: «همانطور که گفته شد، نظام ما علاوه بر شباهت‌هایش به دیگر نظام‌ها، نقاط تمایز اساسی دارد که باعث دوام این نظام تا به امروز شده است و آن اصل «ولایت فقیه» است. مردم هم با اعتقاد به این اصل تا به امروز از آن حمایت کرده‌اند. اما ارائه‌کننده این نظریه بی‌توجه به مصادیق نظام اسلامی در ایران، به آوردن مثال‌هایی از جامعه امریکا و انگلیس اکتفا کرده است، بنابراین این نظریه تنها بخشی از واقعیات کشور ما را بیان می‌کند و مدل مناسبی برای جامعه و نظام جمهوری اسلامی ما نیست.»
۵- جنگ موجب دوام جمهوری اسلامی شد
این هیئت علمی جامعه‌شناسی دانشگاه تهران انتقاد پنجم به طرح مذکور را نادیده انگاشتن پیروزی‌های دوران کودکی انقلاب دانست و گفت: «در مدل ارائه شده پس از ایجاد حکومت، دوران کودکی، رشد و بلوغ و تکامل و تعادل و سپس مراحل افول تا فروپاشی آمده است، در حالی که انقلاب ما در همان دوران کودکی با جنگ روبه‌رو شد که در چنین مدلی منجر به انهدام حکومت می‌شود در حالی که در کشور ما باعث رشد و سازندگی و دوام نظام اسلامی شد. چه عاملی ما را حفظ کرد؟ ایمان به خدا.»
۶- نادیده انگاشتن دستاورد‌های نظام
جمشیدی‌ها در وصف ششمین انتقاد وارد به نظریه دکتر رنانی گفت: «اشتباه دیگر این تئوری نادیده گرفتن مراحل رشد و دستاورد‌های حکومت است. انقلاب ما علاوه بر تمام مشکلاتی که حاصل اندیشه و سیاست‌های دولت‌ها تاکنون بوده است، دستاورد‌های بزرگی داشته است. در ابتدا باید تأکید کرد که ایجاد انقلاب اسلامی از معجزه‌های بزرگ تاریخ است. انقلاب ما زمانی پیروز شد که در دنیا دین به پایان خود رسیده بود و امریکا قدرت بزرگ دنیا بود، به عنوان مثال در آن زمان تئوری «قایق‌های توپدار» امریکا مطرح بود و تنها حضور قایق‌های توپدار امریکا در آب‌های هر کشوری تسلیم آن کشور را در پی داشت، اما امروز با حمایت مردم از انقلاب و ساخت تجهیزات بسیار پیشرفته نظامی، تئوری قدرت مطلق امریکا به فراموشی سپرده شده است.»