فرصتی مناسب در تأخیر رسیدگی به بودجه


۲.اصلاح درآمدها
در بخش درآمدهای بودجه باید دقت و اقدامات بیشتری کرد. متأسفانه نگاه سنتی در بودجه‌ نویسی ایران بسیار ناکارآمد است و موجب اتلاف منابع می‌شود. یکی از نمونه‌های روشن آن که حکایت از ذهنیت نادرست و زیان‌بار اقتصادی دارد، رایگان کردن هزینه آب، برق و گاز مدارس و مساجد و حسینیه‌ها است. پیشنهاددهندگان به خیال خود می‌خواهند کمکی به این نهادها کنند، غافل از اینکه به بدیهی‌ترین اصل رفتار اقتصادی توجه نمی‌کنند و بزرگ‌ترین ضربه را به ساختار اقتصادی کشور می‌زنند. چرا؟ به این دلیل ساده که تابع مصرف هر کالا از سوی هر کس بشدت متأثر از قیمت آن کالا است.
هنگامی که قیمت یک کالا را به صفر می‌رسانید، مصرف آن را به بی‌نهایت افزایش می‌دهید. در واقع آن کالا را فاقد ارزش اقتصادی اعلام کرده‌اید. دو کالای انرژی و آب که با ارزش‌ترین کالاهای مصرفی هستند را با این تصمیم عجیب به جایگاه نازلی می‌نشانیم و مصرف آن را از جیب مردم چند برابر می‌کنیم. اگر می‌خواهید به مساجد و مدارس کمک کنید، راهش این نیست که صنعت و اقتصاد کشور را خراب کنید. حتی بهتر است آب و برق و گاز را گران‌تر کنید ولی اگر خواستید کمک کنید پول آن را در حد مصرف متعارف آنها به این نهادها برگردانید. کسانی که این مسأله بسیار ساده را متوجه نمی‌شوند، چگونه می‌توانند برای کشور بودجه‌ای کارآمد و مؤثر را تدوین نمایند؟


در بخش درآمدها مسأله وجود شرکت‌های معاف از پرداخت مالیات، یک معضل مهم است. امسال گفته شده است که اسامی آنها شفاف‌سازی می‌شود. گویی تا حالا حتی حق شفاف‌سازی هم نداشته‌اند. این مورد نیز مثل رایگان کردن آب و برق و گاز برای مساجد، نه تنها اقدامی نادرست است و نیز تبعیض‌آمیز هم هست، بلکه به ضرر کلی کشور و اقتصاد است. در واقع حتی اگر قصد کمک به این بنگاه‌ها نیز در میان باشد (که معلوم نیست چرا باید به آنها کمک کرد؟) این کمک را باید به گونه دیگری انجام داد. به این شیوه کمک کردن به زیان کشور است. زیرا موجب کاهش بهره‌ وری می‌شود. فرض کنید دو کارخانه مشابه یکدیگر هستند که هر دو یک کالای مشابه مثل این خودکاری که در دست نویسنده است را تولید می‌کنند.
اولی مشمول مالیات می‌شود و دومی معاف از مالیات است. نتیجه چه خواهد شد؟ اگر کارخانه اول به ازای تولید هر خودکار 100 تومان سود داشته باشد، 25 تومان را مالیات می‌دهد و 75 تومان سود خالص آن است. کارخانه دوم برای رقابت با اولی کافی است همین 75 تومان سود را به دست آورد تا بتواند رقابت کند. در حقیقت امتیاز داده شده به کارخانه دومی فقط یک نتیجه دارد و آن اتلاف منابع و انتصاب مدیران ناکارآمد و نیز اختلاس و سوءاستفاده است. هم کشور زیان می‌کند و هم آن کارخانه. ولی مشکل از اینجا آغاز می‌شود که بیشتر این کارخانه ها که مشمول معافیت هستند به نوعی ورشکسته نیز محسوب می‌شوند که علت آن همان سوءمدیریت آنها است. ولی معافیت از پرداخت مالیات موجب می‌شود که این ناکارآمدی‌ها در ردیف‌های مالی و سود و زیان شرکت دیده نشود. این کار مثل آن می‌ماند که دو نفر مسابقه دوی 100 متر دهند، ولی به پای اولی یک وزنه 10 کیلویی هم بسته باشند.
بنابراین لازم است که این تبعیض آشکار حذف شود و همه شرکت‌های اقتصادی در شرایط برابر باشند از جمله در پرداخت مالیات یکسان دیده شوند. اگر هم می‌خواهند به هر دلیلی (که دلیل آن باید اعلام شود)، به برخی از شرکت‌ها کمک شود، ارقام مالیات ابتدا دریافت شده سپس به‌عنوان کمک به آنها پرداخت شود. معافیت از مالیات در واقع نوع دیگری از پرداخت یارانه است که هیچ جایی ثبت و ضبط نمی‌شود. به طور کلی باید معافیت‌های مالیاتی را حذف کرد، مگر آنکه توجیهی اقتصادی یا اجتماعی داشته باشد. برای نمونه معافیت از مالیات در صورت احداث شرکت در مناطق معینی از کشور، یا سرمایه‌گذاری در برخی از تولیدات یا خدمات خاص.