شفافیت کامل حتی اگر تفریط شود

قبلا هم به شکل دیگری با عناوین دیگری یکسری مسائل در انتصاب‌ها مطرح بود که چند مسأله در کنار هم اهمیت دارد و در اینگونه مباحث باید بدان توجه شود. نخست اینکه به صورت طبیعی اگر بنا باشد ساختار اداری کشور و مناصب از طریق روابط غیرقانونمند و دارای صلاحیت شکل بگیرد به حکومت‌های هزارفامیل تبدیل خواهیم شد که یک فامیل مشخصی می‌تواند ورود پیدا کند. چه صلاحیت داشته باشد و چه نداشته باشد و بقیه هم از اینگونه مناصب محروم هستند و افراد شایسته‌ای که خارج از این دایره باشند به این سادگی‌ها امکان ورود نخواهند داشت. این امر در گذشته ایران هم وجود داشته و همیشه این بحث مطرح بوده که باید مسیر انتصاب‌ها یا تعیین افراد برای اینگونه مناصب به شکلی سامان‌دهی شود که چنین اتفاقاتی در کشور نیفتد. برای نسل اول انقلاب که اکثرا جوان بودند و اکنون پا به سن گذاشته و حالا فرزندان و وابستگانشان به سنی رسیده‌اند که امکان استفاده از آنها بیشتر است، این عرصه جدی‌تر مطرح شده که چون در کنار پدران یا بستگانشان که در حکومت بودند، قرار داشتند طبیعتا شرایط به گونه‌ای برایشان فراهم‌تر است که از این امر نصیب بیشتری ببرند و بقیه محروم باشند که البته ظلم به کشور و افرادی است که تلاش و تحصیل می‌کنند ولی همیشه همه درها به خاطر نداشتن این گونه ارتباطات بسته است. درحالی که اگر جو جامعه طوری هدایت شود که اینگونه اتفاقات در کشور نیفتد، به نفع کشور خواهد بود ولی نکته دومی هم وجود دارد که به خاطر عدم شفافیت در عزل و نصب‌هایی است که شکل می‌گیرد و ممکن است حق افرادی هم که شایسته هستند را به بهانه اینکه با فلانی نسبت دارد، ضایع کند. یعنی افراط در این قضیه مشکل‌زاست. البته به حدی مورد اول در کشور ما شایع شده که مورد دوم ممکن است خیلی دیده نشود. هرچند ممکن است صاحب منصبی به مسئولی انتساب داشته باشد، واقعا شایسته آن منصبی که در آن قرار گرفته، باشد و خصوصیات تحصیلی و تجربی‌اش اقتضا کند که چنین مشاغلی را داشته باشد و اگر این اتفاق هم بیفتد، گاهی وقت‌ها به‌رغم شایستگی به خاطر همین انتساب محروم می‌شود که آن هم خیلی شایسته نیست. ولی در مجموع این حال و هوای طبیعی را اگرچه یک مقدار دچار افراط می‌بینم که فضای مجازی هم البته کمک می‌کند، به این دلیل است که بخش اول در کشور شایع شده و آن هم انتصاب افرادی است که فقط با ارتباط می‌توانند به مقاماتی دست یابند که حتی خیلی از آنها هم شایستگی چندانی ندارند. در این میان قانون منع به‌کارگیری بازنشستگان برخی افراد با تجربه را از میدان خارج کرد و احتمالا آنها خیلی بدشان نمی‌آید که وابستگان و فرزندانشان جایگزین آنها شوند حتی اگر شایستگی نداشت باشند! و از آنجا که نفوذ اداری‌شان به صورت طبیعی چندان از بین نمی‌رود، تلاش می‌کنند افرادی جایگزین آنها شوند که یا خودشان می‌پسندند، یا ارتباطی دارند. درواقع ما تا یک مدتی گرفتار این ماجرا به خاطر اتفاقات اولیه و شکل‌گیری چنین ارتباطاتی در کشور خواهیم بود، اما در مجموع این را مفید می‌دانم که فضای عزل و نصب‌ها از دخمه‌ها، اتاق‌های بسته و تصمیمات شخصی خارج شود و جایگاه‌هایی که نقشی در مدیریت کشور دارند، مخصوصا در بخش دولتی به گونه‌ای سروسامان پیدا کند که احساس شود، شایسته‌سالاری حرف اول را می‌زند و اینگونه مسائل حاشیه‌ای کمتر شود. بخشی از صدمه‌ای هم که کشور خورده به دلیل گماشتن افراد در مسئولیت‌هایی است که به خاطر همین ارتباطات بوده، اما توان مدیریت و استفاده بهینه از جایگاه خود را نداشته‌اند و به همین دلیل هم هزینه زیادی را به کشور وارد کرده‌اند. تا رسیدن به شفافیت کامل در اینگونه عزل و نصب‌ها به نظر می‌رسد بهتر است حساسیت رسانه‌ای ادامه داشته باشد. شاید بخشی از این مشکلات را بتواند محدود کند، حتی اگر از آن طرف گاهی تفریط هم دیده شود.
* فعال سیاسی اصلاح‌طلب