مذاکرات تهران-طالبان؛ راهی برای یافتن کلید صلح

چندی است که به‌ویژه پس از سفر علی شمخانی دبیر شورای عالی امنیت ملی کشور به افغانستان و دیدار با مقامات کابل، بحث دیدارها و مذاکرات مقامات جمهوری اسلامی ایران و طالبان، علنی شده‌ و دو طرف با رسانه‌ای کردن این موضوع، درصدد ارتباط و همکاری با هم برآمده‌اند. شاید این پرسش مطرح شود که در این مقطع، رابطه جمهوری اسلامی ایران با طالبان چه فایده و یا اساسا چه لزومی دارد؟ واقعیت این است که مذاکرات و تماس‌های دو طرف از مدت‌ها قبل آغاز شده و به تازگی فقط علنی شده است. یک بار هم سفیر ایران در کابل، از تماس‌های علنی با طالبان خبر داده بود. علنی شدن این مذاکرات پس از سفر آقای شمخانی به کابل انجام شد و بعد هم خبر اعزام یک گروه از مذاکره کنندگان طالبان به ایران، رسانه‌ای شد. در حقیقت جمهوری اسلامی ایران دو مساله را در این ارتباط پیگیری می‌کند؛ ابتدا ایران نگران امنیت ملی و امنیت مرزهای شرقی هم‌مرز با افغانستان است. در حالی که طالبان در حال نفوذ به آن مناطق است که مرزهای غربی افغانستان محسوب شده و با استان‌های سیستان و بلوچستان و خراسان جنوبی هم‌مرز است. چون طالبان با داعش اختلاف نظر دارد و در جاهایی دچار تضاد منافع هستند و بر سر قدرت درگیری دارند، بنابراین ایران تصور می‌کند که به‌وسیله طالبان می‌تواند مانع نفوذ و قدرت یافتن داعش در مرزهای شرقی خود شود. قطعا حضور داعش در آن مناطق می‌تواند مشکلات عدیده امنیتی برای ایران ایجاد کند. علت بعدی نزدیکی به طالبان، مذاکرات آقای زلمای خلیل‌زاد نماینده ویژه ایالات متحده درباره صلح افغانستان در ابوظبی، دوحه و جده است. در این مذاکرات ایران دعوت نشده است، در واقع آمریکا ایران را دور زده است. درحالی که ایران همسایه مهم افغانستان است و دو کشور نزدیک 900 کیلومتر مرز مشترک با هم دارند، امنیت افغانستان برای مقامات تهران مهم است، بحث قاچاق مواد مخدر بسیار جدی است و مسائلی از این دست که نمی‌توان نادیده انگاشت. بنابراین استفاده ایران از طالبان در این مقطع، استفاده در راستای امنیت ملی ایران است و از دور زده شدن ایران توسط آمریکا و شرکای عربش، جلوگیری می‌کند. اگر از این دو زاویه که ذکر شد، به قضیه مذاکره با طالبان نگریسته شود، منافع ملی ایران اقتضا می‌کند که در افغانستان نقش بیشتری ایفا کند و مانند یک بازیگر مهم منطقه‌ای، وارد عمل شود. البته دولت کابل معتقد است که تهران نباید به این شکل وارد مذاکره مستقیم با طالبان می‌شد. به خصوص سخنی که آقای ظریف وزیر امور خارجه ایران مطرح کرد و به دولت افغانستان پیشنهاد داد که طالبان را در دولت شریک کنند، با واکنش منفی مقامات کابل همراه شد. البته دولت آقای اشرف غنی باید در یک پروسه و مجموعه‌ای از مذاکرات به این نتیجه برسند که آیا می‌توان به طالبان در قدرت فرصت داد و یا چند درصد از کیک قدرت در کابل را می‌توان به طالبان اختصاص داد؟ حقیقت این است که ایالات متحده هم خواستار شراکت طالبان در دولت افغانستان است تا بدین وسیله جنگ و تخاصم در افغانستان به پایان برسد. اما به نظر می‌رسد آقای حامد کرزای هم از این گفت‌وگو‌ها حمایت کرده است. او که در مقام مشاور آقای اشرف غنی رئیس‌جمهور افغانستان است، موضعش چندان تفاوتی با رئیس دولت ندارد. اساسا هرگونه تقسیم قدرت باید با خواست و اراده دولت مرکزی انجام شود. اما یکسری محاسباتی هم خارج از کابل وجود دارد که تهران را به سمت مذاکره مستقیم با طالبان سوق داده است. واقعیت این است که وجود یک دولت قدرتمند و باصلابت مرکزی در افغانستان، به نفع منافع ملی ایران و سایر کشورهای منطقه خواهد بود. افغانستان به لحاظ ژئوپلیتیک در جایی قرار گرفته ‌است که امنیت آن موجب امنیت سایر همسایگانش خواهد شد و امنیت آنها را افزایش خواهد داد و برعکس ناامنی افغانستان موجب ناامنی سایرین خواهد شد. اما نکته مهم در رابطه با طالبان، بحث حامیان و پشتیبانان سیاسی، نظامی و منطقه‌ای آنها یعنی پاکستان، عربستان سعودی و امارات متحده عربی است. بدون بررسی رابطه این کشورها با ایران، نمی‌توان مذاکرات طالبان را پیشبرد و یا به اهداف اساسی رسید. متاسفانه مشکلی بین تهران و ریاض به وجود آمده است که از بحث‌های سیاسی فراتر رفته است. یعنی اختلافات سیاسی دو کشور به اختلافات ایدئولوژیک تبدیل شده است. در عالم سیاست، اختلافات سیاسی را می‌توان با مذاکره حل و فصل کرد اما وقتی بحث ایدئولوژی به میان می‌آید، کار بسیار سخت می‌شود و دو طرف حاضر به عقب‌نشینی از موضع خود نیستند و کار بسیار پیچیده می‌شود. وضعیت کنونی رابطه ایران و عربستان سعودی دقیقا از این جنس است. در هر حال مشکل افغانستان و طالبان راه حل سیاسی دارد تا نظامی. بنابراین از گفت‌وگو و مذاکرات بین طالبان و تهران، تهران و اسلام‌آباد، طالبان و دولت کابل و غیره باید استقبال شود. حتی باید در این مذاکرات و یافتن راه حل سیاسی روسیه، چین، هند، قطر و ترکیه هم وارد شوند تا به هر ترتیب ممکن مشکل سیاسی افغانستان حل و فصل شود و طالبان مجاب به گفت‌وگوی سیاسی شود و بدین طریق وارد دولت شده و سهمی از قدرت در کابل ببرد.
* کارشناس مسائل شبه‌قاره هند