حسین خدنگ
روزنامه نگار
چند روز قبل با انتشار خبر مرگ صاحب کارخانه کبريت توکلي يادداشتها و خاطرات بسياري از نزديکان و دوستان او در رسانهها منتشر شد که همه يک حرف مشترک داشتند و آن نگاه ويژه اين کارآفرين بزرگ ايراني به کسب و کار و تعهدات اجتماعي بود.مرحوم توکلي يکي از آخرين بازماندگان نسل طلايي کارآفرينان ايران بود که حالا سالهاست کمتر نامياز آنان در فضاي کسب و کار ايران شنيده ميشود. متاسفانه در اين ميان آنچه بيشتر به چشم ميآيد خبرهاي مربوط به ورشکستگي و
تعطيلي کارخانههايي مثل ارج و آزمايش و ... است که به عنوان ميراث اين نسل طلايي کم کم دارند از چرخه اقتصاد کشور خارج ميشوند. براستي فرق اين نسل طلايي از مردان صنعتگر و متخصص ايران با کارآفرينان جديد چيست که حالا ديگر نه کارخانهاي نظير کبريت توکلي و موتوژن يا پارس خزر و خودکار بيک و عالي نسب و رفوگران و دهها نام مشابه راه اندازي ميشود و نه کارآفرين بزرگ ديگري در اقتصاد ايران ظهور ميکند. اين در حالي است که شرايط کشور از بسياري جهات بهتر از 50 سال قبل است و امکانات هم به مراتب ظرفيتهاي بيشتري براي ايجاد کسب و کارهاي نو دارد.
نقبي به آن روزها و نشستن پاي صحبت کساني که از نزديک با اين مردان بزرگ حشر و نشر داشتهاند ما را به نکتهاي ميرساند که انگار اين روزها از نظر بسياري از کارآفرينان ايراني پنهان و مغفول مانده است و آن مسئوليت اجتماعي و توجه به منفعتهاي عموميبه جاي سود شخصي است که تنها اختلاف نسل طلايي کارآفرينان ايراني يک قرن گذشته با جانشينان امروزي خود است.
بسياري از کارگران اين کارآفرينان هنوز از توجه ويژه اين افراد به کارگران و سرزدنهاي گاه و بيگاهشان به قسمتهاي مختلف کارخانه سخن ميگويند. نشستن پاي درددل نيروهاي شاغل در کارخانهها و تلاش براي حل مشکلات آنان سيره عملي اين مردان بزرگ بود. وجود شهرکهاي کوچک و فروشگاههاي تعاوني در کنار کارخانههاي قديمينشان ميدهد آن روزها حل دغدغههايي نظير مسکن و مايحتاج نيروي کار از مسئوليتهاي اجتماعي کارفرمايان حکايت داشت. ايجاد صنايع در مناطق محروم براي حل مشکل اشتغال و رونق بخشيدن به اين مناطق هم يکي ديگر از رسالتهاي اين مردان بزرگ بود. نسل طلايي کارآفرينان ايران ميدانستند همه چيز در سود شخصي و ثروت اندوزي خلاصه نميشود و آنان نسبت به جامعه خود تعهد دارند.
اين نکته شايد راز ماندگاري نام و نشان اين نسل در ذهن و جان مردم بود که هر يک را به برندي خاطره انگيز در زندگي مردم ايران تبديل کرد. هر چند اين روزها به صورتي انگشت شمار هم از اين دست مردان بزرگ در کارآفريني ايران ديده ميشود اما به نظر ميرسد بخشي از کارآفرينان و صاحبان کسب و کار رسالتهاي اجتماعي خود را فراموش کردهاند و شايد به همين علت جامعه با وجود تبليغات بسيارشان آنان را از خود نميداند و هنوز هم منتظر ظهور نسلي ديگر از مردان طلايي در اقتصاد ايران است.