روزنامه مردم سالاری
1397/11/09
هیاهوهای قتل قاشقچی و سکوت بر کشتار یمنیها
این همه هیاهو و جار و جنجالهای بیسابقه در مورد یک خبرنگار میانهرو سعودی در ترکیه و آن همه سکوت و بیتوجهی مجامع غربی و حتی شرقی در برابر کشتارهای چند ساله در یمن ذهن مرا کاملا مشغول کرده است که چرا؟تفاوت این دو در چیست؟ البته هر دو عمل بدند، ولی نسل کشی و کشتار یک ملت بی گناه قطعا بدتر است. آیا این بزرگان قدرتهای جهانی اینقدر عقل ندارند که بین این دو تفاوت بگذارند و یا فکر میکنند دیگران نمیفهمند و بالاخره نه امروز، بلکه زمانی در محکمه وجدان و یا محاکم بینالمللی، آنها را محکوم میکنند. البته من تحلیلگر سیاسی نیستم ولی ذهنم به مواردی رسید که ذیلا عرض میکنم:
۱- دنیای غربی این اقدامات را برای خود نهادینه و عملا به این گونه رفتار اعتقاد پیدا کرده است. این نتیجه اعتقاد به اصل نژادپرستی است که آغازش احتمالا و به ویژه در دوران پس از نوزایی اروپایی (رنسانس)، بر نظریه تکامل داروین و انتخاب اصلح او مبتنی است. به عبارت زیر از ویکی پدیا بنگرید:
چهارمین اصل داروین مربوط به انتخاب اصلح میشود که آن را پایه اصلی کل نظام داروین میدانند، به نظر داروین تکامل نه وابسته به چند گرایش است که لامارک به صورت کم و بیش مرموزی عنوان کرده بود و نه حاصل تصادف و اتفاق است بلکه تکامل، نتیجه انتخاب است.
به نظر داروین انتخاب در دو مرحله انجام میگیرد: مرحله اول با ظهور همه نسلها و با تنوع بسیار زیاد موجودات زنده مطابقت دارد. مرحله دوم منطبق با انتخاب اصلح به معنای اخص است که در اثر منازعه برای حیات صورت گرفته است.
دیدگاه داروین در این زمینه تحت تأثیر «مالتوس» قرار گرفت: اصل کلام مالتوس این بود که جمعیت کره زمین بسیار سریعتر از گیاهان و رستنیهای گیاهی افزایش مییابد. به سخن دیگر در حالیکه شمار انسانها با تصاعد هندسی افزایش مییابد رستنیهای خوراکی با تصاعد عددی افزایش مییابد و بنابراین نظریه اصل تنازع بقاء توسط داروین به وجود میآید و آن بدین معنا است که انسانها در مبارزه با محیط خود هستند و برای اینکه بهتر باقی بمانند لازم است سیاستی دنبال شود که در آن هیچ حمایتی از نوع ضعیف به عمل نیاید و کمک به تکثیر بدها عملاً مثل این است که برای فرزندانمان مغرضانه انبوهی از دشمن فراهم آوریم!!
عبارات فوق مشعِر بر نوعی نژادپرستی و یا اصل نژادپرستی است و توجیه کننده همه افکار مبتنی بر قدرت؛ از ماکیاول گرفته تا متفکران بعدی امثال نیچه، همه همین را میگویند که از ضعیف نباید حمایت کرد و اصلا ضعیف بد است و برای بقای نسل قدرتمند ضرر دارد و باید نابود شود تا افراد با ژن خوب و قوم برتر بمانند. البته اگر مخالفان آنها ضعیف نباشند اول ضعیفشان میکنند بعد نابود میکنند و با این توجیه کافیست به مخالفان خود برچسبی بزنند و کار حمله را شروع کنند. نمونه حملاتی که به کشورهای خاورمیانه و یا دیگر کشورها کردند بیانگر همین نوع تفکر است. از نظر آنها اتهام کافی است و دنبال اثبات هم نمیگردند. آخرش میگویند اشتباه کردیم و یا گزارش کامل نبوده است. از این رو اگر ملت ضعیفی مثل یمن قتل عام میشود و اگر مسلمانان و از جمله مسلمانان میانمار آنگونه با قساوت تمام قلع و قمع میشوند، یا در کشورهای خاورمیانه آشوب، و یا سرخپوستان نسلشان منقرض میگردد اشکالی ندارد و طبیعی است و منطبق بر اصل انتخاب اصلح است؛ اما اگر یک فرد که از خانواده برجسته و اشراف، و یا کشورهای قدرتمند کشته شود فریاد آزادیخواهی، دموکراسی و عدالت از سراسر جهان بلند میشود. نگاه غربیان به طور طبیعی نسبت به افراد ضعیف و ملتهای ضعیف این چنین است و اگر آنها را استثمار میکنند حق خود میدانند ولی امروزه سعی میکنند در قالب عباراتی عامه پسند آن را بیان کنند مثلا اینکه اگر ما آن کشورها را حمایت نکنیم اصلا دو روز هم دوام نمیآورند و لذا باید هزینه آن را بپردازند.
البته ممکن است گفته شود این شیوة هر متکبر جباری است که با ضعیفان چنین عمل میکند. اما به نظر من تئوریزه و نهادینه کردن امور شگردی است که دنیای امروز به آن دست یافته و خود را پایبند به آن کرده و به آن خو گرفته است.
۲- قتل امثال قاشقچی با کشتار یمن فرق دارد. زیرا سر و صدا برای این هزینه ای ندارد و تازه منفعت هم دارد و میتوانند عربستان و هم پیمانانش را بیشتر بدوشند ولی ملت یمن ضعیفاند و قدرت دست عربستان است و منبع خرید اسلحه. دیدیم که علیرغم محکومیت قتل قاشقچی حتی از جانب ترامپ ولی وی و همکارانش بر شریک تجاری بودن با عربستان و نیز حمایت از کشتار یمنیها و ایران هراسی که لازمه فروش اسلحه بیشتر است همزمان تأکید میشود. آنها هرگز کشتار یمنیها را محکوم نمیکنند زیرا بازار فروششان را از دست میدهند؛ اما برای قتل قاشقچی هر چه بخواهید ابراز تأسف میکنند زیرا که از شاهزادگان و از ژنهای خوب بوده است و نه تنها مانع فروش اسلحه نیست بلکه دستآویزی برای تحریمها و گوشمالیهاست.
۳- اینکه ستمگران در عین اتحاد با هم رقابت و دشمنی هم دارند اصلی جدی است. به قول قرآن بعضهم لبعض عدو. یعنی با هبوط از مقام بهشتی در بین آدمیان دشمنی است. اینطور نیست که اگر آمریکا هم پیمان سعودی است قلباً آن را دوست دارد و از آن حمایت میکند. آن را تا زمانی میخواهد که گوش به فرمان باشد و اطاعت کند و به آنها سود برسانند؛ اگر تخلفی صورت دهد ولو با اذن خود او بوده باشد سریعا موضع میگیرد.
۴- تعامل و نه تقابل استراتژیک غربیها و آمریکا در این زمینه به خوبی روشن شد. حتی مورخ ۸/۸/۹۷ که وزیر دفاع آمریکا از پایان دادن به جنگ بی فرجام یمن سخن گفت بلافاصله بعضی کشورهای اروپایی هم لب به سخن گشودند. تا قبل از آن همچنان نگاهشان به نگاه آمریکا دوخته بود. آنها در عدم حمایت از یمن و موضع گرفتن در برابر قتل قاشقچی یکسان عمل کردند و میکنند؛ زیرا زیربنای اعتقادی آنها همین است.
۵- مضافا بر اینکه همه آنها شریک تجاری سعودی اند و میخواهند به سهم خود از این گاو شیرده بدوشند. آنها نه با صراحت در مورد سعودی بلکه به شکل دیگر از این خوان گسترده میخواهند بهره ببرند. اگر در مورد ایران بین کشورهای غربی و آمریکا تقابل ایجاد شده در زیر همه گفتار و عملکردها باز هدفشان دوشیدن ایران و استفاده از بازار بزرگ این کشور است؛ اما بعضاً ما متوجه نیستیم. آنها هم با سعودی رابطه دارند و هم از ایران میخواهند بهره ببرند اما به گونهای برخورد میکنند که ما هم با طیب خاطر تن به قراردادهای آنها میدهیم.
کافی است که متن قراردادها درست تجزیه و تحلیل بشود. حتی قراردادها با روسیه و چین هم. آنها هم میخواهند از شیر عربستان گاومانند بهره مند باشند و در ضمن ایران را هم داشته باشند.
۶- اینکه قتل قاشقچی در ترکیه انجام میشود خود قابل توجه است. میتوانست این قتل در یونان و یا یک کشور دیگر باشد. این نقشه چه بسا خبر از برنامهریزیهای قبلی برای نزدیکی ترکیه و آمریکا و نیز عربستان بود که اخیرا بین آنها شکرآب شده بود. اینکه آزادی کشیش جاسوس آمریکایی هم زمان با این قتل انجام میشود و ترکیه کوتاه میآید، شاید حکایت از خبرهای پشت پرده دارد. باج خواهی ترکیه از عربستان با اقدام احتیاط آمیز آن در ذکر جزئیات قتل قاشقچی هم قابل توجه است.
7- حقارت و سرسپردگی عربستان واقعا نمونه و مثال زدنی است که با آنکه با صراحت تمام آمریکا آن را تحقیر میکند باز او تحقیر را میپذیرد و به آن افتخار، و فرافکنی می کند و دشمنی با ایران را پیش میکشد. این را با رفتار اسرائیل باید مقایسه کرد که همواره با قلدری و طلبکاری از آمریکا باج میگیرد و عربستانی که همچون گاو شیر میدهد و به شیر دادنش هم میبالد!
۸- شاید هم بن سلمان با این همه ذلت و تواضع در برابر آمریکا خصلت هایی دارد که آمریکا و حتی غربیها هم از دستش خسته شده اند و این کار پوست خربزه ای بود که زیر پایش گذاشتند تا هم از شرش خلاص شوند و هم گوشزدی باشد به نفر بعد که حواسش را بیشتر جمع کند. خدا می داند!
منبع: خبرآنلاین
پربازدیدترینهای روزنامه ها
سایر اخبار این روزنامه
فوتبال و آرزوهایی که خاک شد
چرا افتخارات ملی را «ترکمانچای» مینامید؟
هاراگیری به سبک ایرانی!
هیاهوهای قتل قاشقچی و سکوت بر کشتار یمنیها
وام ازدواج ۳۰ میلیون تومان شد
بنزین در سال ۹۸ گران نمیشود
رد ادعاهای مطرح شده در مورد سرنشینان سانچی
اگر پالرمو در مجمع به بنبست رسید به آرای عمومی مراجعه کنیم
دستمزد یکونیم میلیارد تومانی مدیرعامل سابق بانک سرمایه
آمریکا دنبال توجیه مداخله در ونزوئلا
هاراگیری به سبک ایرانی!
چرا افتخارات ملی را «ترکمانچای» مینامید؟
خطونشان واشنگتن برای راهاندازی SPV

