ترویج بدبینی؛ بر سر شاخ نشستن و بن بریدن

علی سعیدی
در ترکیه خانواده‌ای است به نام خانواده کووچ (Coch) که بخش قابل ملاحظه‌ای از صنایع و توسعه کسب و کار در ترکیه مرهون اقدامات این خانواده است. وقتی که تغییر قدرت در ترکیه رقم خورد و اسلامگرایان از جمله رجب طیب اردوغان و عبدالله‌ گل در عرصه سیاست و قدرت حضور پیدا کردند، خانواده کووچ نسبت به برخورد دولت با دارایی‌هایشان احساس نگرانی می‌کرد. ولی نکته جالبی که رقم خورد، این بود که آقای رجب طیب اردوغان در جلسه‌ای از آقای کووچ دعوت کرد و در کمال ناباوری در آن جلسه تنها درخواستی که از آقای کووچ مطرح کرد
این بود که ما چه کنیم که دارایی خانواده کووچ دو برابر شود، چون دو برابر شدن دارایی خانواده کووچ به معنی اضافه شدن یک میلیون جمعیت شاغل به ترکیه است.  (برگرفته از متن سخنرانی دکتر سریع‌القلم در بهمن‌ماه 1392 در محل اتاق ایران).
آنچه دکتر سریع‌القلم درباره خانواده کووچ گفته است، اشاره به رویکرد دولتی توسعه‌گرا در قبال صنفی است که اصطلاحاً به آنها «کارآفرین» می‌گویند. معمولاً کـارآفرینان‌ را به دو گونه کارآفرین سازمانی و مستقل تقسیم می‌کنند. کارآفرینان  اشخاصی‌ هستند که با مخاطره‌جویی (پذیرش خـطر) در پی به جریان انداختن سرمایه خود و نوآوری در حوزه‌هایی هستند که بخش‌های عظیمی از مردم را نیز منتفع می‌کند. تاریخ اقتصاد ایران نیز به نوبه خود با این مفهوم و چهره‌هایی مشهور سر و کار داشته است.  از حاج محمدحسن امین‌الضرب‌، حاج معین‌التجار بوشهری و تقی‌یوف بگیر تا  لاجوردی، برخوردار، خسروشاهی، خیامی، حاجی ترخانی و عالی نسب و برادران رستگار و دیگران. آن گونه که از منابع و پژوهش‌های مستقلی همچون کتاب «سرگذشت 50 کنشگر اقتصادی» (فریدون شیرین کام و ایمان فرجام‌نیا) برمی‌آید، عنصر خطرپذیری آن هم در جامعه متلاطمی چون ایران داستان «کارآفرینی را که می‌توانست به شکوفایی اقتصادی و اجتماعی ایران منجر شود به داستان پرغصه‌ای مبدل ساخته است. ویژگی برجسته بسیاری از این فعالان مثل لاجوردی، برخوردار، خسروشاهی، خیامی و نظایر آنها این بود که از سرمایه و تجارت راهی را به توسعه صنعتی گشودند و به مدد تجارب خود در تجارت و شناخت شبکه بازار محلی و ملی، از اعتبار و اعتماد بانک‌ها و شرکت‌های بزرگ بین‌المللی برخوردار شدند و جامعه نیز می‌رفت که از این روند سودی به دست آورد. تعدادی از آنان نظیر آزمایش، جعفری و خلیلی کار خود را از کارگری با کارگاه‌های کوچک شروع کردند. برخی از آنان مانند ارجمند همراه با استادی دانشگاه به فعالیت صنعتی روی آوردند و ضمن ایجاد اشتغال برای هزاران نفر، چرخ‌های تجارت و توسعه و صنعت را به حرکت واداشتند. جامعه متلاطم ایرانی و فقدان دید توسعه‌ای اما همواره مانع شد که کارآفرینان ایرانی همان نقشی را ایفا کنند که همتایان آنها در کشورهای توسعه یافته ایفا کردند.


برخی از آنان مثل امین‌الضرب و معین‌التجار بوشهری مدتی به زندان افتادند. عده‌ای همچون کازرونی، احمد لاجوردی، محمدصادق فاتح از سوی گروه‌های سیاسی فرقان و فداییان خلق ترور شدند و برخی دیگر نیز چنان تحت تأثیر شرایط  ناآرام قرار گرفتند که عطای آبادانی و توسعه را به لقای آن بخشیدند، با این همه این عرصه پر از دام بلا که همواره بیم موج بر پهنه آن حکمفرما بوده است هنوز هم عرصه زرخیر و فعالی است که اگر بخوبی در قالب یک طرح توسعه‌ای تعریف و حمایت شوند، می‌توانند بار سنگین تأمین اشتغال یا تأمین بودجه طرح‌های توسعه‌ای را از دوش دولت بردارند و در بحران‌های اقتصادی، گره‌گشا باشند. این درست است که رانتخواری و فساد از جمله آفت‌های جدی کنونی اقتصاد ماست و وقت و انرژی زیادی را از دستگاه‌های قضایی گرفته است و نیز این راست است که این وضعیت بی اعتمادی را در ذهن طیف‌های وسیعی از مردم رسوب داده است اما چه حاکمیت و چه مردم در عین حساسیت به فساد مالی در حوزه اقتصاد نباید از این وجه ماجرا نیز غفلت کنند که عدم تفکیک این مسأله از حوزه و فعالیت کارآفرینانی که دامنه فعالیت‌شان به نشاط اقتصادی، اشتغال و عمران و توسعه انجامیده است، می‌تواند به نتایج غیرقابل جبرانی منجر شود. در ماه‌های اخیر شاهد بوده‌ایم که برخی اخبار کذب در مورد برخی حوزه‌های اقتصادی چگونه تلاش نموده است که با یک کاسه کردن مفهوم فعالیت اقتصادی با فساد، این تصور کاملاً اشتباه را ایجاد کند که هر فعال یا فعالیت اقتصادی لامحاله به معنای رانتخواری و فساد است. این آفت همان آفت بزرگی است که مقوله کارآفرینی را در این کشور تحت‌الشعاع خود قرار داده است و نتیجه منفی آن وقتی هویدا شده است که خروج سرمایه صرفاً به محرومیت ایرانی از منافع سرمایه‌گذاری و بالعکس بهره‌مندی بیگانه از این سرمایه‌ها منجر شده است. پخش اخبار دروغین مربوط به ورشکستگی بانک‌ها، یا تزریق اخبار کذب در مورد بازار ارز، یا فعالین اقتصادی و طرح‌های عمرانی آنان از جمله این حربه‌هاست و جالب آنکه نوک تیز پیکان به سوی آنانی که فعالیت اقتصادی‌شان هماوردانی در کشورهای رقیب همسایه دارند یا رونق کارشان در قلمرو مرزهای ایران به قیمت محرومیت کشورهای حاشیه خلیج فارس از پول بادآورده توریسم ایرانی است. بنابراین همچنان که رسانه‌ها و افراد تأثیرگذار در پی شفافیت مالی و رصد تخلفات اقتصادی هستند نباید از این واقعیت هم غافل شوند که ترویج بدبینی و یکدست کردن همه مفاهیم مربوط به سرمایه و فعالیت اقتصادی با فساد، بر سر شاخ نشستن و بن بریدن است و نباید هیجان و بی اعتمادی تسهیل کننده تخریب بخش‌های فعال و مؤثر اقتصادی و روند توسعه و آبادانی و اشتغال و افزایش سازه‌ها و فعالیت‌های اقتصادی و تمدنی شود.