تأثیر خطاهای شناختی بر آسیب‌های چهارشنبه‌سوری

چهارشنبه‌سوری، عنوانی آشنا برای ما ایرانی‌هاست. یک جشن در آخرین چهارشنبه سال که درواقع مقدمه‌ای برای جشن‌های نوروزی است. طبق آیین باستانی ایرانیان، در این شب آتش بزرگی برپا می‌شود و مردم از روی آتش می‌پرند. زردی من از تو سرخی تو از من؛ جمله‌ای که مردم با گفتن آن در این شب، زردی (بیماری و مشکلاتشان) را به دست آتش می‌سپارند و به‌جای آن سرخی (گرما و نیرو) را از آتش هدیه می‌گیرند. این جشن سال‌هاست که با ورود انواع مواد محترقه کام هم‌وطنانمان را در نوروز تلخ می‌کند. در اینجا می‌خواهیم نگاهی روان‌شناختی به این پدیده داشته باشیم و ببینیم چرا افراد حاضر می‌شوند دست به چنین کاری بزنند و نوروز را برای خود و اطرافیانشان تلخ کنند. یکی از علت‌هایی که از دیدگاه روانشناسی برای انجام برخی رفتارهای پرخطر در این شب می‌توان بیان کرد، خطاهای شناختی است. اگر بخواهم به‌طور خلاصه مفهوم خطاهای شناختی را برای شما توضیح دهم باید بگویم که خطاهای شناختی یا Cognitive Errors خطاهایی هستند که به هنگام تحلیل یک رویداد ما را در دام خود گرفتار می‌کنند. در این حالت ما نمی‌توانیم مسائل پیش روی خود را به‌درستی ارزیابی کنیم و تصمیمات اشتباهی می‌گیریم. خطاهای شناختی به‌مرورزمان در ذهن ما شکل‌گرفته و سبب می‌شود پدیده‌ها را به شیوه خاصی تفسیر کنیم. در اینجا قصد داریم چند خطای شناختی که افراد را به سمت برخی کارهای خطرناک در چهارشنبه‌سوری سوق می‌دهد بررسی کنیم.
تایید اجتماعی
این خطای شناختی که از آن با عنوان غریزه جمع‌گرایی هم یاد می‌شود بیان می‌کند که افراد زمانی که رفتارشان مثل بقیه آدم‌ها باشد احساس می‌کنند که کارشان درست بوده است. به این معنا که هرچه افراد بیشتری یک عقیده را دنبال کنند ما هم تمایل داریم آن را درست و بی‌نقص بدانیم. وقتی می‌بینیم که در چهارشنبه آخر سال افراد زیادی در جلوی در منزلشان آتش روشن کرده و از روی آن می‌پرند، در خانه ماندن برایمان عذاب‌آور می‌شود و تمایل داریم هرچه سریع‌تر به جمعیت پیوسته و ما هم آتشی دست‌وپا کنیم. در اینجا می‌خواهیم همرنگ جماعت شویم تا به عقیده خودمان و به‌اصطلاح رسوا نشویم. هرچند این همرنگی ممکن است به قیمت جان خودمان و اطرافیانمان تمام شود. کاری که افراد زیادی آن را انجام می‌دهند لزوماً کار درستی نیست و باید قبل از انجام هر کاری به این نکته دقت کنیم تا مبادا در دام این خطای شناختی گرفتار شویم.
اتفاق تصادفی


کارل گوستاو یونگ (روان‌پزشک سوئیسی) اتفاقاتی که به‌طور کاملاً تصادفی باهم رخ می‌دهند را پدیده هم‌زمانی نامید. پدیده هم‌زمانی یا خطای اتفاق تصادفی بیان می‌کند زمانی که دو اتفاق باهم رخ می‌دهند ذهن ما دوست دارد ارتباطی بین آن دو برقرار کند. به این صورت که یکی را علت دیگری بداند. همین مساله ریشه بسیاری از خرافات است. درگذشته فردی مشغول انجام کاری بوده؛ به‌عنوان‌مثال ریختن آب داغ در هنگام شب بر روی زمین و هم‌زمان با این پدیده یک اتفاق دیگر مثلاً دچار شدن به حالتی از جنون هم برای او رخ‌داده، همین عامل سبب شده افراد تصور کنند اتفاق اول علت اتفاق دوم است. درصورتی‌که این دو پدیده به‌صورت کاملاً تصادفی باهم رخ‌داده‌اند و هیچ رابطه علت و معلولی بین آنها نیست. در مورد چهارشنبه‌سوری هم باید بگوییم بسیاری باور خرافی به این مراسم دارند و گمان می‌کنند که اگر کسی این مراسم را برپا نکند و از روی آتش نپرد ممکن است او هم دیوانه شود چراکه ممکن است درگذشته این اتفاق برای یک نفر افتاده باشد. چهارشنبه‌سوری صرفاً یک مراسم است که می‌تواند برگزار شود و می‌تواند برگزار نشود. در صورت برگزار نشدن آن هیچ اتفاق بدی برای شما نخواهد افتاد. به‌بیان‌دیگر اینکه از روی آتش نپرید قطعاً اتفاق بدی برای شما در پی نخواهد داشت.
ادامه صفحه 16