روزنامه فرهیختگان
1397/12/23
جشنواره عجایب سیاست
هفته گذشته دوباره بستر خبرها و وقایع عجیب و غریب بود؛ خبرهایی که بیشتر آنها از مایه طنز زیادی هم برخوردار بود و کاربران شبکهها به صورت ویژه به آنها پرداختند. بعضی از این اخبار البته تیتر رسانههای کشور هم شد. اسحاق جهانگیری از یک طرف و محمود احمدینژاد از طرف دیگر حماسه آفریدند و حرفهایی زدند که هنوز در میان کاربران فضای مجازی میچرخد و دستمایه شوخی و طنز میشود. سیدمحمود نبویان و اظهارنظر تعجبآور او از چشم هیچکسی که حداقلهایی از منطق و استدلال را داشت هم دور نماند و مورد نقد واقع شد. توئیت سیدمحمود نبویان البته همانقدر جالب بود که توصیه صادق زیباکلام به هواداران اصلاحطلبان برای حضور در انتخابات آتی؛ توصیهای که نشان میداد این فعال سیاسی چقدر با واقعیتهای جامعه فاصله دارد. به همین بهانه امروز نمونههای یادشده را مرور میکنیم.مرد میدان حاشیهسازی در دولت معاون اول رئیسجمهور، چند هفتهای است که یکتنه سوژه طنز و خشم مردم در شبکههای اجتماعی فراهم کرده است. اسحاق جهانگیری که چندین ماه پیش در رسانههای حامیاش لباس سوپرمن را بر تن کرده بود و دلار 4200 تومانی را به نام خود ثبت کرد و رانتی بیسابقه را به وجود آورد، بعد از مدتی سکوت و اظهاراتی چون حتی نمیتوانم منشی خود را تغییر دهم، حالا دوباره میداندار شده، اما میداندار حاشیهسازی! آخرین جلسه شورای اقتصاد، دوشنبه 20 اسفندماه (همین هفته) به ریاست آقای معاون اول برگزار شد. جهانگیری در این جلسه گفت: «ما توانستیم با برنامهریزی و تلاش و ایستادگی مردم فشارها را پشت سر بگذاریم.» اگرچه معاون اول رئیسجمهور از تلاش و ایستادگی مردم به درستی سخن گفت، ولی مشخص نبود از کدام برنامهریزی صحبت میکند. البته تعریف و تمجیدهای آقای معاون اول از مدیریتشان به اینجا ختم نشد و تاکید کرد که «توانستیم سال را با موفقیت به پایان برسانیم» و در ادامه از اعضای شورای اقتصاد و اعضای اقتصادی دولت که بار اصلی مدیریت فضای دشوار کنونی بر دوش آنان است، قدردانی کرد. اظهارات جهانگیری هشتگ جهانگیری را بار دیگر در فضای مجازی فعال کرد. برخی قیمت 120 تومانی گوشت و مرغی که این روزها چون باز با سرعت به پرواز درآمده را به آقای معاون اول یادآور شدند و برخی دیگر از اینکه کاهو هم سری در سرها درآورده و در جایگاه همین چندین ماه پیش آناناس نشسته، نتیجه گرفتند که چرا نباید دولت خود را موفق بداند! برخی دیگر اما چاشنی خشمشان بیش از طبع طنازشان بود و به عناوین مختلف نوشتند وقتی دولت درد مردم را نداشته باشد و کاخنشین باشد، باید هم خود را موفق بخواند، چراکه سالی که گذشت، بیش از هر سال پول روی پول پولدارها گذاشت! هفته گذشته نیز توئیت جهانگیری حاشیهساز شد. او گفته بود: «همه حرفهایی را که علیه دولت زده میشود، میتوان ظرف پنج دقیقه جواب داد»؛ جملهای که واکنشها را برانگیخت، تا آنجا که برخی نوشتند آقای جهانگیری برای فرافکنی و توهین به منتقدان شاید همان پنج دقیقه هم زیاد باشد! انتقاد بیمنطق! سیدمحمود نبویان، نماینده سابق مجلس شورای اسلامی که منتقد سرسخت دولت حسن روحانی هم هست و هر از چندگاهی مرزهای نقد را درمینوردد، اینبار نیز با اظهارنظری عجیب که نمونه یک بهانه بیمنطق و استدلال بود، به دولت تاخت. نبویان در توئیتی نوشت: «در مراسم معارفه آقای رئیسی بهعنوان رئیس انقلابی قوه قضائیه، آقای روحانی حضور نداشت و با سفر به عراق این خبر را بسیار کمرنگ کرد! مدتی پیش نیز آقای ظریف با استعفایش پیروزی تفکر انقلابی و اندیشه مقاومت در سفر بشار اسد به ایران را به حاشیه برد.» این انتقاد که به زعم همه موافقان و منتقدان، از اساس اشتباه است، در حالی به همزمانی سفر رئیسجمهور به عراق با مراسم تودیع و معارفه روسای قدیم و جدید دستگاه قضا اشاره دارد که برنامه سفر رئیسجمهور به عراق از مدتها قبل و حتی پیش از قطعیشدن زمان صدور حکم رئیس قوه قضائیه و زمان برگزاری مراسم تودیع و معارفه هماهنگ شده بود و از اینرو مرتبط دانستن تقارن این دو رویداد با یکدیگر منطقی نیست. به این نکته البته توضیح دومی را هم باید اضافه کرد و آن اینکه پیام تبریک حسن روحانی به رئیس جدید دستگاه قضا که هم از احترام و استقبال بالایی برخوردار بود و هم نوید همکاری جدی میان قوا را میداد، دلیل دیگری بر رد این توهم توطئه است. سومین دلیل نیز به این برمیگردد که چهار روز قبل از برگزاری مراسم تودیع و معارفه و سفر حسن روحانی به عراق، رهبر انقلاب حکم حجتالاسلام رئیسی را صادر کرده بودند که اخبار و تاثیرگذاری بسیار زیادی در فضای کشور داشت و فضای خبرهای سفر روحانی به عراق تداخلی با تحولات دستگاه قضا و رسانهای شدن اخبار آن نمیتوانست داشته باشد. این مدل انتقادها البته قبلا هم از سوی سیدمحمود نبویان مطرح شده بود، مانند همان ادعای تعهد دیپلماتهای ایرانی به آمریکا برای تحویل سردار سلیمانی که خب از ریشه معلوم بود چنین ادعایی با واقعیت تناقض دارد و ممکن است برخی تحریمهای آمریکا یا مقررات FATF مشمول سپاه قدس شود، اما اینکه از ایران کسی برای این کار تعهدی داده باشد، قطعا صحیح نبوده و نیست. به این رقابت نیازی بود؟ کمتر از یک هفته از انتصاب حجتالاسلام رئیسی به ریاست دستگاه قضا میگذرد؛ انتصابی که با استقبال افراد و گروههای سیاسی مختلف همراه بود. این انتصاب در حالی اتفاق افتاد که چندی پیش رهبر انقلاب آیتالله آملیلاریجانی را به ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام برگزیدند و همزمان وی را به جمع فقهای شورای نگهبان اضافه کردند. این تحولات بزرگ که طی یکی دو ماه اخیر رخ داد، براساس قاعده تجربی مورد انتقاد و هجمه برخی کسانی که راهشان را از انقلاب جدا کردهاند قرار گرفت که البته طبیعی هم بود و تعجبی در پی نداشت. اما خب در این میان انتظار نبود که یک بیتوجهی ساده و بیمبالاتی در سیاستورزی باعث شود حاشیهای هرچند کماهمیت به این تحولات اضافه شده و به تیتر برخی رسانهها که به دنبال حاشیهسازی از هر مسالهای هستند، تبدیل شود. در حالی که حجتالاسلام رئیسی با استقبال گرم آیتالله آملیلاریجانی و حتی با تقاضای شخصی وی چند ماه زودتر به دستگاه قضا وارد شده بود و یک تغییر و تحول در شأن نظام رقم خورده بود و هر دوی این افراد در بالاترین سطح در کشور آماده ادامه خدمت بودند، تنها ظرف چند روز ترجیح دادند به جای هماهنگی و اندیشیدن یک تدبیر ساده، در جریان انتخاب نایبرئیس مجلس خبرگان رهبری با یکدیگر به رقابت بپردازند و لذا هر دو برای تصدی این جایگاه نامزد شدند. در جریان این رقابت سیدابراهیم رئیسی با 43 رای جانشین مرحوم آیتالله هاشمی شاهرودی شد و آیتالله آملی با 29 رای از رقابت بازماند. سوای این نتیجه که البته تفاوتی هم نداشت کدام یک از این دو فرد بر مسند نایبرئیسی این مجلس تکیه بزنند، بسیاری از رسانهها تا آنجایی که توانستند، بر این رقابت دمیدند تا آتش به پا کرده و تحولات بزرگ کشور در سطح دستگاه قضا و مجمع تشخیص مصلحت نظام را دچار حاشیه کنند، تا جایی که این رقابت به تیتر یک برخی از رسانهها نیز تبدیل شد. از اینرو به نظر میرسد بهتر بود این رقابت هرگز صورت نمیگرفت و با یک هماهنگی ساده از خبرسازیها جلوگیری میشد. طلسمی که شکسته نشد! «ممکن است ضعفهایی داشته باشم، اما هیچکدام از تصمیمات دولت اشتباه نبوده است» این را محمود احمدینژاد میگوید، درست جایی که خبرنگار از او میپرسد «در طول هشت سال ریاستجمهوری هیچ اشتباهی نداشتهاید؟» رئیس دولت بهار که خیلیها راست یا دروغ بخش قابلتوجهی از وضع اقتصادی موجود را به سالهای مدیریت او نسبت میدهند، منظورش را اینطور توضیح میدهد که کسی یک مورد هم نمیتواند مثال بزند که او تصمیم اشتباهی بهعنوان رئیسجمهور گرفته باشد، ولی اگر بحث ضعف باشد، احمدینژاد ضعفهای زیادی دارد؛ «بارها هم گفتهام که ضعیفترین و پراشتباهترین هستم، اما تصمیم اشتباهی بهعنوان رئیسجمهور نگرفتهام.» رئیس دولت نهم و دهم علت عصمت مورد نظرش! را هم این میداند که برای هر تصمیم ملی صدها ساعت وقت میگذاشته و در جلسات کارشناسی نظرات موافق و مخالف را جویا میشده تا برای آن تصمیم به قطعیت برسد. گفتههای احمدینژاد که در مصاحبه با روزنامه شرق مطرح شده، البته فرازهای مهم دیگری هم داشت؛ فرازهایی از جمله اینکه خاوری قویترین فرد از نظر بانکداری در ایران بود که قربانی شد. همین امروز دولت را دست من بدهند در 6 ماه قیمت نفت برمیگردد به همان قیمت بالای صد دلار و... . همین گفتهها حالا در هفته پرفراز و نشیبی که گذشت و در شرایطی که ترافیک کمسابقه تحولات و خبرهای مهم به کمتر موضوعی اجازه مطرح شدن در رسانهها را میداد، محمود احمدینژاد را به یکی از چهرههای هفته در کنار سایر چهرههای خبرساز همچون اسحاق جهانگیری، سیدمحمود نبویان، حسن روحانی، صادق زیباکلام، عادل فردوسیپور، محمد خاتمی و... تبدیل کرد. باز شدن مجدد پای احمدینژاد به رسانهها و شبکههای اجتماعی و سوژه طنز کاربران، البته همهاش به این مصاحبه برنمیگشت و یک علت دیگر هم داشت؛ تصمیم مرد کاپشنبهاری برای تماشای بازی استقلال و العین در استادیوم آزادی هم این وسط مزید بر علت شد. احمدینژاد پیش از این دو بار به ورزشگاه رفته بود و از قضا هر دو بار هم پاقدم خیلی خوشی نداشت. او یک بار برای بازی فینال جام جهانی کشتی آزاد و درست در دقایق پایانی مسابقه فردین معصومی، در سالن 12هزارنفری آزادی حاضر شد و در شرایطی که آمده بود تا در جشن قهرمانی تیم ایران از پلهها پایین بیاید و در فاصله کمتر از 100 روز مانده به انتخابات ریاستجمهوری برای تماشاگران به نشانه پیروزی دست تکان دهد، معصومی 12 ثانیه مانده به پایان، امتیاز داد و مسابقه را واگذار کرد. رئیسجمهور سابق همان ایام برای بازی ایران- عربستان هم به آزادی رفت. در آن بازی هم بهرغم آنکه ایران با اختلاف یک گل از عربستان پیش بود، بعد از ورود احمدینژاد 2گل دریافت کرد و بازی خانگی را به رقیب سنتیاش واگذار کرد.
همین سابقه باعث شده بود تا از همان دقایقی که شایعه حضور رئیسجمهور سابق در ورزشگاه پیچید، خیلیها به شوخی و جدی بگویند خدا این بار را به خیر بگذراند. اگرچه خیلی هم به خیر نگذشت و گل دقیقه 85 العین، آه از نهاد همه بلند کرد و گل مشکوک به آفساید پاتوسی هم نتوانست طلسم پاقدم مرد همیشهبهار را بشکند!
بازی با کارت سوخته! صادق زیباکلام، فعال سیاسی اصلاحطلب، در سالنامه «شرق»، استدلال جالبی برای رای دادن دوباره مردم به اصلاحطلبان آورده است. زیباکلام تاکید کرده که اوضاع کشور بهخصوص از نظر اقتصادی بعد از تشکیل دولت دوم روحانی -که کاندیدای اصلاحطلبان بود و خودشان را تضمین او میخواندند- مثل یک زلزله هشت ریشتری بر پیکر ساختمان محقر اصلاحطلبان فرود آمده است. با اینحال زیباکلام نوشته اصلاحطلبان به جای پریشانگویی و برخوردهای چندگانه با دولت در آستانه انتخابات، به مردم بگویند با انتخاب روحانی اگرچه ممکن است به جلو نرفته باشیم، ولی حداقل به عقب نرفتیم. در همین راستا قرص و محکم بگویند با علم و اطلاع از عملکرد روحانی باز او را انتخاب میکنیم تا دیگران انتخاب نشوند. جوسازی و فرافکنی آقای استاد دانشگاه و نسخهپیچیاش برای انتخابات مجلس یازدهم بیشباهت به تاکتیک انتخاباتی اصلاحطلبان در انتخاباتهای پیشین نیست. آنجا که رقیبهراسی در دستور کار قرار گرفت؛ از مردم شریف ایران بیثباتی قیمتها یادتان هست و بغضهای جهانگیری در تبلیغات تا ادعای دیوارکشی خیابانی! اصلاحطلبان حتی پا را نیز فراتر گذاشتند و بهعنوان نمونه عبدالله نوری در راستای اینکه چرا باید مردم به روحانی رای دهند، تاکید کرد: «همه ملت ایران که کارشناس اقتصادی نیستند، بنابراین باید با مثال این را توضیح دهند. مثلا باید گفته شود تورم در ابتدای دولت روحانی 35 درصد بوده است که اگر قرار بود ادامه پیدا کند، گوشت که الان کیلویی حدود 35 تا 40 هزار تومان است، میشد حدود ۱۰۰ هزار تومان و دهها مثال از خوراک، پوشاک، مسکن، حملونقل و... .» در همین راستا علی مطهری هم تصریح کرده بود: «با انتخاب آقای روحانی کشور ما از نظر رفاه مادی سوئیس نخواهد شد، اما با عدم انتخاب او احتمال ونزوئلا شدن کشور منتفی نیست!» مصطفی تاجزاده نیز اینگونه استدلال کرد: «کاری که در این شرایط میتوان انجام داد این است که دولت گزارش کار ارائه بدهد. به نظرم بهتر است اولین محور این باشد که دوره دوم احمدینژاد را با این دولت مقایسه کند؛ یعنی در آن گزارش بگوید مثلا قیمت کالاها، طلا و ارز از سال 88 تا 92 چه میزان افزایش داشت و این عدد از 92 تا 96 چه تغییراتی داشته است؛ مثلا قیمت مواد خوراکی و لوازم مصرفی از خودرو گرفته، تا یخچال و ماشین لباسشویی و... . در این صورت مردم خواهند دید درست است که بسیاری از مشکلاتشان حل نشده، اما اگر قرار بود نرخ دلار با همان رشد 400درصدی زمان احمدینژاد افزایش یابد، هر دلار الان 12هزار تومان بود. سکه به جای یک میلیون تومان، سه تا چهار میلیون شده بود، پراید 20میلیونی به 50، 60 میلیون رسیده بود و قیمت مواد خوراکی، میوه، نان، برنج، چای و لبنیات سر به فلک کشیده بود.» حمیدرضا جلاییپور هم فروردین 96 در تکمیل پازل دوستانش تاکید کرد: «به یاد دارم قبل از انتخابات 92 که میخواستم جاروبرقی خانه را عوض کنم، فروشنده موقع قیمت دادن به دنبال قیمت دلار در بازار بود، ولی الان میتوانید بروید و خرید کنید... اصلاحطلبان معتقدند آقای روحانی در این چهار سال خوب عمل کرد. مگر اصلاحطلبان چه میخواهند؟»