آیا چین شریک راهبردی صنعت نفت ماست؟

پیش از آنکه به این سوال پاسخ دهیم که آیا چینی‌ها شریک و رفیق راهبردی ما در صنعت و اقتصاد، به خصوص صنعت نفت هستند یا خیر؟ باید دستی بر اقتصاد رسانده و چند تعریف را بازگو کنیم.  اقتصاد باز؛ به اقتصادی گفته می‌شود که در تجارت با جهان خارج محدودیتی نداشته باشد. یعنی برای مثال هر چه یک کشور در تجارت با کشوری دیگر و یا در تجارت در بازارهای بین‌المللی تعرفه‌ها و قوانین کمتری داشته باشد، اقتصاد آن بازتر است. عده‌ای از اقتصاددانان تجار آزاد و اقتصاد باز را به عنوان سیاست پیشتاز توسعه اقتصادی می‌دانند، اما ثابت شده است که صرفاً مرزهای باز نمی‌تواند کافی باشد و چنین تبلیغی برای تجارت آزاد اغراق آمیز و گمراه کننده است. رابطه بین باز و بسته بودن اقتصاد و رشد اقتصادی یکی از پیچیده ترین روابط در اقتصاد است. از سال 1990 تا کنون چین اصلی ترین شریک تجاری ایران بوده است که روند همکاری‌های دو کشور مبتنی بر معیارها و اصول راهبردی نبوده است. تجارت ایران با چین سه دوره متفاوت تاریخی دارد، از 1351 تا 1360 که به کندی پیش می‌رفت؛ از 1360 تا 1370 که متوقف شد؛ و از 1370 تا کنون که پس از تحریم‌های غرب بر علیه ایران و شدت گرفتن آن چین به مهمترین شریک تجاری ایران تبدیل شد. عده‌ای معتقدند تجارت با چین چیزی جز واردات کالاهای بی کیفیت چینی و اتلاف منابع ارزی نیست. اما اگر این نکته را یادآور شویم که در بسیاری از اوقات تجارت با چین، اعم از واگذاری پروژه‌های صنعتی و نفتی و یا واردات کالا و خدمات از چین تنها گزینه پیش روی اقتصاد ایران باتوجه به موقعیت سیاسی در جهان بوده است، ادعای یادشده اندکی تحت الشعاع قرار می‌گیرد.
بگذارید گزاره بالا را اینگونه اصلاح کنیم که چین همواره از شرایط بحرانی سیاسی ایران که بر روی اقتصاد ایران نیز تاثیرگذار بوده است به نحو احسن برای توسعه اقتصاد خود استفاده کرده و در واقع اقتصاد ایران به دلیل سیاست‌گذاری غلط نتوانسته است حداکثر منابع را از تجارت با چین نصیب خود گرداند. حجم بالای معاملات و سیاست باز تنها یک بستر است، در واقع دو ایراد اساسی و بزرگ در تجارت با چین وجود دارد؛ فساد اداری که تا مغز استخوان دولت در ایران نفوذ کرده است از انتقال ثروت به بخش‌های کم در آمد و بوجود آمدن زیر ساخت در حجم بالای تجارت با چین جلوگیری به عمل آورده است. چین یکی از بزرگترین قدرت‌های تجاری در جهان است، آیا تجارت با این کشور به روند جهانی شدن اقتصاد در ایران کمک کرده است؟ علاوه بر اینکه چنین اتفاقی برای اقتصاد ایران به دلیل مجاورت با اقتصاد چین رخ نداده است، بخش قدرتمندی در ایران همواره سعی کرده است تا شرایط بحرانی سیاسی موجود به گونه‌ای حفظ شود که معادله برد-برد شبه دولتی‌های فاسد با اقتصاد چین به ضرر مردم ایران باشد. در صنعت نفت و گاز که موتور پیشران اقتصاد ایران است نیز وضعیت بهتر از این نیست؛ چینی‌ها پروژه‌ها را در شرایط تحریم و نبود سایر شرکت‌های بین‌المللی در اختیار گرفتند و از ارتباطات سیاسی حتی برای بهینه کردن منفعت در اجزای فنی نیز استفاده کرده اند. برای مثال هر جایی که مدل توسعه با نظرات بخش کارشناسی و فنی مغایر بود و شرکت نفت در نپذیرفتن نظرات شرکت‌های چینی پافشاری کرد، چینی‌ها از جایی بالاتر تایید گرفتند. خطای دوم در مراوده نفتی با شرکت‌های چینی در جایی رخ داد که وقتی درهای برجام برای ورود شرکت‌های بین‌المللی باز شد وزارت نفت چینی‌ها را اخراج کرد، قطعاً برخورد با چینی‌ها از جایگاه کارفرمایی اجتناب ناپذیر بود اما اخراج آنها دور اندیشانه نبود. به زبان ساده نمی‌توان و نباید اقتصاد باز با چین را کمرنگ یا متوقف کرد اما باید استراتژی و راهبردی برای آن تنظیم شود که بتواند بخشی از منافع ایران را در راه داشتن یک اقتصاد جهانی تضمین کند.