تریدینگ فایندر

تفاوتی میان ما وآنان که هر روز شهید می شوند

چندی قبل برای یک مصاحبه نزد آقای سیدرضا سجادنیا رفته بودم. او از جانبازان 70 درصد دفاع مقدس است که در یکی از عملیات ها پا ها و دست هایش را از دست می دهد. بماند که ماجرای عجیب درمان و به قول خودش زنده ماندنش امری شبیه معجزه است، (مشروح گفت و گویم با او در صفحه پلاک عزت  27دی97 منتشر شد) اما بیشتربرایم جنس حرف های امروز او که از   35 سال قبل تا امروز، (از18سالگی) زندگی را بدون دو پا و دو دست تجربه می کند، عجیب و غریب بود. بسیاری از ما  با وجود دارابودن نعمت سلامتی اما حتی نیمی از روحیه امثال آقا سید رضا را هم نداریم. اگرچه ممکن است تعدادی از ما شرایط فعلی جامعه و تنگناهای اقتصادی را دلیل برخی بی انگیزگی ها بدانند اما مگر آقا سید رضا در همین جامعه زندگی نمی‌کند؟ خیلی از مردم که حتی حقوق ماهانه شان هم از میزان حقوق ماهانه آقا سید رضا بیشتر است، اما چرا هیچ حس و انگیزه ای ندارند؟ او می گفت که با همین شرایط که دو دست و دو پا ندارم باز هم اگر قرار باشد در میدان جهاد و رزم حضور یابم، شک نکنید که نفر اول خود من خواهم بود. مقصود من از این حرف ها این نیست که بخواهم بگویم چرا برخی مثل آقا رضا اهل جبهه و جهاد نیستند، بلکه مقصودم دارا بودن سلامتی در عین بی حالی و بی انگیزگی است که بسیاری از ما به آن مبتلاییم و یکی مثل این جانباز70 درصد که بیشتر روزها و هفته مجبور است در خانه بماند، اما وقتی پای حرف هایش می نشینی مملو از روحیه و سرزندگی می شوی. من در میان جانبازان قطع نخاعی هم این روحیه را بسیار دیده ام؛ آنانی که نه تنها خودشان بلکه همسرانشان نیز روزی هزار بار شهید می شوند. برخی از آن ها30 سال، برخی35 سال و برخی 40 سال را روی تخت به شکل درازکش سپری کرده اند و فقط سقف را تماشا کرده اند اما به میزانی که گاهی من و شما از زندگی نا امیدیم نا امید نیستند.
تریدینگ فایندر