روزنامه شهروند
1398/01/31
تکروی تشکلها «توقع و نارضایتی» میآفریند
امیرهاتفی نیا روزنامهنگار ماجرایی که در زلزله کرمانشاه انتقاد بسیاری از فعالان اجتماعی را برانگیخت، تک روی سازمانهای مردم نهاد در مناطق حادثهدیده بود. تعدادی از چهرهها و انجیاوها دوست داشتند به هر قیمتی پرچم خودشان را بالا ببرند و دیگر فکری به حال آسیب دیدگان و اصل عدالت در توزیع نمیکردند. اما در سیل اخیر ماجرا متفاوت است. انجمنهای مردم نهادِ بسیاری به این نتیجه رسیدهاند که تعامل با یکدیگر میتواند نتیجه بهتری داشته باشد و درنهایت کمکرسانیِ مناسبتری صورت گیرد. احمد بختیاری، مسئول هماهنگی استقرار سازمانهای مردمنهاد در مناطق سیلزده است. او میگوید «حدود 180 انجیاو درحال کمکرسانی یکپارچه به مردم سیل زدهاند.» این رقم، با توجه به سابقه تک رویها در بحرانهای مختلف، قابل توجه است. اما چیزی که نباید از آن غافل شد، آموزش نیروهای داوطلب برای حضور در شرایط بحرانی است. در ادامه با بختیاری همصحبت شدهایم تا درمورد فعالیت و کارآمدیِ سمنها در مناطق سیل زده بدانیم. برخی از سَمنها شیفته تک روی در زمان حادثهاند. برای همین، به نظرم شما کار و مسئولیت سختی دارید. خیلی از آدمها و انجمنها دوست دارند در زمان بحران قهرمان شوند و اسم و رسمی پیدا کنند. شما چطور انجمنهایی که میخواهند فقط پرچم خودشان را در مناطق سیل زده برافرازند، مدیریت میکنید؟موضوعی که شما میگویید، در حوادث گذشته خیلی پررنگ بود. یعنی هر تشکلی میخواست خودش به صورت جداگانه فعالیت کند. اما واقعا در سیل اخیر در گلستان، لرستان و خوزستان اتفاق بهتری افتاده. یعنی با هماهنگیهایی که سازمان داوطلبان هلالاحمر انجام داده و با کاری که سازمان امور اجتماعی کشور با استانداریها پیش گرفته، میتوانیم بگوییم که حداقل در جریان کارِ بالغ بر 70درصد از انجیاوهاییم؛ اینکه چه کار میکنند و حوزه فعالیتشان چیست.
یعنی با برندسازی تشکلهای مردم نهاد مشکلی ندارید؟
خب برخیها برای برندسازی خودشان فعالیت میکنند. اگر این فعالیت در راستای ما باشد، خیلی با آن مشکلی نداریم. یعنی مشکلی نداریم که تشکل قوی شود و خودش را معرفی کند یا بتواند داوطلبان بیشتری برای خودش جذب کند.
و اگر این برندسازی به توزیع عادلانه و خدمت یکپارچه لطمه بزند؟
خب طبیعتا زمانی ما با آن مشکلی نداریم که تشکل موردنظر منابع را در راستای امدادرسانی متمرکز مصرف کند.
چطور؟
مثلا زمانی هست که تشکلی در منطقهای فعالیت میکند و چون با جمعیت هلالاحمر و دستگاههای متولی هماهنگ نیست، به صورت موازی، دستگاههای دیگر هم در آن منطقه درحال خدمت رسانیاند. یا مثلا انجیاویی خدماتی را ارایه میدهد که چون شکل خدمات عمومی ما را ندارد، منطقهای را متوقع یا ناراضی میکند؛ چون افراد میبینند که مناطق کناریشان خدمات متفاوتی گرفتهاند.
در سیل اخیر چقدر این موضوع را دیدید؟
در ماجرای گلستان، لرستان و خوزستان مقداری وضع بهتر شده. حتی ما در خوزستان درحال معرفی سمنهایمان به شهرستانهاییم. برای مثال اگر ما پنج استان معین را برای خوزستان معرفی کردهایم، از طرفی هم گفتهایم که تشکلها بروند و در این منطقهها که فلان استان معینِ آن است همکاری کنند.
اما همانطور که گفتید این هماهنگیها صددرصدی نیست.
بله. گفتم که صددرصد حضور تشکلها را نتوانستهایم در اینجا جمع کنیم. اما با توجه به سابقه بحرانها همین 70درصد هم خوب است. انجمنها را پیدا کردهایم و حرف زدهایم و به ماجرای یکپارچه امدادرسانی وصل کردهایم. امیدواریم در دفعات بعدی با سازوکارهای سیستماتیک بتوانیم این 70درصد را به صددرصد برسانیم.
آمار مشخصی از تعداد و میزان مشارکت تشکلها در مناطق سیل زده هست؟
حدود 180 تشکل داریم که درحال همکاریاند. اما از این تعداد حدود 120 مورد کمکهای مردمی را در مبدأ جمع و ارسال میکنند. البته ممکن است در توزیع هم مشارکت داشته باشند. اما کار اصلیشان جمع آوری کمکهای مردمی و ارسالِ آن است. حدود 20 تشکل استانی در خوزستان داریم که به صورت عملیاتی وارد کار شدهاند. حدود 25تشکل ملی هم در منطقه هستند و کارهایی مثل پخت و پز غذا، کمک به بستهبندی در انبار هلال احمر، خدمات پزشکی و حمایتهای روانی و هماهنگیها را انجام میدهند.
چه هماهنگیهایی؟
هماهنگی مثل کاری است که خودِ ما انجام میدهیم. یعنی دنبال هماهنگی بین انجمنهاییم و این مسئولیت را به صورت سیستمی جلو میبریم. تشکلهایی هم هستند که علاقهمند به حضور در مناطق سیل زده برای کارهای امدادی بودند که درحال فعالیتاند. در خوزستان گروههای آفرودسوار هم کمکرسانی میکنند.
موثرترین اقدامی که تشکلهای مردم نهاد در مناطق سیل زده انجام دادهاند چه بوده؟ جمع آوری پول؟!
شاید بتوان موثرترین اقدام سمنها را تهییج مردم به کمک کردن بیشتر دانست. وقتی که تلویزیون میگوید فقط به نهادهای فلان و فلان کمک کنید، شایددرصدی از مردم کمک کنند. اما وقتی بیش از 100 تشکل همزمان میگویند که میخواهیم به هموطنانمان کمک کنیم و خوزستان، لرستان و گلستان تنها نیستند، اتفاق بهتری میافتد. درواقع این کار، تهییج افکار عمومی و بالابردن مشارکت اجتماعی مردم را به دنبال دارد. الان این اتفاق افتاده و ارزشمند هم است.
به مشارکت کدام حوزه فعالیتی در انجیاوها نیاز بیشتری احساس میشود؟
ما چند حوزه در فعالیت سمنها داریم. جمعآوری، تفکیک و بستهبندی یکی از آنهاست. فعالیت دوم کمکهای روانی و مشاورهای است. چون در شرایط بحران فشارهای روحی زیادی وارد میشود. مورد سوم نظارت بر عملکرد دستگاههای مختلف است. مثلا تشکلها وقتی به منطقهای میروند و میبینند وضع بهداشتی ضعیف است، میتوانند از دستگاههای مربوطه مطالبهگری کنند. چون ممکن است مردم به خاطر شرایط روحیشان نتوانند مطالبهگر باشند و این کار را سمنها برعهده میگیرند. مورد دیگر، ماجرای کنترل و انتشار اخبار در فضای مجازی است. این کار از راه سازمانهای مردم نهاد راحتتر اتفاق میافتد. تشکلها میتوانند به خارج شدن از فضای تبلیغاتی منفیای که گاهی در فضای مجازی راه میافتد، یاری رسان باشند. سمنها خدمات تخصصی هم میتوانند ارایه دهند. مثلا آشپزخانه دایر کنند، تیم ارزیاب بفرستند، در حوزه بهداشت، اشتغال یا کودکان فعالیت کنند.
اعضای داوطلبی که در سازمانهای مردم نهاد حضور دارند، چقدر برای حضور در شرایط بحرانی آمادهاند؟ آنها آموزشهایی در این زمینه دیدهاند؟
ما در کل سه مدل تشکل داریم: تشکلهای تخصصی در حوزه بحران، تشکلهای نیمه تخصصی و تشکلهای غیرتخصصی. آمار تشکلهای تخصصیمان به تعداد انگشتهای یک دست است. ما در بحران نیاز به حمایتهای روانی داریم؛ موضوع کودکان و زنان برایمان مهم است و تعداد زیادی تشکل نیمه تخصصی داریم که میتوانند در این حوزهها کمک کنند. تشکلهای غیرتخصصی هم که برای جمع آوری کمکهای مردمی و امکانات میتوانند فعالیت داشته باشند. در پاسخ به سوال شما باید بگویم که تشکلهای تخصصی آموزش دیدهاند، اما تشکلهای نیمه تخصصی و غیرتخصصی در بحث بحران آموزش ندیدهاند.
برای این آموزشها فکری شده؟
بله. طبیعتا این یک خلأ است که باید بعد از اتفاقات سیل برایش برنامهریزی کنیم. البته شبکه هماهنگی تشکلها در زمان بحران، دارد برنامهریزی میشود، اما هنوز نهایی نشده. قرار بود قبل از زمان وقوع سیل کارهایش را انجام دهیم.
تعامل سمنها با سازمان داوطلبان را چطور ارزیابی میکنید؟ اصلا این تعامل چقدر میتواند در زمان بحران کمککننده باشد؟
خیلی. چون معمولا در حوادث منابع به صورت موازی خرج میشد. مثلا تشکلها کاری به هلالاحمر نداشتند و برای خودشان در منطقه هزینه میکردند. درصورتی که ممکن بود جمعیت هلالاحمر هم در همان منطقه حضور داشته و اقلام توزیع کرده باشد. به این شکل منابع هدر میرفت. سازمان داوطلبان پیش از این تقریبا در سازمان جمعآوری اوقاف و کمکهای مردمی خلاصه شده بود. یعنی به فرد و نیروی داوطلب کاری نداشت. اما در پنج ماه اخیر این رویه تغییر کرده و شعار این سازمان این شده که «هر نیرویی کار داوطلبانه میکند، کنارش هستیم. فقط بیاید و با ما هماهنگ شود.» این مسأله باعث استقبال تشکلها شده و همکاریِ مناسبی با هلالاحمر داشتهاند. من واقعا شرایط را در قیاس با زلزله کرمانشاه متفاوت میبینم. یعنی ظرفیت جمعیت هلالاحمر با حضور و هماهنگی سمنها بیشتر
شده است.
سایر اخبار این روزنامه
جشنواره همیاری به وسعت ایران
چرا این اسامی را برای شهر انتخاب کردیم
محسن یگانه برای دریافت حقش شکایت کرد
ناپدیدشدن «باران» از شایعه تا واقعیت
فاطمه و یک لشکر مهربانی
چرا پرسپولیس به جای حقوق، پاداش داد؟
رانندههای تپسی چگونه لو رفتند؟
دوست داشتم ناشناس بمانم
بینی عروسکی؛ خبر جعلی که دردسرساز شد
ترامپ: به فنا رفتیم
آشنایی با راهکارهای مقابله با سیل و آبگرفتگی
تکروی تشکلها «توقع و نارضایتی» میآفریند
مبارزه صدف خادم در حد آماتور یا نمایشی!
صفحه شهرونگ
آزادی به سبک ایرانی!
از پیشنهادات خیرهکننده سینمایی تا برنامههای فوتبالی گستردهتر از نود
نیمه شعبان در کنار سیلزدگان