الزامات سخنگویی



بالاخره پس از گذشت حدود دو سال از دولت جدید، آقای علی ربیعی به‌عنوان سخنگوی دولت تعیین شد. البته بجز عنوان سخنگویی حکم دستیاری ارتباطات اجتماعی نیز برای آقای ربیعی زده شده است. با توجه به تخصص ایشان و تجربیات گذشته وی از حضور در حوزه سیاست و وزارت و نیز فعالیت دانشگاهی در زمینه ارتباطات به علاوه ارتباطات شخصی خوب وی با مجموعه گسترده‌ای از فعالان اجتماعی و سیاست، انتظار می‌رود که آقای ربیعی در اولین فرصت بتواند حدی از انتظارات را در اطلاع‌رسانی و پاسخگویی برآورده کند. بجز این امیدواری کلی باید به چند نکته نیز اشاره داشت.
اولین و مهم‌ترین مسأله برای سخنگویی دولت، داشتن «سخن» است. منظور سخن واحد است. اگر قرار باشد که از دولت یا اجزای آن سخنان گوناگونی منتشر شود، سخنگو قادر به ایفای نقش نخواهد بود.


نکته بعدی در وجود سخن مستدل است. هر سخنی را نمی‌توان بیان کرد. سخنی که مستدل و قابل دفاع باشد و صدر و ذیل آن با سخنان گذشته همخوانی داشته باشد مورد نیاز جامعه است. چنین سخنی مستلزم وجود چارچوب و برنامه‌ای کلی در دولت است که همه سخنان در ذیل و داخل این چارچوب گفته و معنادار شوند.
هنگامی که سخنگو تعیین می‌شود به معنای آن است که دیگران نباید در موضوع و چارچوب تعیین شده دخالت کنند و حرفی متفاوت و حتی قابل تأویل و تفسیر بزنند. فراموش نکنیم که برای ساختن افکار عمومی و اقناع مردم باید ده‌ها و صدها مورد اظهار نظر دقیق و مستدل کرد ولی برای خراب کردن ذهن مردم، بیان یک مورد سخن نادرست و متناقض کافی است.
پاسخگویی صریح و با سرعت شرط لازم یک سخنگوی موفق است. فرار کردن از زیر بار پاسخگویی به مراتب بدتر از پاسخ ناقص دادن است. سخنگو در موارد لازم می‌تواند پاسخ را به زمان معینی که در آینده تعیین می‌کند ارجاع دهد. حتی‌المقدور باید پاسخ‌ها نوشته شده باشد. به قول معروف سخن تا هنگامی که بیان نشده است، تو صاحب آن هستی، ولی هنگامی که بیان شد، او مالک و صاحب تو است. بنابراین سخنگو نمی‌تواند سخنی بگوید که بعداً بخواهد آن را توجیه یا تفسیر کند.
سخنگوی دولت در برابر افکار عمومی جهان و ایران باید نقش‌های مناسب را ایفا کند. در مواجهه با جهان خارج، طبعاً نوعی مقابله به مثل صورت می‌گیرد ولی در برابر مردم خودمان باید صداقت و تواضع را کاملاً رعایت کرد. اعتماد رکن اصلی برای هر سخنگویی است. اگر اعتماد ایجاد شود بهتر از هر سرمایه دیگری برای دولت است. در همین زمینه پوزش‌خواهی را باید به یک فرهنگ و یک ارزش تبدیل کرد.
یکی از خطراتی که سخنگویی را تهدید می‌کند، کوشش برای توجیه و لاپوشانی اظهارات دیگر افراد منتسب به دولت است. در این مورد باید صریح و آشکار سخن گفت، توجیه آنها جز کاهش اعتماد، نتیجه دیگری ندارد.
هماهنگی همه دستگاه‌ها و نیز دادن آمار و اطلاعات به سخنگو و پاسخگویی سریع آنان در برابر سخنگو شرط لازم برای موفقیت سخنگویی است. بنابراین سخنگوی دولت باید پیشاپیش ضمانت‌های لازم را برای کار در اختیار داشته باشد.
و آخرین نکته اینکه سخنگویی، توجیه‌گری نیست. ایجاد ارتباط سازنده و مؤثر با افکار عمومی و رسانه‌ها است. چنین هدفی بسرعت به دست نمی‌آید، هرچند بسرعت از دست می‌رود. با این حال امیدواریم که آقای ربیعی در کوتاه‌ترین زمان بتواند ارتباط خوبی را با رسانه‌ها و افکار عمومی برقرار نماید.