‎عبور از هاشمی ‎را تکرار نکنید!

۱- از اواخر دهه هفتاد و اوائل دهه هشتاد، دهه عبور هاشمی شروع شد. دهه‌ای شوم و منحوس که آثار نامیمونش همچنان پابرجاست. دهه‌ای که در آن هاشمی، عالیجناب سرخپوش کف خیابان شد و احمدی‌نژاد، عالیجناب صدر دولت! مدتی بعد که مجلس اصلاحات، تحصن می‌کرد(و رئیس‌جمهور اصولگرایش، قهر و خانه‌نشینی! دهه‌ای که سازندگی در تلاطم تندروها گم شد و پای اسب زین شده اقتصاد در چاله افراط شکست. ‎دهه عبور از هاشمی. دهه‌ای که به بلندترشدن صدای متحجران انجامید و بر قوام استبداد عوام افزود. دهه‌ای پر از شعار و تهی از عملگرایی. دهه‌ای که جز تنزل اقتصادی، تناقض اعتقادی و تنازع جناحی، ارمغانی دگر نداشت. پیکان، پراید شده در دولت هاشمی یکقدم جلوتر نرفت و نرخ اشتغال و رشد اقتصادی بعد از جنگ هرگز تکرار نشد. سیاست منطقه‌ای دولت سازندگی تبدیل به یک رویا شد، وحدت ملی جای خود را به دوقطبی‌های بی‌حاصل داد و دین‌گریزی در رونق ریاکاری‌ها، سکه رایج شد. اینگونه بود که دهه عبور از هاشمی، دهه نابسامانی‌ها شد. دهه‌ای دور از اعتدال و آکنده از افراط. ‎۲- از اواخر دهه ۸۰، دهه بازگشت به هاشمی آغاز شد. دهه‌ای که بعد از ‎تجربه تلخ یک دهه عبور از هاشمی، دهه بازگشت به اعتدال لقب گرفت. دهه‌ای که نه پول پاشی‌های بی‌رویه احمدی‌نژاد و نه دخالت‌های بی‌سابقه نظیر عدم تایید صلاحیت آیت‌ا... هاشمی هم نتوانست مانع تحقق آن شود. دهه‌ای که هم روستاییان تصورات خام احمدی‌نژاد را شناختند و هم مردم شهرهای بزرگ رشته‌های هشت ساله در بدنام کردن نماد اعتدال را پنبه کردند تا امید مردم برای «بازگشت به هاشمی» در آرای شگفت‌انگیز سه انتخابات ۹۲، ۹۴ و۹۶ تجلی یابد. دهه بازگشت به هاشمی چه تندروها بخواهند چه نخواهند، انکار ناشدنی است و اگر هیچ رسانه‌ای هم به شکوه غیر قابل تکرار آن سه انتخابات واپسین نپردازد، در حافظه تاریخ و خاطره ملت ثبت شده و مهر تایید آن که با حضور میلیون‌ها نفر در تشییع حماسی پیکر رئیس فقید مجمع تشخیص مصلحت نظام حک شد با هیچ رنگی پاک نمی‌شود. ‎۳- امروز گویا تاریخ در حال تکرار شدن است. تکراری تلخ و طنزگونه مشابه آغاز عبور از هاشمی در سال ۷۸. تکراری که تلخی‌اش از بابت تکرار تجارب سیاه ‎و طنزش از بابت تکرار کودکانه آن! تکرار دهه عبور از هاشمی که در آن اصلاح‌طلبانش دوباره ساز جدایی از اعتدال کوک کرده و با شعار «تغییر خواهی» دنبال نمد جدیدی برای کلاه خود هستند و اصولگرایان هم از سقوط تاریخی خود عبرت نگرفته و همچون روزگار «هاشمی‌نخواهی»‎ و «احمدی‌نژادطلبی» خود، هرچه فریاد دارند بر سر روحانی می‌کشند! ‎۴- صحنه کاملا روشن است. تقابل تاریخی افراط و اعتدال. در میدان انقلاب. اینبار اما بی‌حضور آیت‌ا... هاشمی. تمام امید افراطی‌ها در ناامیدی مردم است. امیدی که چشم به گریزانی دوباره ملت از اعتدال دارد. با هدف تکرار تجربه عبور از هاشمی. برای عبور از روحانی. وقایع مشابه هم دارند یک به یک از راه می‌رسند. اما تجربه‌های تاریخی هم در دسترس‌اند. دو راهی شفافی است. یا می‌شود در باتلاق افراطی‌ها غرق شد و مثل اواخر دهه ۷۰ نابخردانه راه عبور از هاشمی را هموار کرد و یا اینبار به عقلانیت، از منافع باندی گذشت و راه عبور از روحانی را بست. مکتب هاشمی می‌گوید امروز باید با انسجام از گذشته‌ها برای مردم گفت و از مصائب آینده «بی‌اعتدال». برای اینکار همه باید به صحنه بیایند و بجای غلط شمردن‌های بیهوده از روحانی -مشابه همان کاری که در دولت دوم سازندگی با هاشمی کردند- از مشکلات دولت اعتدال بگویند. از مشکلاتی که هیچ‌کدام آنها در مقابل دولت احمدی‌نژاد نبود! مردم ایران بارها نشان داده‌اند در قضاوت خود درست عمل می‌کنند. البته اگر صداقت ببینند و از خودگذشتگی. آنهم برای منافع کشور. ملت ایران اینجاهاست که غوغا می‌کند و شگفتی می‌آفریند. رفتار کم‌نظیر ملت با آیت‌ا... هاشمی در سال‌های واپسین و تشییع حماسی بهترین گواه این مدعاست. البته شاید گوش شنوایی برای این وجیزه پیدا نشود ولی آقایانی که یکبار از هاشمی عبور کردند و عاقبتش را دیدند باید بدانند در عصر پساهاشمی، تیرهای خلاص، خیلی دور نیست و شاید اینبار خطای عبور از روحانی مثل گناه عبور از هاشمی راه بازگشت و جبرانی نداشته باشد.
* فعال رسانه‌ای