تریدینگ فایندر

رويکردي از سر اضطرار يا شيوه‌اي جديد؟

دونالد ترامپ در سفر اخير خود به ژاپن در حضور نخست‌وزير آن کشور از سياستي جديد و غيرمنتظره در قبال ايران گفت که اگر به استناد و سوابق تناقض‌گويي‌اش مي‌تواند شيوه‌اي تازه جهت فشار رواني بيشتر در حق ما باشد اما از آن سو، شواهد و قراين بسيار هست که مي‌توان آن را حمل بر اضطرار کرد و ادامه‌ آن را به صلاح خود آمريکا و منطقه‌ بسيار حساس خليج فارس که حدود 80 درصد انرژي جهان از آن مي‌گذرد و دلارهاي نفتي بسياري به سبب ايران هراسي از کيسه‌ اعراب به خزانه‌ آمريکا حواله و واريز مي‌شود ندانست، به همين سبب به اختصار به موارد ذيل اشاره مي‌شود: 
نخست، بي‌اعتنايي و عبور از هسته‌ جنگ‌طلب و نفرت‌پراکني اين مثلث شوم (پمپئو، جان بولتون و هوک) که با هماهنگي مثلث منحوس بيروني، نتانياهو، رژيم و امارات، خواهان جنگي با ايران هستند که اولين حاصل آن، عدم اعتماد مردم آمريکا به دونالدترامپ در دوره دوم رياست جمهوري است چرا که ترامپ، هزينه سنگين 6 يا 7 تريليوني آمريکا را در خاورميانه، بيهوده و براي آمريکا خسارت بار تلقي کرد و قول داد که نيروهاي آمريکايي را از افغانستان و عراق و سوريه به آمريکا باز مي‌گرداند، پس نمي‌تواند خلف وعده کند. 
دوم، افکار عمومي آمريکا به شدت با جنگ عليه ايران مخالف است که اعتراض بيش از 60 انجمن و نهاد و 75 تن از ژنرال‌هاي بازنشسته‌ ارتش آمريکا و نيز اعتراضات مکرر مردمي، نشانه‌هايي صريح از اين مخالفت است. سوم، به گزارش پايگاه خبري «لوبلاگ» رويارويي با ايران براي آمريکا پرهزينه‌تر از جنگ ويتنام و جنگ جهاني دوم خواهد بود و واشنگتن، تلفات بسياري خواهد داد و آمريکا هم نمي‌تواند به هيچ يک از نيروهاي مستقر در کشورهاي دوست مثل رژيم‌هاي تل‌آويو و رياض و ابوظبي و بحرين و کويت، تکيه کند. چهارم، ايران در منطقه به هيچ وجه تنها نيست و محور مقاومت و . . . به عنوان بازوان فعال و جان بر کف در اختيار دارد که مي‌توانند به خوبي دوستان آمريکا را مهار کنند. پنجم، تنهايي آمريکاست چرا که مثل دوران اوباما، اجماع جهاني با او نيست و هيچ مجوز و توجيهي هم جهت شروع جنگ ندارد به همين علت، مي‌خواهد شروع از جانب ما باشد و در پي دستاويز مي‌گردد و در همين‌جا بايد گفت که نيروهاي ما و حاميان منطقه‌اي ما نبايد هيچ اقدام خودسر و حرکات غيرمهار 
داشته باشند. 
ششم، مخالفت مجلس نمايندگان آمريکا با عمليات نظامي عليه ايران و سلب اختيار اقدام از دونالد ترامپ، به همين دليل است که هرگز نبايد حمله از جانب ما و دفاع از طرف آمريکا باشد چون در آن صورت، اين سلب اختيار، به خودي خود، کان لم يکن تلقي خواهد گرديد. هفتم، آمادگي و هوشياري تام و تمام نيروهاي جمهوري اسلامي ايران در مقابل هر تهاجمي از جمله حمله‌ احتمالي آمريکاست و اضافه کنيم که نيروهاي ايراني آبديدگاني هستند کارکشته و نبرد آزموده که سنگرهاي جنگ 8 ساله با عراق صدامي و جنگ با سلفي‌هاي داعش و تکفيري‌ها را در سوريه و عراق ديده‌اند و سربلند بيرون آمده‌اند و آمريکا و هم‌پيمانان منطقه‌اي‌اش مي‌دانند که پنجه در پنجه انداختن با سلحشوران ايراني يعني چه؟ هشتم، برخلاف ذهنيت خيال‌پردازانه ترامپ و ياران جنگ‌طلبش، در خيابان‌هاي ايران نه شورشي هست و نه قيامي چون اول، ايراني‌ها مي‌دانند که چه مي‌خواهند و دوم، ملتي که به سختي معيشت حاصل از 40 سال تحريم عادت کرد، سختي براي او به صورت يک هنجار در مي‌آيد. نهم، همان‌گونه که اين بار در ژاپن‌، رئيس‌جمهوري آمريکا درست گفت، ايراني‌ها ملت بزرگ و باتمدن درخشاني هستند و يادآورشويم که فرهنگ نجيبانه‌اي هم دارند و از نبوغ خاص خدادادي بهره مي‌برند. چنان‌که اگر اين نبوغ و کارآمدي عملي و علمي آنها را از جامعه آمريکا دريغ کنيم، فقر علمي و نجابت در خود آمريکا بسيار محسوس خواهد شد. دريغ است که رياست جمهوري آمريکا تاکنون به اين واقعيت محرز پي نبرده است ضمن آن که توصيه مي‌کنيم آنان که تاريخ تمدن «ويل دورانت» را خوانده‌اند. به رئيس‌جمهوري بگويند که ايران چه منت فرهنگ و مدنيتي بر ذمه جهان دارد تا در ارتباط و در موضوع ايران‌، بي‌خبر و سرزده داخل نشود. تا مايه‌ سرافکندگي‌اش در تاريخ نباشد. دهم، اميد آن داريم که رويکرد تازه‌ آقاي ترامپ بر اثر تنبه و آگاهي از قضايا باشد و اين را در عمل ثابت کند و تاکيد مي‌کنيم که تجربه‌ کارتر و بوش پدر در رابطه با ايران بايد براي ترامپ درس عبرت‌آموزي باشد و اگر دوره‌ دومي مي‌خواهد، تضمين آن در رويکرد تازه و عمل در مسالمت است.
تریدینگ فایندر