روزنامه همدلی
1398/03/18
« ضرورت اندیشیدن به دوران گذار فکری»
دکتر محمد علی نویدی- دوران گذار، برهه و مرحلهای از زندگانی و زیست انسانی و اجتماعی است که دارای ویژگیها و مختصات متفاوت و متمایز و نیز مشابه و موافق، نسبت به دوران ماقبل و مابعد خود دارد. بنابراین، دوران گذار، خود مرتبه و منزلی از مراتب و منازل حیات بشری و عمر آدمی و روزگار بینابینی است.پرسش بنیادین در خصوص دوران گذار این است که، آدمی چگونه با این دوران مواجهه و معامله کند؟ و چه رهیافت و نگرشی نسبت به موضوعات و مسائل انسانی و اجتماعی، اتخاذ کند؟
ضرورت اندیشیدن به دوران گذار فکری، از همین سوالات و نظایر اینها، ناشی میشود. بیتردید، دوران گذار، دوران بیتفاوتی و سستی و کنش انفعالی نیست، چرا که، دوران گذار، برای بخش کثیری از آدمیان و جوامع و ملتها و نسلها و کشورها، عین و خالص دوران عمر و زندگی و مدت حیات است، و عمر آدمی برگشتپذیر نیست؛ پس، لاجرم، نیازمند اندیشیدن و تامل در خصوص دوران گذار هستیم. دورانی که مابین دو دوران ثبات نسبی واقع شده است؛ یعنی، دوران گذار، دوران بیثباتی است، خصوصا بیثباتی فکری، چون سایر بیثباتیها، از این بیثباتی نشات میگیرد، از پریشانی فکر و از آشفتگی اندیشه و از تشتت نگرشها، پراکندگی و بیثباتی و سردرگمی، در امور و مسائل، پیش میآید. پیوندهای سنتی و گذشته سست و بیثبات میشود و ارتباطات و مناسبات نوین استحکام نمی یابد؛ بدین سان، عمرسوزی صورت میگیرد و منابع و سرمایهها برباد میرود و حیرت و سردرگمی در ساحت زندگی، غلبه مییابد.
بدین جهت، بیتفاوتی و بیاعتنایی به دوران گذار، جبرانناپذیر است و معقول و منطقی نیست. بنابراین، حاجت به تفکر و تعمق و عقلانیت اثربخش داریم، تا از مرحله فقدان یا بیثباتی فکری، به دوران روشنی و ثبات فکری، نایل آییم.
ضرورت آموزش و تمرین اندیشهورزی و کسب هنر تفکر، از ضرورت و لزوم تحول در نگرشها و رهیافتها و جهانبینیها ناشی میشود. تا نگرش شخص و آحاد اجتماع و جامعه، نسبت به مسایل و مناسبات تغییر و تحول پیدا نکند، ایجاد و حصول رهیافت نوین ممکن نخواهد بود؛ مثلا، تا نگاه و نگرش جامعه و نخبگان آن، به حقوق و جایگاه و نقش انسان معقول و منطقی نباشد، و شهروندان جامعه به ملاحظات گونه گون و بهانههای واهی، به درجه یک و دو و خودی و غیرخودی تقسیم شوند، انتظار همیاری و همدلی اجتماعی و حضور نگرش و رهیافت اثربخش، موجه و مستدل نخواهد بود.
ظهور و پیدایش منش «temper» و حالت و خصلت نوین در سطح جامعه، شرط پیدایش، شخصیت اجتماعی جدید است، و آن نیز ریشه در نوع تفکر جامعه دارد. بنابراین، برای گذار و انتقال از دوران بیثباتی و بلا تکلیفی و کاستی فکری، نیازمند یک تحول اصلی و اثری هستیم، تحول در رهیافت و نوع تلقی و تفکر. این یک بحث فلسفی و اندیشگی است که، تا تحول فکری اتفاق نیافتد، راهبردیها و ساختارها، بسامان نمی شود و اگر راهبردها دچار نقصان شوند، طراحیها و تصمیمها و برنامهها و اقدامات و اجرائیات گرفتار بیاثری میشوند. اثرهای سازنده و پیش برنده.
در طول تاریخ، دورانهای گذار، با گذارهای فکری
« Intellectual. Transitio- » شروع شده است و به سرانجام رسیده است، تاریخ علم و فلسفه علم، بخشی از این تحولات را گواه است. تحول فکری از دوران قرون وسطی به دوران رنسانس، با تحول و تغییر در رهیافتها، ممکن و محقق شده است، تحول از دوران تعصب و تصلب بنی امیه به دوران شکوفایی تمدن ایرانی و اسلامی نیز، گواه دیگری است. بنابراین، دوران گذار فکری با بهادادن به عقلانیت و اندیشه ورزی آغاز میشود و با گسترانیدن مقولات و مفاهیم انسانی پیش میرود؛ مقولات انسانی، همانند، خردمندی، عدالت، دادگری، رفاه زندگی، معیشت مقبول و معقول، کرامت انسانی، حق خواهی، دیانت، آزادی و دانش و آگاهی و نظایر اینها. یعنی، دوران گذار، اگر مورد توجه و تفطن قرار نگیرد، گذر و انتقال بصورت غریزی و احساساتی صورت میگیرد؛ گذار غریزی و حسی، در شان آدمی نیست، دوران گذار با شاعری و تخیلی و عرفانی امکان پذیر نیست ؛ اگر چه هر کدام از این هنرها و معرفتها، اثر ویژهای دارند، لیکن ، گذشته و تاریخ نیز، صرفا، امتداد غریزه و حس و غضب و شعر و عرفان آدمی نبوده است، چون گذشته، انباشت علم و تجربه و تکنیک و فضایل انسانی و معانی و حقایق عقلانی و وحیاتی است؛ علم و دانش، ریشه در تفکر و اندیشهورزی دارد.
زندگی هم معبر است و هم مقر، هم گذرگاه است و هم محل گزیدن؛ دوران گذار، از این حیث، بسی مورد اعتنا و اعتبار است. مثل، پناهگاه در مسیر کوهنوردی، کوه نورد، طی طریق و سیر مسیر میکند و کم توان و خسته میشود و در محلی بنام پناهگاه استراحت مینماید؛ پناهگاه و جان پناه، موضع موقت است، مقصد جای دیگری است، اما، آیا بدون مسیر و پناهگاه، امکان کوهنوردی هست؟ کوهنوردی، لاجرم کوه پیمایی و حرکت و توان نیاز دارد؛ چنین است، مواجهه با دوران گذار، یعنی، لازم است مسیر گذران، با تمام لوازم وعواقب وآثار، مورد توجه قرار گیرد و راه پیموده شود و توقفگاههای موقت شناسایی گردد، توش و توان دوران گذار، از یک سو، عقلانیت و تجربه و عبرتهای گذشته است؛ و از جانب دیگر، اندیشیدن به آینده و به موضع و موقع خود در اکنون.
یکی از اصول و قواعد دوران گذار، اندیشیدن به تعادل و تناسب میباشد؛ یعنی، مطالعه گذشته و تاریخ با تامل و عبرت صورت بگیرد، تا غفلتها و تقلیلها جبران گردد و راه آینده بهتر از گذشته انتخاب و پیموده شود؛ افراط و تفریط عمرسوز و جان ستان میباشد. جان کلام این نوشتار این است که، هر حوزهای و هر منبعی و هر دانشی و هر سرمایه ای، اثر خاص و بینظیر خود را دارد که با هیچ اثر دیگری پر نمی شود و جبران نمی گردد. اما،اصل عقلانیت و تفکراثربخش است، چون، عقل وجه امتیاز انسان و توان تشخیص اوست. اندیشه ورزی، امکان تعادل و تناسب را در زندگی تمهید میکند.
گذار فکری، با تولید علم و آگاهی و دانش، شروع میشود و با پرسش پیش میرود و با نقد حک و اصلاح میگردد و با تاسیس و نهاد سازی و نهادینه کردن عقلانیت و حق، اثربخشی میکند، و این اثرات تعین و تحقق مییابند و زندگی را قوام و دوام میبخشند.
دوران گذار فکری، دوران دقت و عبرت است؛ سنجشگری و میزان فهمی، از آثار این دقت و عبرت است. دوران گذر فکری، دوران حضور و غیاب است. چه عناصری در زندگی و صحنه حیات انسان حاضر است و نقش ایفا میکند؟ و چه عناصری، غایب است و چرا؟ مثلا، آیا مناسبات و روابط بشری، بر مبنای طبیعت و فطرت انسان و ملاحظات عقلانی و اثری بنا شده است یا بر مبنای وهمیات و اساطیر اولین و اندیشه ابتر؟ آیا تمامیت هستی و جان آدمی، قابل تقلیل و فروکاهش به امور تکنیکی و تکنولوژی است؟ معنای زندگی و حقیقت انسان چه نسبتی با گذشته و آینده او دارد؟ حقایق نهانی و آموزههای وحیانی چه جایگاهی در زندگانی بشری ایفا میکنند؛ آیا تمام فضایل و خصایص با تکنیک قابل حصول است؟ و سوالات دیگر، این نوع پرسشها، در دوران گذار فکری، بسی حایز اهمیت است، چرا که،خلاها و نقصانهای وجوه زندگی انسانی را آشکار میکند. بنابراین، ضرورت دارد به دوران گذار بیندیشیم، اگر بیخیال دوران گذار باشیم، در گذشته میمانیم و گویی، بیخاصیت میشویم و فسیل میگردیم و یا به آینده ی بیهدف پرتاب میشویم و دوران گذار، دوران کلیدی و حیاتی برای جوامع است، البته، این دوران از جامعهای تا جامعهای و از کشوری تا کشوری و از فرهنگی تا فرهنگی، فرقها دارد.
یک راهکار عملی برای گذر معقول از دوران ماقبل به دوران مابعد، و گذار از بیثباتی به ثبات نسبی، و انتقال از دوران انقباض به دوران انبساط فکری، و عبور از بستگیها به گشودگیها، و تحصیل توان حل معضلات، رویکرد توجه به چند الگویی ست؛ یعنی، الگوهای موفق و اثربخش دیگر جوامع و کشورها، توام با عقلانیت و خردمندی؛ و نیز رهیافت چند ساحتی ست، یعنی، میان رشته ای. مسائل و معضلات امروز بشر و در دورانهای گوناگون، خصوصا، دورانهای گذار، با نگرش و تلقی تک بعدی قابل حل و فصل نیست، چون، مسایل امروز آدمی، مثل، محیط زیست، گرم شدن زمین، مهاجرت، بیکاری، فقر، بحران هویت، تلاقی و تضارب فرهنگها، جهانی شدن، حقوق شهروندی و مدنی، نا امیدی از آینده، و نظایر اینها، با رهیافت تک ساحتی قابل تشخیص و تجویز نیست. بدین سان، تفکر اثربخش، در جست و جوی اثرهای سازنده زندگی در منابع معرفتی و مدیریتی گوناگون است.
سایر اخبار این روزنامه
سخنان رهبر انقلاب در مراسم سالگرد رحلت امام خمینی اندیشه و راهبرد مقاومت
سریال چرنوبیل محبوب ترین سریال تاریخ شد تاوان دروغ چیست؟
«همدلی» مهمترین دلایل افزایش قیمت خودرو رابررسی میکند سد تعرفهها
مرثیه ای بر نظام آموزش و پرورش
گزارشی از آخرین رویدادهای دیپلماسی سفرهای فشرده تاوعده برکناری جان بولتون
سعید حجاریان از لزوم تشکیل نیروی مقاومت صلح می گوید ابر مقاومت؛ از دفاع تا صلح
گزارش همدلی از استعفای وزیر آموزش و پرورش گزارش یک استعفا
مهدی ذاکریان در گفتوگو با همدلی: ترامپ، خودنما است
سخنان رهبر انقلاب در مراسم سالگرد رحلت امام خمینی اندیشه و راهبرد مقاومت
« ضرورت اندیشیدن به دوران گذار فکری»
سخنان رهبر انقلاب در مراسم سالگرد رحلت امام خمینی اندیشه و راهبرد مقاومت