«آبه» پیام ایران را منتقل می‌کند



حشمت‌الله فلاحت‌پیشه
رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس


سفر نخست وزیر ژاپن به تهران فراتر از بحث مناسبات دوجانبه، در اصل برای میانجیگری این کشور بین ایران و امریکا انجام می‌شود. پیش از این هم با سفر وزیر امور خارجه کشورمان به ژاپن و همچنین دیدار و رایزنی‌های آقای «آبه» با ترامپ عملاً توکیو مسیر این میانجیگری را کلید زده است. واقعیت این است که شکل دهنده همه این دست تلاش‌ها و حتی سفر وزیر خارجه آلمان به تهران که تقریباً همزمان با سفر نخست وزیر ژاپن انجام می‌شود را باید ضرب‌الاجل جمهوری اسلامی برای شرکای قرارداد برجام دانست. ضرب‌الاجلی که پیامش برای فضای بین‌الملل این است که باید فعالانه‌تر درخصوص چالش‌های میان ایران و امریکا ایفای نقش کنند و مهم‌تر از آن برای امریکایی‌ها این پیام را دارد که ایران جز با بازگشت به شرایط برجام، پای میز مذاکره نخواهد آمد. به این معنا که اگر امریکا حتی رسماً به برجام هم برنمی‌گردد، حداقل باید شرایط آن را اجرا کند، مانند کاری که آقای ترامپ با بسیاری از معاهدات بین‌المللی انجام داده است.
البته نباید فراموش کرد که وقتی نخست وزیر ژاپن وارد چنین فضایی می‌شود، معنای آن این است که موضوع میانجیگری بین ایران و امریکا بحثی جدی است و می‌توان در ادامه چنین مسیری توقع کاهش تنش بین دو طرف را داشت. اگر ما از این سفر توقع داشته باشیم که نتیجه‌ای فراتر از مباحث دیپلماتیک در حوزه عملی حاصل شود، لازمه آن این است که برنامه‌ای عملیاتی نیز بین ایران و امریکا شکل بگیرد. برنامه‌ای که مقدمه آن رفع محدودیت‌های یک طرفه ایجاد شده توسط امریکاست. به نظر می‌رسد حداقل اگر امیدواری‌هایی جدی برای به وجود آمدن چنین برنامه عملیاتی وجود نداشت، سفر نخست وزیر ژاپن به تهران در این سطح صورت نمی‌گرفت. هر چند این سفر مهم می‌تواند نقطه عطفی در جهت غلبه دیپلماسی بر فضای غیرمنطقی و هیجانی حاکم بر روابط فی مابین باشد اما در صورت بی نتیجه ماندن و ناکامی آن، جمهوری اسلامی ایران به هیچ وجه از ادامه عملی کردن ضرب الاجل خود کوتاه نخواهد آمد. ایران و امریکا تا همین جا هم کم و بیش پیام یکدیگر را دریافت کرده‌اند و ارزیابی نسبی از موقعیت یکدیگر دارند. نخست وزیر ژاپن با سفر به ایران حتماً تحلیلی از نتایج جنگ روانی امریکا علیه کشورمان برای مشخص کردن راهبرد کشور خودش و همین طور ارائه به طرف امریکایی تدوین خواهد کرد. در این سفر باید تلاش شود که موضع نسبتاً هماهنگ گروه‌ها و قوای مختلف داخلی ایران در این قضیه جای قابل توجهی در این تحلیل به خود اختصاص دهد. همچنان که باید تصویر مصون‌سازی کشور از تأثیر تحریم‌های امریکایی‌ هم در این تحلیل جای بگیرد.
بنابراین مذاکره کنندگان کشورمان باید دو سناریو را برای نخست وزیر ژاپن ناظر به فضای پس از این سفر ترسیم کنند؛  اول سناریوی دیپلماسی و رفتن به سمت کاهش تنش است که در آن هم منافع ایران و هم امریکا تأمین می‌شود و نتایج آن به سود نظم بین‌المللی است. سناریوی دیگر که جنبه هشداری دارد هم این خواهد بود که اگر توافق و رفع تنش صورت نگیرد، پیامدهایی به دنبال خواهد داشت که یکی از آنها اجرای ضرب‌الاجل تعیین شده است که در آن صورت دیگر میانجیگری کشورهایی مثل ژاپن هم اثربخش نخواهد بود.
در تفسیرهای اخیر ناظر به این سفر نگاه‌ها بیشتر متوجه پیام‌هایی است که توسط آقای «آبه» رد و بدل خواهد شد؛ پیام‌هایی که او از طرف امریکا به ایران خواهد آورد و پیام‌هایی که ما خواهیم فرستاد. بسیار طبیعی است که در این چارچوب جمهوری اسلامی ایران باید سعی کند که بیشتر فرستنده پیام باشد تا گیرنده آن. چرا که این طرف مقابل است که تاکنون درگیر ارسال پیام‌های متناقض بوده. اما به نظر می‌رسد فلسفه و راهبرد این سفر به مراتب فراتر از ارسال و تبادل پیام باشد؛ از شرایط می‌توان چنین برداشت کرد که نخست وزیر ژاپن با طرحی عملیاتی برای تنش‌زدایی و نه فقط تبادل پیام راهی تهران می‌شود. چرا که سفر هیأتی در این سطح به هیچ عنوان نمی‌تواند محدود به شنیدن و دادن پیام باشد. مضافاً اینکه پیش‌تر آقای ترامپ و ظریف مستقیماً پیام‌های خود را به طرف ژاپنی داده‌اند. بنابراین این گونه به نظر می‌رسد که سفر نخست وزیر ژاپن در مرحله‌ای بعد از تبادل پیام‌ها و برای اقداماتی عملی‌تر و جدی‌تر انجام می‌شود.