تصورات غلط یک رئیس‌جمهور!

بنابراخبار علنی نخست وزیر ژاپن با دستانی خالی تهران را ترک کرد، علتش هم روشن است؛ او با دستانی خالی آمده بود! ظاهرا وی تصور کرده بود که پیام رئیس‌جمهور آمریکا مبنی بر اینکه قصد تغییر رژیم ایران را ندارد سخن مهم و صادقانه‌ای است و ایران از آن استقبال خواهد کرد. اگر واقع ماجرا این باشد باید از آقای شینزو آبه و مشاورانش تعجب کرد. تمایل قاطعانه ایران در هر مذاکره‌ای لغو تحریم‌ها یا بی‌اثر کردن آنهاست. در موارد دیگر نه می‌شود روی سخنان و حتی قرارهای آقای دونالد ترامپ تکیه کرد و نه جمهوری اسلامی در وضعیتی قرار دارد که عدم قصد براندازی او مسئولان ایرانی را متقاعد به مذاکره کند. در این زمینه نکات مهمی وجود دارد که پرداختن به آنها ضروری است. به نظر می‌رسد نه تنها ترامپ بلکه امثال آقای آبه هم شناخت و دریافت درست و همه‌جانبه‌ای نسبت به جمهوری اسلامی و حتی جامعه ایرانی ندارند. وقتی رئیس‌جمهور آمریکا اعلام می‌کند هرهفته در ایران شورش است ومردم برای خرید یک قرص نان مشکل دارند و تحریم‌های آمریکا در عقب نشینی از عملکرد تهران در منطقه موثر بوده است طبیعی است که عدم تمایل برای براندازی را امتیاز مهمی بدانند و حتی برای ابلاغ آن به سفر متحد خود به ایران رضایت دهند. باید دید این مقدار از ناآگاهی از شرایط کشور ما چگونه به‌وجود آمده است؟ البته بخشی از اظهارات مقامات آمریکایی جنگ روانی است ولی نمی‌توان از لابی‌های قدرتمند اسرائیل و عربستان صرف نظر کرد و افزون بر آن نباید از القائات مکرر و برنامه‌ریزی شده گروه‌هایی مثل گروه رجوی و تمام کسانی که نانشان درگرو خصومت آمریکا با ایران است، غفلت نمود. اخیرا در خبرها آمده بود که وزارت خارجه آمریکا پس از آگاهی از خلاف‌نمایی عاملان یک پروژه به‌نام مقابله با تبلیغات سیاسی جمهوری اسلامی بودجه خود به آنان را قطع کرده است. این خبرها در کنار روئیدن قارچ‌گونه شبکه‌ها، سایت‌ها و کانال‌های ضد ایرانی برانداز نشان می‌دهد که تمرکز آمریکا روی فشار حداکثری به ایران، فرصت‌طلبان بسیاری را بسیج کرده و قطعا آنان مایل نیستند سفره پهن شده برچیده شود. می‌توان به این لیست، کشورهای منتفع از مناقشه اقتصادی ایران و آمریکا را افزود و بر چند و چون تحلیل ناقص از وضع ایران در کاخ سفید آگاهی یافت. البته این تحلیل غلط زحمت‌ساز و هزینه‌آفرین است و شاید هنگامی تصحیح شود که خسارات زیادی به‌وجود آورده باشد. براین اساس کار روی انعکاس واقعیت‌های ایران خصوصا از سوی وزارت خارجه ضرورتی بیش از گذشته پیدا کرده است. متاسفانه در حال حاضر ایران از گروه‌های مشخص و حتی رسمی که از منافع ایران در آمریکا دفاع کنند محروم است و میدان برای تاثیرگذاری و جلوگیری از تبلیغات غرض‌ورزان مهیاست. با اینکه جمعیت ایرانیان مقیم آمریکا قابل ملاحظه است و ثروت و موقعیت‌های مهمی در آن کشور دارند، ولی متاسفانه شاهد تحرک وتاثیرگذاری مثبت آنها نیستیم. براندازان و مخالفان جمهوری اسلامی در این جمعیت صدای بلند و تبلیغات زیادی دارند و بیانیه‌های ضد ایرانی و دعوت به تحریم و حمله علیه وطن از سوی آنان صادر می‌شود. تحلیل چرایی این وضعیت نیازمند مجال گسترده و تهیه گزارش‌های دقیق میدانی است ولی اجمالا باید غصه خورد که در حساس‌ترین شرایط از سوی این فارسی‌زبانان کمکی متوجه ایران نمی‌شود. در خوشبینانه‌ترین فرض‌ها بسیاری از آنان احتمالا متوجه نیستند که نه تنها در پیروزی کامل آمریکا علیه جمهوری اسلامی تمامیت ارضی ایران در خطر خواهد بود، بلکه حتی در پیروزی نسبی کاخ سفید هم شر اصلی متوجه کشور و مردم ما می‌شود. البته قراین نتیجه‌بخش بودن ایستادگی ایران را نشان می‌دهد ولی عاقبت تقابل کنونی میان آمریکا و ایران هرچه بشود عملکرد آنان در تاریخ به‌صورت برجسته‌ای ثبت و ضبط خواهد شد و چه بسا از ناحیه مردم هم مورد قضاوت شدید قرار بگیرند. شاید به‌خاطر حضور بستگان ایرانیان مقیم آمریکا در میان برخی مسئولان در رده‌های مختلف در کشورمان است که روی امکان تاثیرگذاری آنها بر منافع ملی سخن چندانی به میان نمی‌آید و کسی روی وظایف ملی و میهنی آنان تاکیدی نمی‌کند. آیا در میان آن همه آقازاده که با پول پدرانشان در آمریکا درحال تحصیل یا تفریح هستند، چهار نفر پیدا نمی‌شود که چند پلاکارت بگیرند جلو کاخ سفید بروند و تروریسم اقتصادی ترامپ و شکنجه‌ای که علیه ملت ایران مرتکب می‌شود را فریاد کنند؟ البته اشاره به این نکته حاکی ازاین نیست که کشور به آنها نیازی حیاتی دارد بلکه تاکید روی وظایف همه ایرانیان در هر جای جهان است.
* روزنامه نگار