فوق لیسانس ظرف شور!

یک دوربین از دور  روی چهره اش زوم کرده است .
کارشناسی ارشد علوم سیاسی دارد . وقتی به او گفته می شود تنها شغلی که باقی مانده  ظرف شستن است و آیا حاضر است با این مدرک  این کار را بکند، پاسخ مثبت او  هم دردناک است و هم واقعیتی است که البته به نظر می رسد در جامعه ما در حال عادی شدن است.خیلی ها معتقدند خود این فرد مقصر است چون تخصص بهتری را انتخاب نکرده تا امروز مجبور به  قبول ظرف شویی نشود . هر چند ظرف شویی و در کل هیچ شغلی عیب نیست اما فردی که سال ها وقت و سرمایه خود را صرف تحصیل کرده است حالا نباید ظرف شویی کند.

کاربری نوشت: «جدا از این که دانشگاه های ما دانشجوها رو برای بازار کار آماده نمی کنن خودمون هم فقط برای گرفتن مدرک به دانشگاه رفتیم و به فکر شغل آینده نبودیم.»



کاربر دیگری  در پاسخ  نوشت: «خب این تقصیر کیه یعنی دولت نباید یک برنامه ریزی و پایش برای  کسانی که در دانشگاه قبول میشن با میزان فرصت  های شغلی داشته باشه؟»

کاربری هم نوشت:«وقتی اولویت مسئولان سرگرم کردن بچه های مردم در دانشگاه ها برای ایجاد تاخیر در ورود آن ها به بازار کار و در خواست مسکن و ازدواج و... است، نتیجه  کار همین می شود.  شوهر من فوق لیسانس داره یه مدت در کنار مسافرکشی تدریس می کرد تو دانشگاه. برای هر درس توی یک ترم 180 بهش می دادن. چهار ماه و نیم 180 هزار تومان تصورش هم دردناکه.»

کاربر دیگری هم نوشت: «حتما یک تحصیل کرده از یک بی سواد چند قدم جلوتره ولی یک بی سواد هنرمند و کار بلد از یک تحصیل کرده بیکار، با سواد تره چون دانش پول درآوردن رو پیدا کرده.»

پیشتر در یک گزارش آمده بود :مدرک‌گرایی ایرانی‌ها، وضع دردناکی برای اقتصاد ایران رقم زده است. حالا کشور ما بیشتر از هند و چین یک‌ میلیارد و چندصدمیلیون نفری، دانشگاه و مراکز آموزش عالی دارد.
بنا بر آخرین گزارش وزارت علوم، تحقیقات و فناوری، در ایران دو هزار و ٦٤٠ دانشگاه وجود دارد که از این میان، سهم وزارت علوم از جمعیت دانشجویی ٦٨‌درصد و سهم دانشگاه آزاد ٣٢‌درصد است. این درحالی است که براساس اعلام موسسه اسپانیایی CISC چین تنها دو هزار و ٤٨١ و هندهزار و ٦٢٠ دانشگاه دایر کرده است. این تعداد دانشگاه، حدود پنج هزارمیلیارد تومان از بودجه کل کشور را می‌بلعد و نزدیک به ٥٠‌ درصد از جمعیت بیکار کشور را تولید می‌کند. اما ماجرا به همین‌جا ختم نمی‌شود و نکته دیگر این جاست که درنهایت بدنه اداری ایران نخبگان را به حاشیه می‌راند و متوسط‌ها و دانش آموختگان رشته‌های غیرمرتبط را به خود جذب می‌کند.
نکته دردناک ماجرا این جاست که چین با بیش از یک میلیارد جمعیت آمار بیکاری کمتری  از کشور 80 میلیونی ما دارد.