روزنامه مردم سالاری
1398/04/03
خطر لاکچری در کمین ارزشهای فرهنگی
مهدیه ملک شیخی*زندگی تجملی یا به عبارتی زندگی لاکچری سبکی از زندگی است که در آن همه چیز زرق و برق خاصی دارد. لاکچریهایی که وابسته به حساب بانکی اشخاص است و رابطه دو سویه با هم دارند، حساب بانکی بیشتر، لاکچری بیشتر و حساب بانکی کمتر، تجملات کمتر و اینجاست که ادای لاکچری بودن در این عرصه ظهور پیدا میکند.
این روزها با داغ شدن تب و تاب شبکههای اجتماعی و رقابتی که در میان آنها برای برگزاری هرچه عجیب و غریبتر جشنهای عروسی و جهیزیههای لاکچری وجود دارد، سبب شده که برای خیلی از افراد برنامهریزی اینگونه مراسم پیچیدهتر شود. زوجهای جوانی که تجمل و تجملگرایی بر تمام جنبههای زندگیشان غلبه کرده، حاضرند برای یک شب عروسی و نمایش آن در فضای مجازی میلیونها و گاه میلیاردها تومان هزینه کنند در حالی که در سوی دیگر جامعه، عدهای نیز به واسطه عدم استطاعت مالی، قادر به تشکیل زندگی نیستند و در نتیجه شکاف میان تجملگرایان و ساده زیستها روز به روز عمق بیشتری مییابد.
بسیاری از کسانی که در این زمینه فعال صفحات مجازی هستند و به مدد کارهای عجیب و غریبشان توانستهاند دوستان مجازی فراوانی دور خود جمع کنند اذعان میکنند که سالهاست زندگیمان بر پایه دیدگاه و نظرات اطرافیانمان میگذرد، طوری که مدام در فکر این هستیم که با فعالیتهایی که در طول روز انجام میدهیم دیگران راجع به ما چه فکری میکنند؟ از انتخاب چیدمان دکور منزل تا مناسبتهای کوچک و بزرگ زندگی شخصیمان براساس نظر دیگران انجام میشود و آن زمان که حس میکنیم دیگران به ما توجه کردهاند و دیده شدهایم، حس و حال خوبی را تجربه خواهیم کرد.
دنیای تبلیغات، شیوههای تربیتی، اقدامات آموزشی و شیوه برخورد والدین و معلمان با فرزندان، همواره آنها را به سمت تمایز و تفاوت سوق میدهد. ما همواره از فرزندانمان میخواهیم در تحصیل، کار، ورزش، هنر و سایر امور زندگی متفاوت و برجسته باشند و بعد ناگهان در یک مورد خاص مانند ازدواج از آنها توقع داریم دست از این دیدگاه بردارند و ساده باشند.
هنگامی که در سیستم آموزشی، در تبلیغات رسانهها، در همه شئون و ابعاد زندگی، افراد یاد میگیرند خودشان را با دیگران مقایسه کنند، طبیعی است این افراد در ازدواج هم دست به مقایسه بزنند و مهریه، جهیزیه و جشن ازدواج متفاوت و متمایز را طلب کنند.
مراسم در همه جوامع و فرهنگها جز شعائر است و در آنها نمایشگری وجود دارد. اما چنانچه سبک زندگی را بر مبنای نمایش دادن و به رخ کشیدن استوار سازیم چه زمانی فرصت خواهیم کرد خودمان باشیم و آنچه را که به دور از فشار و قضاوت دیگران دوست داریم، انجام دهیم؟
در واقع ما نیاز به راهکارها و برنامههایی داریم که نگاه افراد درباره اینکه دیگران چه میگویند؟ چه میخواهند؟ و چه قضاوتی میکنند تغییر کند و ملاک عمل آدمها خواست و خرد خودشان باشد. توسعه چنین دیدگاهی موجب میشود آدمها نقاب را بردارند، خودشان باشند، از بهتر به نظر رسیدن دست بردارند و در نهایت سادگی را تجربه کنند و بتوانند ازدواج ساده داشته باشند.
مسئله اساسی که از اهمیت بسزایی برخوردار است بحث آموزش است. زندگی اجتماعی انسانها نیازمند کسب مهارتهایی است و آموزش آنها برای زندگی حال و آینده افراد ضروری به نظر میآید.
در کشورهای موفق دنیا آموزش انواع مهارتهای زندگی از دوره ابتدایی و ورود کودک به نظام تعلیم و تربیت آغاز و در قالب بازی و پروژههای مختلف و کارهای دستی و هنری، غیرمستقیم به کودکان یاد داده میشود، اما متاسفانه به رغم تاکید سند تحول بنیادین آموزش و پرورش بر مهارت آموزی در تدوین محتوای آموزشی، تالیف کتابها و برنامههای درسی، چگونگی مهارت آموزی بسیار ضعیف و کم رنگ دیده شده و یکی از آسیبهای جدی که دانشآموزان در زمینههای مختلف با آن مواجه هستند، عدم آموزش مهارتهای لازم برای زندگی است.
در دوران جوانی و در حال حاضر نیز هیچ گونه آموزش قبل از ازدواج به صورت مدون به جوانان داده نمیشود، در نتیجه جوانان به جای تمرکز روی بعد معنوی ازدواج و فلسفه وجودی آن و در پی آن کسب مهارتهای زندگی و شناخت ابعاد روانی طرف مقابل، فقط به ظواهر ماجرا چشم دوخته و درگیر چشم و هم چشمی و مصرف گرایی میشوند.
به نظر میرسد بهتر باشد در گامهای ابتدایی از سوق دادن افراد جامعه به سمت مقایسههای اجتماعی و بی نتیجه دست برداریم و مسائل را عمیقتر بررسی کرده و در سایر ابعاد زندگی افراد از طریق آموزش غیرمستقیم پیش رویم و بعد ناخودآگاه این فرهنگ سازی پیرامون ازدواج هم تسری پیدا میکند.
در معرض دید قرار دادن عروسیهای اشرافی اشخاص و تداوم فرهنگ ولخرجی در این گونه مراسم مانند ویروسی همه گیر عمل کرده و به تدریج از طبقات بالای اجتماع به طبقههای متوسط و حتی پایین جامعه انتقال مییابد.
در سراسر دنیا در کنار موسساتی که با تشویق افراد به برگزاری مراسم اشرافی به این صنعت رونق میدهند، موسساتی هم هستند که با مشاورههای حرفهای، زوجها را به سرمایه گذاریهای بلند مدتتر و برگزاری مراسمی به دور از هرگونه تجملات ترغیب میکنند و در این راستا راهکارهای خلاقانهای به اشخاص ارائه میکنند تا ازدواجشان را خاص و به یاد ماندنی سازند .
به طور مشخص نمیتوان گفت کدامیک (زن یا مرد) بیشتر به این نوع مراسم گرایش دارند، چراکه ما بنا را بر این میگذاریم که در زندگی مشترک، تصمیم گیری به صورت اشتراکی است؛ اما تاثیر نظام تربیتی را در تعریف زیبایی برای زن و تعریف توانایی و اقتدار برای مرد را نمیتوان نادیده گرفت. گاهی مردان برای اینکه در نگاه دیگران تواناتر و مقتدرتر به نظر برسند ناگزیر دست به کارهایی میزنند و بارهای مالی فراوانی برخود تحمیل میکنند تا بتوانند در میان خانواده همسر و حتی خانواده خویش ارج و احترام بیشتری بدست آورند. از سوی دیگر زنان نیز به سبب انگارههای ذهنی که در تعریف زیبایی دارند، گاه طالب تشریفاتی میشوند که این قدرها اهمیت ندارد!
*کارشناس ارشد علوم تربیتی
سایر اخبار این روزنامه
خطر لاکچری در کمین ارزشهای فرهنگی
رئیس جمهور در مجمع تشخیص مصلحت نظام شرکت کنند تا هرچه سریعتر CFT و پالرمو تصویب شود
واکنشها به شایعه قهر جهانگیری از دولت
ضربالاجل دو هفتهای ایران به اروپا
خطر کشنده ترامپ برای آمریکا
واکنشها به شایعه قهر جهانگیری از دولت
امیدوارم دستگاه قضایی نسبت به حادثه واژگونی اتوبوس دانشگاه آزاد بهصورت عادلانه هرچه سریعتر حکم صادر کند
نقدینگی چگونه ۶۸۳۷ برابر شد؟
تغییر رویکرد دستگاه قضا برای حفظ حقوق عامه