مردم در نگاه شهید بهشتی

مقدمه
شهید آیت‌الله سیدمحمد حسینی بهشتی یکی از ارکان انقلاب اسلامی ایران است و انقلاب اسلامی بیش از آن که بر فعالیت‌های عملی و اجرایی این ارکان استوار باشد، بر افکار و اندیشه‌های امثال شهید بهشتی بنا شده است. به ویژه شخص ایشان چه در آثار مکتوب و چه در سخنرانی‌ها و چه در بیان و پیاده کردن افکار خود در تدوین قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، سهم بسزایی در استحکام پایه‌های فکری نظام جمهوری اسلامی دارد و مردم مسلمان ایران نیز با شنیدن و قبول کردن همین آثار و سخنان به انقلاب با رویکرد اسلامی متمایل شده و تا پای جان با آن همراهی کرده‌اند و طبعاً جمهوری اسلامی زمانی جمهوری اسلامی مورد قبول ملت است که جوهر قرارداد واقعی میان مردم و رهبران فکری انقلاب برای همیشه در رگهای این انقلاب و نظام در جریان باشد و الا جمهوری دیگری است که باید بر آن توافق مجدد صورت گیرد. بدین منظور مروری هر چند کوتاه بر اندیشه مردمی شهید بهشتی نه تنها خالی از فایده نیست بلکه بسیار نیز مفید خواهد بود.
حق آزادی و انتخاب‌گری مردم
طبق قاعده، انسان شناسی شهید بهشتی از هستی شناسی ایشان سرچشمه می‌گیرد و هستی‌شناسی شهید بهشتی، چون دیگر اندیشمندان اسلامی،‌ حرکت نظام هستی را هدف‌دار می‌داند. این هدفمندی آفرینش، نشان از اصل حق‌مداری در هستی دارد، چنان که خدای متعال در قرآن می‌فرماید: «ما خلقنا السموات و الارض و مابینهما الا بالحق». حق‌مداری خلقت، این تعهد را برگردن انسان به عنوان اشرف مخلوقات و حامل امانت الهی می‌نهد که همواره در تحقق حق بکوشد. پس لازم است تا انسان به نظام آفرینش بیندیشد و هدف‌های آن را بازشناسد و بر پایه قوانین و قراردادهایی که خداوند نهاده، در جهت نیل به آن هدف تلاش ورزد. به عبارت دیگر، از دیدگاه شهید بهشتی، ساحت هستی، تجلی حق است و انسان به عنوان بازیگر این ساحت، عمل خود را بر وفق آن تنظیم می‌کند. ایشان در این باره می‌گویند: «‌هستی دارای آهنگی است و آهنگش آماده بودن برای عمل انسان‌ها، برای کار انسان‌ها و برای تلاش انسان‌ها است؛ تلاشی که هدفش مشخص‌شدن این است که چه کسی نیکوکارتر است.». با این هستی شناسی، نظریه انسان شناسی ایشان نیز شکل می‌گیرد بدین معنا که اگر هستی را رهنمون به هدفی والا بدانیم، انسان هم به دلیل این که فرد بارز آن کل هدفمند است و نیز به خاطر قابلیت‌های عقلانی و ارادی خود، موجودی حق‌گرا خواهد بود و نمی‌تواند از قاعده حاکم بر کلیت خود پیروی نکند. چنان آیت‌الله بهشتی می‌گویند: «این موجود (انسان‌) از خمیر مایه‌ای برخوردار است که به راحتی می‌تواند با حق مطلق سازگاری کند. فطرت او طوری است که حق‌گرایی را در وجودش طبیعی می‌نماید.». این نوع از انسان شناسی یک ملازمه دیگری نیز دارد و آن این که انسان موجودی ذاتا نیک‌سرشت شناخته می‌شود و زشتی‌ها و پلیدی‌ها و یا به اصطلاح فجور بالفعل در او غیر ذاتی محسوب می‌گردد. در این نگاه چون براساس آیه «نفخت فیه من روحی» روح الهی در انسان دمیده شده است، انسان مایه‌دارترین، ریشه‌دارترین و بنیادی‌ترین رابطه را با حق مطلق داراست.


اکنون باید دید چه سازوکاری باید وجود داشته باشد تا انسان از این مدار راستین به کژراهه درنیفتد؟ پاسخ شهید بهشتی مثل همه اندیشمندان اخلاق اسلامی این است که: خودسازی، تمرین و انتخاب، براساس عقل و اراده الهی یا همان آزادی به رشد حق‌گرایی مدد می‌رساند. بحث خودسازی یک مسلمان در جامعه اسلامی و تحت امامت امام مسلمین به حدی است که ایشان در تبیین و تشریح مبانی اصل 43 قانون اساسی که خود پیشنهاد کرده بود، به سه عامل مهم «شکل، محتوا و ساعت کار»، که در بند سوم اصل پرداخته شده، اشاره کرد که باید در تنظیم برنامه اقتصادی کشور مورد توجه قرار گیرد و «چنان باشد که هر فرد علاوه بر تلاش شغلی، فرصت و توان کافی برای خودسازی معنوی، سیاسی، اجتماعی و شرکت فعال در رهبری کشور و افزایش مهارت فنی و ابتکار داشته باشد.» چون معتقد بود «عواملی که می‌توانند مانع چنین فرصتی برای خودسازی باشد، گاهی زیادی ساعت کار است، گاهی شکل کار است و گاهی محتوای کار.» اهمیت این مسئله برای ایشان از آنجا سرچشمه می‌گرفت که اصولا بهترین نوع رهبری کشور را در گرو سهیم بودن هر انسانی در امامت و رهبری جامعه می‌دانست، به گونه‌ای که رهبری بازگوکننده شعار و آرمان مردم باشد. این مهم در صورتی امکان پذیر است که گرفتاری‌های اقتصادی و معیشتی مردم را از پرداختن به امور ضروری دیگری مثل خودسازی، اندیشیدن و چاره جویی و راه یابی نسبت به مسائل جامعه باز ندارد. ازسوی دیگر در تلقی وی انسان «عبارت است از یک شدن مستمر خودآگاه و خودساز که با محیط طبیعی و محیط اجتماعی‌ خود رابطه و تاثیر متقابل دارد.» این نکته حاکی از توجه شهید بهشتی به حق آزادی و انتخاب آدمی است. به همین دلیل او با انتقاد از جبرگرایی اجتماعی و تاریخی، براین نکته پای می‌فشارد که شان انسان ایجاب می‌کند که مسلط بر امور و حوادث باشد و دست به انتخاب بزند. به این معنا که انسان مجبور نیست بلکه مسئول و انتخابگر است. او در این باره می‌گوید: «انسان جانداری است آگاه و انتخاب‌گر.... او با انتخاب خود سرنوشت خود را می‌سازد. سرنوشت انسان با انتخاب آگاهانه او ساخته می‌شود». در اینجاست که عنصر آزادی در انتخاب آگاهانه انسان، دخیل می‌شود. به بیان دیگر، انتخاب آگاهانه زمانی صورت می‌گیرد که آزادی وجود داشته باشد. به همین دلیل، از دید وی نفی آزادی برابر است با سلب شخصیت واقعی و انسانیت آدمی و در چنین وضعیتی، انتخاب معنایی ندارد و هنگامی که انتخاب نباشد، نمی‌توان انسان را معمار سرنوشت خود دانست. به تعبیر ایشان: «به او گفتند: ‌ای انسان! آینده و سرنوشتت را خود بساز. هر خوشبختی وسعادتی که به دست انسان‌ها بیاید، محصول کارآگاهانه خود آنهاست. هر رنج و تیره‌بختی انسان‌ها نیز محصول کارآگاهانه و انتخاب غلط آنهاست».
ایشان معتقد بود که مکتبها به انسان دو گونه می‌نگرند: «انسان مجبور» در یک جبر و سرنوشت مادی اجتماعی، اقتصادی یا هر نوع جبر دیگر، و «انسان آزاد». حدود این آزادی هم در مکتبها متفاوت است. منظور از این آزادی، «آزادی در تکوین، آزادی در سرنوشت انسان و نقش او در خودسازی انسان» است. و البته درپی آزادی، «مسئولیت انسان در راه تکامل خود و دیگران» مطرح می‌شود. لذا انسان اولاً مسئول ساختن خویش است و در همه نظام‌های قانونی که بر پایه قانون اساسی، در آینده وضع خواهیم کرد، اثر تعیین‌کننده دارد. ثانیاً، مسئول دگر سازی و محیط سازی است از راه نقش و تاثیری که در ساختن محیط دارد. از اینجا است که در نظام توحیدی، آزادی بدون مسئولیت، و بی‌تفاوتی نسبت به سرنوشت خود و دیگران جایی ندارد. چنان که مسئولیت، بدون بهره مندی از آزادی سرانجامی ندارد.
کرامت مردم
حال با این نگاه هستی شناسانه و انسان شناسی، بهتر می‌توان در باره نگاه سیاسی اجتماعی شهید بهشتی سخن گفت. گفته شد که او انسان را موجود حق‌خواه و حق‌جو و البته صاحب اراده و اختیار و نیز انتخابگر می‌داند و روشن است که این ظرفیت در اجتماع آشوب زده و هرج و مرج طلب، قابل تحقق نخواهد بود به عبارت دیگر یکی از نمودهای حق‌گرایی و انتخاب‌گری از دیدگاه وی، تشکیل حکومت برای ایجاد زمینه انتخاب بهترین است. به بیان روشن‌تر، انسان‌ها براساس همان گوهری که در نهاد آنان برای رسیدن به حق نهاده شده است و براساس انتخاب خود دست به تشکیل حکومت می‌زنند تا پاسدار حق و عدل و نیز انتخاب‌های خود باشند. از این‌رو، در واقع ضرورت حکومت، تلاش در تحقق وجوه حق‌گرایی آدمی، انتخاب‌گری و تامین تکامل، بهزیستی و سعادت اوست. با این نگاه، حکومت در درجه اول بر کرامت انسان و برای تامین هر چه بهتر کرامت آدمی استوار می‌شود. اگر حکومتی به کرامت و فضیلت‌های آدمی بی‌اعتنا باشد و در آن بی‌عدالتی و تبعیض حاکم شود، آن جامعه نه‌تنها اسلامی بلکه انسانی و مطابق خلقت انسان نیز نمی‌باشد.
بهترین راه برای تامین حقوق مردم
گوهر حق‌گرایی، انتخاب‌گری، حق تعیین سرنوشت و کرامت انسانی اقتضاء می‌کند که اینها به بهترین وجه و بدون کاستی و هدررفت سرمایه صورت گیرد و راهکار آن هم این است که باید دید خداوند متعال که خالق این گوهرها است، چه راهی را برای تامین هر چه بهتر آنها پیش‌بینی کرده است. از اینجا است که شهیدبهشتی در این باره از الگوی امت و امامت که از متن دین قابل استخراج است، پیروی می‌کند. به همین دلیل وی نظام سیاسی- اجتماعی مورد قبول اسلام را «نظام امت و امامت» می‌داند. او شاخصه‌های این نظام را حق و عدل می‌‌شمارد؛ یعنی خصلت این نظام، عدل و انصاف و حمایت از حقوق عامه، حق خدا و خلق اوست. «امت» در نظر شهیدبهشتی کلی است که براساس اعتقاد و التزام به اسلام شکل می‌گیرد و براساس قراردادی دست به انتخاب «امام» می‌زند؛ انتخاب امام اگر چه در مراحلی براساس انتصاب الهی شکل می‌گیرد اما وی معتقد است که امامت در عصر غیبت کبری، دیگر تعیینی و انتصابی نیست، بلکه شناختنی، پذیرفتنی و انتخابی است. از این حیث، او رابطه امت و امامت در عصر غیبت را مبتنی‌بر شناخت آگاهانه و نه پذیرفتن از روی تعیین و تحمیل می‌داند. بر همین اساس، در چنین نظامی امت و امامت نسبت به یکدیگر مسئول و متعهدند. در الگوی سیاسی امت و امامت، همان‌گونه که اشاره شد، امت (مردم مسلمان) با انتخاب آزاد خود، نقش مهمی دارند. از این‌رو، به نظر شهیدبهشتی، در میان انواع حکومت، نوع جمهوری که مبتنی و متکی بر آراء مردم است، با مبانی اسلام سازگارتر است. ایشان با اشاره به آیه عهد در قرآن: «وَ اِذِ ابْتَلى‏ اِبْراهیمَ رَبُّهُ بِکَلِماتٍ فَاَتَمَّهُنَّ قالَ اِنِّی جاعِلُکَ لِلنَّاسِ اِماماً قالَ وَ مِنْ ذُرِّیَّتی‏ قالَ لا یَنالُ عَهْدِی الظَّالِمی؛ (به خاطر آورید) هنگامى که خداوند، ابراهیم را با وسایل گوناگونى آزمود. و او به خوبى از عهده این آزمایشها برآمد. خداوند به او فرمود: «من تو را امام و پیشواى مردم قرار دادم!» ابراهیم عرض کرد: «از دودمان من (نیز امامانى قرار بده!)» خداوند فرمود: «پیمان من، به ستمکاران نمى‏رسد! (و تنها آن دسته از فرزندان تو که پاک باشند، شایسته این مقامند)، براین نظر است که این عهد برای امام معصوم باقی است؛ اما در زمان غیبت صادق نیست؛ چراکه در عصر غیبت، ما [امت] زمامدار امت را انتخاب می‌کنیم. این تابع عهد الهی نیست. کسی که زمامداری‌اش به وسیله خداوند به او داده شده، عهد برای او باقی است و میدان ولایتش وسیع‌تر از زمامدار امتی است که ما انتخاب می‌کنیم. بنابراین، به نظر شهید بهشتی نظام اسلامی در دوره غیبت، نظامی متکی بر آرای آزاد ملت است و نه قهر و غلبه؛ «هیچ حکومتی در هیچ درجه‌ای نباید خود را بر مردم تحمیل کند و به علاوه حکومتی که از حمایت مردم برخوردار نباشد، از همکاری آنها هم برخوردار نیست و اصولا کاری نمی‌تواند انجام بدهد و ناچار می‌شود که به زور سرنیزه خودش را سرپا نگه دارد و در نتیجه هم کارایی‌اش کم می‌شود و هم ظالم می‌شود». از این رو «هر کسی در جمهوری اسلامی سرکار می‌آید، با رای مردم سرکار می‌آید و با رای ملت هم از سرکار می‌رود. دیگر کسی نمی‌تواند بگوید: حکومت ارث من است، ارث پسر من است، ارث نوه من است.» چنان که، حتی رهبری واجد شرایط نیز با انتخاب مردم تمامیت و شانیت پیدا می‌کند؛ و بدون این انتخاب «کسى نمى‏تواند تحت عنوان فقیه عادل، باتقوا، آگاه به زمان، شجاع، مدیر، مدبر خودش را بر مردم تحمیل کند. این مردم هستند که باید او را با این صفات به رهبرى شناخته و پذیرفته باشند.». ایشان در جریان تعیین حق سرنوشت در قانون اساسی جمهوری اسلامی نیز اظهار داشت: «در قانون اساسی نه فرد اصالت خواهد داشت به این معنا که نظام و محیط اجتماعی هیچ نقشی ندارد و فرد بازیچه سرنوشتی است که محیط اجتماعی برایش تعیین می‌کند، بلکه هر انسانی خودش سرنوشت ساز است... انسان نه محکوم جبر محیط اجتماعی است و نه صد در صد حاکم بر محیط اجتماعی است. بلکه انسان تا حدودی می‌تواند سرنوشت خود را بسازد.». البته حق انتخاب مردم به معنای یکسان گزینی مردم مسلمان با غیر مسلمانان نیست بلکه از نظر ایشان تعیین سرنوشت در یک جامعه دینی با دیگر جوامع متفاوت خواهد بود: «در جامعه‏‌هاى مکتبى انسان‏ها اول مکتب را انتخاب مى‏کنند. به دنبال مکتب انتخابى، بسیارى از مسائل فرم و شکل مى‏گیرد؛ زیرا انسان اول مکتب را انتخاب مى‏کند و به دنبال مکتب یک مقدار تعهد برایش مى‏آید و انتخابات بعدى نمى‏تواند نقض‌کننده تعهدى باشد که قبلا پذیرفته است. در جامعه اسلامى پس از این‏که اعضاى جامعه، مکتب اسلام را پذیرفتند، یکى از لوازم پذیرش مکتب اسلام این است که مقام امامت باید با این صفات باشد.»
حق نظارت مردم
از بیانات شهید بهشتی در باره حق تعیین سرنوشت یک نکته دیگر نیز استنتاج می‌شود و آن، اینکه علاوه بر تعیین، عزل حاکم اسلامی نیز در زمان غیبت به دست مردم است؛ چرا که مردم براساس یک قرارداد اجتماعی خودخواسته زمام امور خویش را به حاکم داده‌اند، پس حق هم دارند که او را عزل کنند. او در کتاب «مواضع حزب‌ جمهوری اسلامی» می‌نویسد: «در یک جامعه اسلامی یک‌یک مردم یا لااقل اکثریت آنها آگاهانه و آزادانه اسلام را به عنوان دین و آیین زندگی فردی و اجتماعی خویش برگزیده و با این گزینش یک قرارداد اجتماعی به وجود آورده‌اند که اداره جامعه آنها باید براساس اسلام باشد و همه نهادهای اجتماعی آنها باید برپایه تعالیم اسلام باشد و این خواست آنها باید بر تمام خواست‌های دیگرشان حاکم شود.». از این رو، ایشان نظارت مردم بر هرم قدرت جامعه را نیز لازم می‌داند و در آثاری چون «مبانی نظری قانون اساسی» می‌کوشد تا سازوکار این نظارت را نشان دهد. به نظر وی، در نظام اسلامی فقط یک مقام غیرمسئول وجود دارد و آن هم خداست و بقیه، همه مسئولند. از این رو ایشان معتقد بود هر چند نظام سیاسی جمهوری اسلامی در واقع، نظام امت وامامت است، اما با این حال برای امت «حق نظارت بر امام» قائل بود تا جامعه از مسیر صحیح خود منحرف نشود. به عنوان نمونه، در مجلس خبرگان در برابر این سوال که «با توجه به این که قدرت اجرایی را در اختیار کسی قرار می‌دهید که معصوم نیست، رهبر در برابر چه مقامی مسئول است؟ مرجع رسیدگی به تخلفات احتمالی وی کیست؟» اظهار داشت: «رهبر از این جهت که در برابر ملت مسئول است مثل نمایندگان مجلس است که تحت نظارت ملت‌اند. مردم ناظرند که آیا آنان به وظایف محدود نمایندگی به درستی عمل می‌کنند یا نه؟ در قانون هیچ مرجع دیگری بر آن رسیدگی نمی‌کند، اما اگر تخلف کند، همه در برابر قانون مساوی اند، چه رهبر باشد و چه فرد عادی». از نظر ایشان «هیچ زیربنای اجتماعی از آن زیربنای شوم خطرناک‌تر نیست که انسانی یا انسان‌هایی بتوانند هرچه می‌خواهند، بکنند، بی‌آنکه بشود بر آنها خرده گرفت و بی‌آنکه بشود از آنها بازخواست کرد. مسئولیت در جامعه مسئولیت متقابل است.» به نظر شهیدبهشتی، «پاسداشت حق و عدل، این محترمین چیزها»ست که حق نظارت را در جامعه و ازسوی مردم به اثبات می‌رساند: «حق و عدل از همه محترم‌ترند... در جامعه اسلامی آن بهشتی که آزادی در آن نباشد و کسی را با کسی کاری نباشد، وجود ندارد. جامعه‌اسلامی، جامعه‌ای است که همه با یکدیگر کار دارند، چون سرنوشت‌شان به هم بسته و پیوسته است و همه دارای سرنوشت مشترکند.» او یکی از سازوکارهای این نظارت را قانون اساسی می‌داند. او قانون اساسی را به منزله دستگاه گردش خون سیستم سیاسی جمهوری اسلامی می‌دانست و معتقد بود اگر گردش خون سالم نگه داشته شود؛ یکایک سلول‌ها درست تغذیه می‌شوند. نیز او معتقد بود که قانون اساسی میثاقی است ملی که از دیکتاتوری و انحراف از معیار حق و عدل ممانعت به عمل می‌آورد.
از نظر ایشان بارزترین مصداق نظارت مردم بر حاکمان حق نقد است. لذا «حق نقد و انتقاد از دولتمردان» جایگاه ویژه‌ای در نگاه ایشان دارد و از نظر بهشتی از جمله راه کارهای «جلوگیری از خطر خودکامگی و خودسری دولتمردان» و «تبدیل شدن مردم و مدیران رده‌های پایین به عناصر فاقد شعور و اراده» بوده،‌ و از جمله حقوقی است که نمی‌توان تحت هیچ شرایطی از مردم سلب کرد. اگر برخی از حقوق و اختیارات مردم را بتوان تحت عناوین ثانویه مثل «ضرورت»‌، «ضرر» و «حرج» محدود و مقید کرد، «آزادی نقد و انتقاد از دولتمردان» از جمله مواردی است که تحت هیچ عنوان ثانوی قابل «تحدید» و «تعطیل» نیست. ایشان در این باره می‌گویند: «آزادی انتقاد از رهبران» در اسلام دگم است. هیچ حکومتی تحت هیچ عنوانی، تحت شرایط فوق‌العاده غیرعادی و به طور کلی تحت هیچ شرایطی حق ندارد آزادی انتقاد از رهبران را از مردم بگیرد. حیف که نمی‌توانم خیلی با اصطلاحات فقهی حرف بزنم و الاّ می‌گفتم. چون چیزهایی هست که فقها می‌گویند به عنوان اولی واجب است ولی به عنوان ثانوی حرام می‌شود. بعضی چیزها هست که عنوان ثانوی برنمی‌دارد. این‌ها عنوان ثانوی برنمی‌دارد؛ یعنی برطبق آنچه که ما از اسلام می‌شناسیم هیچ حکومتی تحت هیچ شرایطی حق ندارد آزادی انتقاد از رهبران را از دست مردم بگیرد. این در اسلام دگم است... رفقا، این مهم است. «ما در شرایط فوق‌العاده هستیم، با دشمن‌های مختلف روبه‌رو هستیم، حکومت نظامی اعلام می‌کنیم»، این در اسلام نیست. ایشان در این راستا حتی در باره جلوگیری از کتب ضلالهم قائل به قهر و تحمیل نبود و می‌گفت: «نظامی که بخواهد بر ایمان قلبی مردم تکیه داشته باشد، بی‌شک باید برای حفظ و حراست ایمان مردم اهمیت زیادی قائل باشد. مبنای تحریم خرید و فروش کتب ضلال این است که اولاً، مکتب برای ایمان مردم در ساختن زندگی سعادتمند، نقش بنیادی می‌بیند. ثانیاً، وقتی نظامی سیاسی و اجتماعی بر ایمان مردم متکی باشد، اگر ایمان متزلزل شد، نظام هم متزلزل می‌شود، منتها در شرایط زمانی زندگی ما، مکلف را باید به تکلیف ایمانی وادار کرد که اگر اهلش نیست، از خرید و فروش کتب ضلال خودداری کند؛ چنان که از قدیم‌الایام چنین بوده است. ولی این که حکومت به عنوان جلوگیری از منکر، اعمال قهر کند، چه مقدار در این عرصه موفقیت‌آمیز است؟ به نظر من در شرایط کنونی اعمال قهر برای جلوگیری از نشریاتی که مبارزه فکری با اسلام می‌کنند، سودمند نیست، بلکه بر حسب تجربه مضرّ به اسلام هم هست. البته از اهانت به افراد و شعائر اسلامی و تحریک و توطئه علیه استقلال کشور باید جلوگیری شود.»
شهید بهشتی معتقد بود در بینش اسلامی استبداد، خودرایی و خودکامگی جایی ندارد، نه از جانب دولتمردان و نه از جانب یکایک مردم؛ اما از آنجا که معمولا این آفت به سراغ دولتمردان می‌رود که از قدرت و موقعیت برخوردارند، مباحث ایشان نیز بر «نفی استبداد و خودکامگی دولتمردان» متمرکز شده است. اهمیت دیدگاه ایشان در این نکته بود که حتی در جهت اجرای حق نیز خودکامگی و عبور از قوانین و مقررات را بر نمی‌تابید. از نظر او «پای بندی به اصول و موازین اخلاقی و قانونی» یک اصل بنیادین است. ایشان در قسمتی از «تعلیمات حزب جمهوری اسلامی» که از سخنرانی‌های ایشان استخراج و تدوین شده بود، می‌گوید:
«حکومت نمونه اسلامی آن حکومتی است که حکومت کنندگان آن تشنه قدرت نباشند؛ و ما روی این اصل تکیه فراوان می‌کنیم. تربیت فردی و تشکیلاتی حزب باید پایه‌اش همین باشد. جاه‌طلبانی که جاه‌طلبی و بزرگ‌طلبی و به قدرت رسیدن، آرمان آن هاست، نه وسیله‌ای برای یک آرمان الهی - یعنی عبادت و خدمت بیشتر به خلق خدا و برای رضای خدا - ضدّ جمهوری اسلامی هستند و نباید در راس حزب قرار بگیرند و به همین جهت در سیاست داخلی حزب، سعی می‌شود به یک یک اعضاء، این بینش و حساسیت داده شود که در برابر جاه‌طلبان حساس باشند؛ و این چه دشوار است که انسان به دنبال تواناتر شدن برود، امّا مواظب باشد که این توانایی در خدمت جاه‌طلبی، شهرت‌طلبی و استبداد قرار نگیرد که: «تلک الدار الاخره نجعلها للذین لا یریدون علوّا فی‌الارض و لا فساداً» این تعبیر قرآن است. آن سعادت آخرت، آن‌دار و سرای آخرت را ما برای مردمی قرار داده‌ایم که در روی زمین دنبال تفوّق و ریاست و فساد نباشند. این تعلیم اسلام است و این آرمان و شعار یک سازمان اسلامی است.» شهید بهشتی با چنین نگرشی در میدان‌های اجتماعی و سیاسی فعالیت می‌کرد. به همین جهت برای قدرت و مقام، «موضوعیت» قائل نبود، که برای دستیابی به آن، هر گونه اقدامی را مجاز بداند. برای خارج کردن رقبا از صحنه، به هر وسیله و ابزاری متوسل شود. او برای فعالیت اجتماعی و سیاسی، چهارچوبی قائل بود و در گفته‌ها و نوشته‌های خود آن را ترسیم کرده و در عمل نیز بدان ملتزم بود.

*جمهوری اسلامی زمانی جمهوری اسلامی مورد قبول ملت است که جوهر قرارداد واقعی میان مردم و رهبران فکری انقلاب برای همیشه در رگهای این انقلاب و نظام در جریان باشد
*شهید بهشتی: چنان باشد که هر فرد علاوه بر تلاش شغلی، فرصت و توان کافی برای خودسازی معنوی، سیاسی، اجتماعی و شرکت فعال در رهبری کشور و افزایش مهارت فنی و ابتکار داشته باشد
*شهید بهشتی: سرنوشت انسان با انتخاب آگاهانه او ساخته می‌شود
*آیت‌الله بهشتی معتقد است که امامت در عصر غیبت کبری، تعیینی و انتصابی نیست، بلکه شناختنی، پذیرفتنی و انتخابی است
سایر اخبار این روزنامه
جهت اطلاع رئیس مجلس: انتزاع وزارت بازرگانی از وزارت صنعت اجتناب ناپذیر است مخالفت گسترده با "معامله قرن" در آستانه برگزاری اجلاس "منامه" در جلسه هیات دولت به ریاست دکتر روحانی؛ اعتبارات لازم برای جبران خسارات ناشی از سیل سال 1398 کشور تصویب شد دکتر روحانی در دیدار رئیس اتحادیه بین المجالس جهانی: بسیاری از مشکلات امروز جهان ناشی از یکجانبه‌گرایی و زیر پا گذاشتن مقررات بین‌المللی توسط دولت آمریکاست رئیس کل بانک مرکزی: دولت از ناحیه افزایش نرخ ارز درآمد اضافی نداشته است شهید بهشتی، الگوی ناب اخلاق و فرهنگ اسلامی مردم در نگاه شهید بهشتی وزیر بهداشت:‌ مجوز استخدام 9 هزار پرستار را اخذ کردیم مدیرکل تعزیرات حکومتی تهران: افزایش جدید قیمت لبنیات غیر قانونی است ترکش‌های انهدام پهپاد متجاوز آمریکایی در میان دولت ترامپ اعتراف مقامات امریکایی به نقض حریم هوایی ایران سخنی با همسایگان عرب به همت حزب تمدن اسلامی برگزار می‌شود؛ بزرگداشت شهید بهشتی و شهدای هفتم تیر با حضور بازماندگان حزب جمهوری اسلامی دستور رئیس جمهور به وزیر کشور برای حذف مهر از گذرنامه اتباع خارجی دلار در مرز ریزش به کانال 12 هزار تومانی وزیر امور خارجه: تیم "ب" فقط چند لحظه با گرفتار کردن ترامپ در یک جنگ فاصله داشت سخنگوی دولت: تعمیم سیاسی دادن اختلاف دیدگاه‌ها درباره ساختار بودجه کار غیراخلاقی است چاپ پنجم کتاب «ارزش‌ها در نگاه شهید بهشتی» منتشر شد