روابط خارجه و پارادوکس دشمن

کوروش عباسی*- به گواه شواهد فراوان، راهبرد روابط خارجه کم‌هزینه، سودمند و کاربردی نیست. پر‏بیراه نیست اگر گفته شود بیشتر چالش‏های بی‏سابقه اجتماعی و ملی در عرصه‏های گوناگون که زیست روزمره شهروندان را طاقت‏فرسا کرده است، پیامد روابط خارجه ناکارآمد و متشنج است. بنابراین، نیاز به هوش سرشار یا تخصص و مهارت خاصی نیست تا متوجه شویم که راهبرد روابط خارجه باید کارآمد، کاربردی و در مسیر تحقق اهداف منافع و امنیت ملی هدایت شود. به عبارتی، کارآمدی مدیریت کلان سیاسی در عرصه‌های داخلی منوط به کارآمدی راهبرد روابط خارجه است. پر‏بیراه نیست اگر گفته شود مفهوم دشمن بنیاد راهبرد روابط خارجه است.
اینکه اساس روابط بین‌الملل نبرد منافع ملی است، امر تازه‌ای نیست. بنابراین، اینکه تلقی شود کشور و حکومتی دشمنان بالقوه و بالفعل دارد، به‏هیچ‏‏وجه برداشت یا تحلیل غیرعادی یا نادرستی نیست. اما آنچه بسیار سوال‏برانگیز، مبهم و مغایر منافع و امنیت ملی است، نحوه عملکرد برخی دست‏اندرکاران روابط خارجه است. «ناکارآمدی، ابهام و پارادوکس در عملکرد برخی دست‏اندرکاران روابط خارجه بدین معنی است که در عرصه روابط بین‏الملل که مملو از دشمنان بالقوه و بالفعل است، کارگزاران روابط خارجه باید راهبردی را تدبیر و تدوین کنند که منجر به اقتدار حاکمیت شود، اما واقعیت عینی حاکی از این است که راهبرد روابط خارجه در چند دهه گذشته موجب تضعیف اقتدار حاکمیت و کشور شده است». انواع فشارها از جمله تحریم‏های اقتصادی، تجاری، فرهنگی، علمی، دفاعی و... مصداق تضعیف مدیریت کلان سیاسی است.
در‏حالی‌که نمود و مصداق اقتدار ملی/حاکمیت در کشورهای توسعه‏یافته، توانایی و اراده ایجاد رفاه، آسایش و امنیت کم‌هزینه برای شهروندان یا به عبارتی تحقق اهداف منافع ملی(جمعی) است.
هدف، معنی و کارکرد روابط خارجه‏، سهولت و کم‏هزینه کردن مبادلات اقتصادی، تجاری، فرهنگی، علمی و... با دیگر کشورهاست که از الزامات توسعه و تحقق اهداف منافع ملی است. «توسعه جوامع بشری بدون انواع مبادلات اقتصادی، فرهنگی، تجاری، علمی و... میان کشورها و ملت‏ها امری محال است». تمدن بدون روابط بین انسان‏ها(ملت‏ها) قابل درک و امکان‏پذیر نخواهد بود. اگر روابط بین انسان‏ها، ملل و کشورها میسر نمی‏بود، بی‏شک ادیان گوناگون از جمله دین مبین اسلام هرگز از زادگاه خود خارج نمی‌شدند. بنابراین، کارآمدی مدیریت کلان بدون روابط خارجه بدون تنش و سودمند (از نظر سهولت و کم‏هزینه بودن مبادلات اقتصادی، فرهنگی، تجاری ، علمی و...) امری غیرممکن است.


جهان عینی و ملموس مملو از دشمنان واقعی و نه افلاطونی(تمثیلی) است. اگر دشمن عینی وجود دارد، که دارد؛ ضروری، کاربردی و خردمندانه‏ترین راهکار، تقویت ‏توان دفاعی کشور است. توان دفاعی در جهان معاصر بر‏خلاف قرون وسطی، صرفاً توان نظامی نیست. بلکه توسعه علمی، اقتصادی، ‏صنعتی،آموزشی، رفاهی، امنیتی و... است. با وجود انواع چالش‌های اجتماعی و ملی از جمله معیشتی، اقتصادی، مدیریتی، آموزشی، علمی، روابط خارجه، تضعیف شدید اخلاق اجتماعی و... چگونه می‌خواهیم با دشمنان «واقعی» و نه «فرضی» مقابله کنیم. چگونه کشوری می‏تواند «ادعای اقتدار» داشته باشد، هنگامی که آموزش و پروش به عنوان بنیادی‏ترین نهاد اجتماعی که وظیفه پرورش «خرد جمعی» در شهروندان را دارد، در سردرگمی و بی‏هدفی و... به سر می‌برد. بی‌شک، تضعیف شدید اخلاق اجتماعی که حتی مقام معظم رهبری به آن اشاره کردند، که موجب پیامدهای اجتماعی ناگوار از جمله تضعیف شدید نهاد خانواده شده است، از عملکرد بی‌هدف و بدون چشم‏‏انداز آموزش و پرورش است.
شاید برجسته‌ترین نمودِ عملکرد مدیریت کاربردی و کارآمد برای مقابله با دشمن/دشمنان، انسجام فراجناحی و ملی نخبگان و اجتناب از عملکرد فرا‏قانونی باشد. اما، آیا شرایط و عملکرد عینی بخشی از مدیریت کلان حاکی از انسجام فراجناحی نخبگان، صاحب‏منصبان انتصابی و انتخابی و‏‏... است؟
امنیت پایدار و کم‏هزینه برآیندِ تحقق اهداف منافع ملی است. در جهان معاصر، ملموس و عینی، تحقق منافع ملی بدون روابط خارجه بدون تنش و کم‏هزینه یک رویا یا یک توهم است. بنابراین، منافع ملی باید بدون هیچ قید و شرطی بنیاد راهبرد روابط خارجه باشد. امنیت، استقلال، آزادی، عزت، سربلندی و... منهای تحقق منافع ملی که همانا برخورداری همه شهروندان از رفاه، آرامش و امنیت نسبی است، بی‏معنی و بنابراین غیر‏قابل فهم است.‏ در جهان توسعه‏یافته، کم‏هزینه و پایدار‏ترین راه تحقق اقتدار ملی از کارآمدی خرد بنیاد مدیریت کلان سیاسی می‏گذرد.
* پژوهشگر فلسفه سیاسی