آزادگان؛ الماس‌های درخشان ملت ایران

واژه اسارت و حکایت اسیر دادن و اسیر گرفتن از جمله تبعات غیرقابل انکار درجنگ بین ملت - دولت‌های مختلف بوده و قدمت آن به درازای تاریخ بشریت است. وقوع جنگ تحمیلی هشت ساله توسط دیکتاتور حاکم بر بغداد علیه ملت ایران نیز از این قاعده مستثنی نمی‌باشد. اما در مقام مقایسه در فرهنگ جنگ و کنوانسیون‌های بین‌المللی تفاوت‌های اساسی بین روحیه؛ منش و عملکرد زندانبانان و همچنین اسرای دو طرف در جریان این جنگ نابرابر قابل مشاهده است، که تامل، بازگویی، روایت و نشر حکایت‌های تلخ و عبرت‌آموز آنها می‌تواند به عنوان گنجینه‌های گران بهای معنوی و ارزش‌های دوران دفاع مقدس برای امروز و فرداهای این سرزمین محسوب گردد.
براساس اسناد و تاریخ مکتوب جنگ مشخص گردید رژیم بعث وسفاک حاکم بر کشور عراق در دوران جنگ هشت ساله به هیچ یک از اصول و قواعد بین‌المللی پایبند نبوده و فراتر از رویاروئی نظامی و در پی ناکامی در میدان‌های نبرد، جنگ شهرها که درجریان آن خیلی راحت مناطق مسکونی کشورمان را هدف موشک‌های دور برد و بمباران‌های هوایی قرار می‌داد؛ در دستور کارش قرار می‌گرفت و این تنها نمونه‌ای از خوی ددمنشی صدام ملعون و 
دستیارانش است.
اوج سفاکی و درنده خوئی آنان تا بدانجا سوق پیدا نمود که بعثی‌ها حتی به مردم خود نیز رحم نمی‌کردند و بمباران شیمیایی حلبچه که در جریان آن هزاران کودک؛ زن و انسان بی دفاع قتل عام شدند؛ سندی غیر قابل انکار در جنایتکار بودن این رژیم خون ریز است.


قساوت قلب نیروهای بعثی موضوعی نیست که توسط جمهوری اسلامی ایران و یا رزمندگان عزیز ارتش و سپاه و بسیج و عشایر مطرح و بر سرزبان‌ها افتاده باشد؛ بلکه خون آشامی و بی‌رحمی مطابق برخی اسناد و فیلم‌های منتشره جزو لاینفک سیاست حاکمیتی بعثی‌ها در عراق بود. آنها از ابتدای کار با همین رویه و منش غیر انسانی به پیروزی رسیده بودند و با همین روال هم حاکمیت خود را بسط
 دادند.
رزمندگان غیور ایرانی در عملیات‌های نظامی به دست چنین دشمنی گرفتار و اسیر می‌شدند و در میان زندانبانانی همچون بعثی‌های تحت فرماندهی صدام حسین با مقاومت و ایستادگی از اهداف؛ عقاید و کشور خویش دفاع کردن؛ انصافا کاری بس مشکل و طاقت فرسا است. اما فرزندان برومند ایران در اوج مظلومیت و با صبوری و در زیر سخت‌ترین شکنجه‌های جسمی و روحی و در بدترین سیاه‌چال‌های مخوف جنایتکار بغداد؛ وظایف خود را به بهترین وجه ممکن به انجام رسانیدند.
ما از تونل‌های مرگ؛فرود کابل‌ها بر بدن‌های عریان؛ بی‌خوابی دادن‌ها؛ گرسنه نگهداشتن اسرا و شهادت مظلومانه آنان تنها نامی و روایتی شنیده‌ایم. اما پاسداران جان برکف، ارتشیان دلاور؛ بسیجیان دریادل؛ عشایر غیور و نیروهای فداکار انتظامی در اردوگاه‌های محل استقرار اسیران ایرانی علی‌رغم آن که بارها و بارها لحظات جان‌فرسا را در بین مرگ و زندگی تجربه کرده بودند؛ اما رسالت خود را در دوران اسارت به زیباترین وجه ممکن به انجام و اثبات رسانیدند.
آن هنگام که در جریان جدال و تقابل بین جبهه حق و باطل که ژنرال‌های ارتش بعث بدست رزمندگان اسلام اسیر می‌شدند؛ دست‌ها را بالا برده و فریاد «الموت للصدام» سر می‌دادند اما هنگامی که رزمندگان ایرانی بدست ارتش بعث عراق اسیر می‌شدند؛ با تمام وجود از حضرت امام خمینی(ره) دفاع 
می‌کردند.
هنوز صدای رسای آزاده سرافراز کشورمان زنده یاد شهسواری طنین‌انداز است که با دستان بسته و در محاصره سربازان مسلح ارتش بعث عراق فریاد برآورد: مرگ بر صدام
 ضد اسلام.
آری نکته همین جاست و لقب و مدال آزادگی به اسرای ایرانی را باید در همین روحیه و رفتار جستجو نمود. پایبندی اسرای ایرانی به اعتقادات و ایمان راسخ به هدف والای دفاع از اسلام و انقلاب اسلامی و تمامیت ارضی کشور؛ حرکت در مسیر حق؛ دفاع در برابر تجاوز، پایمردی در راه ایمان و عقیده؛ آن هم در زمانه‌ای که گرفتار درنده‌خوترین رژیم قرار داشتند؛ آنان را «آزاد و سرافراز» نمود.
فرزندان آزاده ایران زمین با همین روحیه، جهانیان را در برابر اراده پولادین خویش که برگرفته و متکی به ایمان آنان بود؛ به تحسین واداشتند. سنگدل‌ترین شکنجه‌گران در پای اراده آنان زانو زدند. سیاه‌چال‌های مخوف رژیم بعث در پرتو نور تلاوت قرآن و دعاهای خالصانه و خاضعانه آنان؛ منور گردید. تیغ جلادان بعثی اگر چه بسیاری از قهرمانان وطن را در اردوگاه‌ها در خون شناور نمود؛ اما خون‌های بناحق ریخته شده آزادگان عزیزمان دریایی شد و سرانجام صدام حسین و دستیارانش با ذلت و خواری تمام تقاص آنها را پس دادند.
اینک بار دیگر بیست وششم مرداد ماه فرا رسیده و 29 سال از بازگشت آزادگان صابر و سرافراز به کشور عزیزمان سپری می‌شود. تجسم آن روزهای خاطرانگیز و بیاد ماندنی، بی‌اختیار اشک شوق بر دیدگان هر ایرانی جاری می‌نماید. ایران سراسر شور و اشتیاق زیارت قهرمانان راستین مملکت بود. مرز تاریخی خسروی در قصرشیرین هرگز سجده آزداگان و گریه‌های آنان بر خاک پاک ایران زمین را از یاد
 نخواهد برد.
در این صحنه‌های غرورآفرین و در خاک تفتیده غرب کشور، غوغایی در مرز خسروی برپا شده بود؛ در دو سوی خط مرز؛ ایرانی‌ها اشک شوق می‌ریختند. در منظریه و داخل خاک عراق آزادگان برای ورود به خاک وطن لحظه‌شماری می‌کردند و در این سوی مرز نیز مقامات و مسئولین و نیروهای نظامی و انتظامی و امنیتی و... بی‌تاب و منتظر در آغوش کشیدن صبورترین و مقاوم ترین برادران و فرزندان خویش
 بودند.
پرواز افتخار آفرین کبوتران آزاده از قفس دژخیم بعثی در آسمان وطن و حرکت آزادگان در شهرها و روستاهای مسیر به سمت کرمانشاه؛ داستان دیگری داشت. زن و مرد و کوچک و بزرگ؛ شیعه؛ سنی و اهل حق در کنار هم به استقبال آمده بودند. استقبالی تاریخی؛ توام با اتحاد و با اشک دیدگان. دیدگانی که سال‌ها در انتظارچنین روزی بسر برده بود و داستان رسیدن عاشق به معشوق و سرآمدن هجران و مهجوری یعقوب و یوسف را تداعی می‌نمودند. حضور خودجوش مردم چنان با شکوه بود که عبورکاروان آزادگان از شهرهای مسیر و از جمله  کرندغرب که اکثریت قاطع جمعیت آن را عزیزان اهل حق تشکیل می‌دهد؛ چندین ساعت به طول
 کشید.
سال‌ها از خاتمه جنگ سپری گردیده؛ قریب به سه دهه از بازگشت آزادگان نیز پشت سر گذاشته شده است. تاریخ دیروز؛ امروز و فردا و فرداها هرگز فداکاری؛ شجاعت و ایستادگی آزادگان ایرانی را که رساترین سرود آزادگی در مخوف‌ترین شکنجه گاه‌ها سر دادند؛ فراموش نخواهد
 نمود.
از طرف دیگر از صدام حسین و یارانش جز نامی توام با ننگ و نفرت باقی نمانده و هرکجا از جنایت و خون آشامی سخن به میان آید؛ صدام حسین در صدر آن خواهد بود.
وقتی از آزادگان نام می‌بریم حتما لازم است تا از عزیزان دیگری نیز ذکر خیر داشته و قدردانی نماییم.
الف: پدران؛ مادران؛ همسران و فرزندان آزادگان حقی بزرگ بر گردن همه ما دارند صبر؛ متانت و بزرگ‌منشی آنان شایسته بهترین سپاس‌هاست.
ب: زنده یاد حجت‌الاسلام والمسلمین ابوترابی سید آزادگان ایرانی او که راهبری و هدایت اسیران در بند را به بهترین وجه ممکن انجام داد و سلامت جسمی خیل عظیمی از آزادگان مدیون تدابیر دوراندیشانه این روحانی والامقام است.
ج: تمامی کسانی که تحت رهبری آیت‌الله خامنه‌ای؛ تلاش و کوشش کردند و مذاکرات نفس گیر را با مقامات وقت عراقی انجام داده و زمینه تبادل اسرا را فراهم کردند. در این میان نمی‌توان از ورود آزادگان سخن گفت و نام آیت‌الله‌ هاشمی‌رفسنجانی رحمه‌الله‌علیه را ذکر نکرد.
در پایان با تمام وجود و افتخار در برابر عظمت رشادت و پایمردی تاریخی آزادگان که رهبر انقلاب از آنان به عنوان الماس‌های درخشان یاد نموده‌اند؛ سر تعظیم فرود می‌آوریم. به روح و روان شهدای آزاده درود می‌فرستیم و برای آزادگان جانباز شفای عاجل از درگاه خداوند مسألت می‌نماییم.