گوش شنوای دولت نسبت به فرمایشات رهبری

 
 
 
 


اگر بنا باشد کشور بدون مشکلات باشد و سير منطقي و طبيعي خودش را طي کند، ديگر مديريت کردن معنا پيدا نمي‌کند. معناي مديريت اين است که چالش‌هاي پيش رو را بتواند با يک تدبير و منطق برطرف کند. اينکه ما مي‌بينيم هرازگاهي رئيس‌جمهور حرف‌هاي گذشته خود را مجدد تکرار مي‌کند و مدعي مي‌شود، مخصوصا بخش‌هايي که هم رسانه‌اي مي‌شود و از سختي تحريم‌ها سخن مي‌گويد و بحث‌هايي پيرامون صادرات نفت را عنوان مي‌کنند، بارها هم گفته شده که اگر بنا باشد نفت براي ايران محدود شود بايد براي همه کشورهاي حوزه خليج فارس هم محدود شود. اينطور نيست که ياغي‌گري آمريکا را بي‌پاسخ بگذاريم. بله، البته ديپلماسي مهم است اما در دامن ديپلماسي مطلق رفتن هم ما را وادار مي‌کند که ازخود وادادگي نشان دهيم. اگر برخورد جدي و قاطعانه ايران در خليج فارس که يک برخورد مبتني بر قانون و حقوق بين‌الملل بود، با کشتي انگليسي صورت نمي‌گرفت، امروز انگليسي‌ها وادادگي از خودشان نشان نمي‌دادند. پس ببينيم ما با چه کسي مي‌خواهيم مذاکره کنيم؟ بحث مذاکره را با چه کشوري مي‌خواهيم داشته باشيم. آمريکايي‌ها به دنبال سناريوهاي متنوع براي خودشان هستند. آنها درخواب مي‌بينند که با ما مذاکره کرده‌اند و موضوعات متعددي را خيال بافي مي‌کنند. ما بايد تدبر داشته باشيم. تدبير داشتن با وادادگي خيلي متفاوت است. در عين حال هم تيزبيني و زواياي مختلف را تحليل کردن بسيار حائز اهميت است. مقام معظم رهبري در ديدار با هيات دولت به نکات خوبي اشاره فرمودند. ايشان خطاب به دولت فرمودند که ما تا کي مي‌خواهيم به نفت فروشي ادامه دهيم. وقتي اين همه نقدينگي داريم، اين نقدينگي را در بخش پالايشگاه‌سازي و زيرمجموعه‌هاي نفت را فعال و از مشتقات نفت بهره مناسب ببريم. اين يک راهکار منطقي است که ما به خودمان متکي باشيم. درست است نقدينگي از يک طرف يک آفت براي اقتصاد کشور است ولي اگر يک هوشمندي وجود داشته باشد که اين نقدينگي را در يک مسيري قرار دهيم که بتوانيم هم توليد ثروت کنيم و هم توليد اشتغال کنيم و هم کشور را از رکود و تورم خارج کنيم، يک کار بسيار ارزشمندي مي‌تواند باشد. اينکه ما دست روي دست بگذاريم و منتظر باشيم که آيا مي‌خواهيم با آمريکا مذاکره کنيم يا نکنيم، اصلا اين مسائل را بايد کنار بگذاريم. به هر صورت باور و تحليلم اين است که دکتر روحاني بايد مقداري در نگاهش تجديدنظر کند. به توصيه‌ها و راهنمايي‌هاي مقام معظم رهبري توجه کنند. ظاهرا ايشان علاقه‌مند نيست که زاويه نگاهشان را اصلاح نمايند. يک جاهايي صحبت‌هاي انقلابي به ظاهر انجام مي‌دهند ولي در يک جاي ديگر آن صحبت‌هاي انقلابي خودشان را مورد نقد قرار مي‌دهند. لذا ما بايد داخل کشور يد واحد باشيم و يک اصول را همه با هم بپذيريم. همواره تاکيد کرده‌ام که ‌اي‌کاش ما از دشمنانمان مي‌آموختيم که آنها بر اصول خود پايبند هستند و سر فرعيات بحث مي‌کنند که بحث سر فرعيات هم نمايشي بيش نيست. لذا حداقل پاي اصول خودمان محکم بايستيم و از خودمان وادادگي نشان ندهيم. آمريکا مي‌داند که وارد جنگ شدن با ايران هزينه گزافي برايش دارد و امروز مي‌بينيد که زاويه نگاه امارات و عربستان نسبت به ايران تغيير کرده و آنها علاقه‌مند هستند به واسطه‌هايي ارتباط با ايران را برقرار کنند چون مي‌دانند آتش افروزي آمريکا اول دامن کشورهاي خليج فارس را خواهد گرفت. بعيد مي‌دانم آمريکا بخواهد وارد جنگ با ايران شود. چون هم به لحاظ اعتباري براي آمريکا صدمه خواهد داشت، هم به لحاظ نيروي انساني و هزينه‌هايي که تحميل خواهد شد. ديگر دوران دنيا با رفتارهاي ميليتاريستي که آمريکايي‌ها شروع کردند، جلو نمي‌رود. آمريکايي‌ها امروز ياد گرفته‌اند که با تحريم و تهديد با کشورها صحبت کنند و طولي هم نخواهد کشيد که اين حربه‌شان هم بي‌اثر خواهد شد و مسئولان آمريکايي سر عقل خواهند آمد که کشورها خودشان بايد براي خودشان تصميم بگيرند. برداشتم اين است که نيروهاي جديدي که مي‌خواهند به مرور وارد عرصه کشور شوند، وفاداري بسيار خوبي نسبت به انقلاب و ارزش‌هاي انقلابي خواهند داشت.