روسیه چگونه روسیه شد؟

اخراج یک شرکت چینی فعال در حوزه نفت پس از توافق هسته‌ای (برجام) نشان می‌داد که مقامات دولتی هیچ‌علاقه‌ای به همکاری با غیر از کشورهای غربی ندارند. در آن دوران اگر در محافل اثرگذار در تعیین استراتژی کشور در سیاست خارجی و اقتصاد، فردی از همکاری با چین و روسیه سخن می‌گفت، مورد استهزا قرار می‌گرفت که با وجود شرکت‌های اروپایی که برای ورود به بازار ایران صف کشیده‌اند! چه نیازی به شرکت‌های چینی و روسی است؟ نتیجه ذهنیت غربگرای مقامات، اردیبهشت سال گذشته خود را نشان داد و به محض خروج آمریکا از برجام، بسیاری از همان شرکت‌هایی که به‌واسطه برجام به ایران آمده بودند، حتی پیش از پایان مهلت 6 ماهه تعیین شده، ایران را ترک کردند. حالا یک بار دیگر اروپاییان در میانه نزاع ایران و آمریکا، به هر دلیلی، سمت آمریکا ایستادند. به دنبال این وضعیت یک بار دیگر در ایران استراتژی «نگاه به شرق» در دستور کار قرار گرفت. پیشرفت‌های علمی چین و گستره فعالیت شرکت‌های این کشور در سراسر جهان و همچنین توانمندی روسیه در برخی صنایع نشان می‌داد که این دو کشور و سایر کشورهایی که در قالب نگاه به شرق تعریف می‌شوند، می‌توانند نیازهای اصلی ایران را تامین کنند. در همین راستا با مهدی صفری، سفیر اسبق ایران در روسیه و چین گفت‌و‌گو کرده‌ایم. صفری می‌گوید بخشی از صنایع مادر ایران را روس‌ها ساخته‌اند و در حال حاضر نیز دارای توانمندی‌های ویژه‌ای به‌خصوص در نفت و گاز هستند که ایران می‌تواند از آنها استفاده کند. او می‌گوید روابط ایران و روسیه در حال حاضر استراتژیک نیست اما دو کشور اهداف استراتژیک دارند و می‌توانند آن را در حوزه‌های مختلف توسعه دهند. صفری معتقد است ایران در برابر روسیه مواضع زیگزاگی داشته است. او در بخشی از این مصاحبه به ذهنیت غرب گرایی در روسیه و نتایج آن نیز اشاره می‌کند. الان در دوران پسابرجام، شباهت‌های امروز ایران با آن روزهای روسیه قابل تامل است. متن این گفت‌وگو را در ادامه می‌خوانید.     گفت و گو در یک نگاه    ما با چه کشوری سابقه مثبت داشته‌ایم؟! با انگلیسی‌ها سابقه مثبت داریم؟ با آمریکایی‌ها سابقه مثبت داریم؟ با فرانسوی‌ها؟ با پرتغالی‌ها؟ با اسپانیایی‌ها؟ با کدام کشور سابقه مثبت داریم؟ در دورانی که ما ضعیف بوده‌ایم هر کشوری که به ما رسیده، به کشورمان دست‌درازی کرده است. ما با روسیه و چین همکاری داشتیم ولی چه امتیازهایی به آنها دادیم؟! به عنوان دو کشور مستقل در حال بحث و مذاکره با آنها هستیم. حالا که غرب به ما راه نمی‌دهد، ما به سمت اینها رفتیم. هیچ وقت در جمهوری اسلامی چنین اتفاقی نمی‌افتد که کشوری بخواهد اصولش را به ما دیکته کند و از ما امتیاز بگیرد. آمریکایی ها  می‌گویند ایران مال ما بوده است و باید همانطور بماند. آمریکا نگاهش به ما همان نگاه قبل از انقلاب است. یک زمانی بنده در ملاقاتی با آقای یلتسین رئیس جمهور وقت روسیه حضور داشتم. گفت «کلینتون به من گفت ایران مال ماست و شما حق ندارید آنجا بروید». این عین جمله ای است که او گفت. روسیه پتانسیلی است که قدرت تکنولوژیکی دارد؛ قدرت تکنولوژیکی‌ای که ما را در کارهای زیربنایی؛ راه‌آهن؛ جاده‌سازی؛ نفت؛ گاز؛ معادن؛ صنایع سنگین و سبک و... راضی کند. ممکن است شما تکنولوژی کاشی را بتوانید از ایتالیا بیاورید، ولی ما تکنولوژی زیربنایی مثل مترو، هواپیماسازی، هوافضا و...  نیاز داریم. ما از تاریخ شرق و روسیه هیچ چیزی نمی‌دانیم. هر چه درباره تاریخ آن ها خوانده‌ایم، از نوشته‌های غربی بوده است. در  هنر هم همین‌ وضعیت وجود دارد. وقتی که ادیسون در آمریکا برق را اختراع کرد، روس‌ها برق داشتند. منتها ما اطلاع نداشته‌ایم. روس ها بازاریابی را به خوبی بلد نیستند، تازه اخیرا می‌‌خواهند این کار را شروع کنند. برای همین برخی فکر می کنند روس ها نمی‌خواهند با ما کار کنند. اروپایی ها هم نمی‌خواهند با ما کار کنند. هرکاری را که با اروپایی‌ها شروع می کنیم تا سرفه می‌کنیم، کار را متوقف می‌کنند. اروپایی‌ها برای کار با ایران ، قیمت های بالایی هم طلب می‌کنند. آوردن آنتونوف 140 به ایران اشتباه بود. موتور این هواپیما، موتور هلی‌کوپتر بود. بنده از همان روز اول به مقامات گفتم این هواپیما را نخرید. بعد هم که خریدند و وارد کردند در روز  جشن ورودش به ایران به کوه برخورد کرد و طراحانش را که در هواپیما بودند، کشت. اگر بتوانیم طراحی موتور را از روس‌ها بگیریم و به نتیجه برسانیم، بعدا می توانیم آن را اصلاح کنیم و ارتقا بدهیم. الان مشکل ما برای تولید هواپیما، موتورش است که آمریکایی ها مانع تراشی می‌کنند. ما از اول انقلاب اشتباه کردیم و روی موتور هواپیما تمرکز نداشتیم. روی موارد دیگری تمرکز داشتیم که موفق شدیم. اگر روی موتور هواپیما تمرکز داشتیم، آن را نیز تولید می‌کردیم. ما به روس‌ها اجازه می‌‌دهیم تا بیایند و در ایران پایگاه بزنند؟ هرگز این کار را نمی‌کنیم. ما «منافع مشترک استراتژیک» داریم. چرا روابط مسکو و دمشق استراتژیک است؟ زیرا به این کشور اجازه داده است در کشورش پایگاه نظامی بسازد. پوتین برای ما پیام فرستاد ولی ما توجهی نکردیم. استراتژی او حاکمیت انرژی منطقه بود. یعنی تمام انرژی منطقه را در اختیار خودش بگیرد و از این اهرم برای غرب و چین استفاده کند. در حال حاضر هم با همین استراتژی جلو می‌رود.  موضع ما در درگیری روسیه و اوکراین چه بود؟ رفتیم له اوکراین و علیه روسیه رای دادیم. خب سیاست ما در قبال روس‌ها زیگزاگی بود. روسیه می‌گوید سیاست‌تان را نسبت به من ببینید. چرا به نفع اوکراین رای دادید؟! این اشتباه ما بود. نباید این کار را می کردیم. روس‌ها اگر با ذهنیت‌ زمان یلتسین پیش می‌رفتند، مطمئناً هیچ گاه از نقض برجام توسط آمریکا سخن نمی‌گفتند. در زمان یلتسین ما با سختی قرارداد تکمیل نیروگاه بوشهر را با روس‌ها امضا کردیم.     با توجه به وضعیتی که به‌خصوص در یک‌سال اخیر در سیاست خارجی به وجود آمده است، به نظر می‌رسد ایران بیشتر بر روسیه و چین متمرکز شده تا شرکای اروپایی. ظرفیت‌های روسیه در چه سطحی است؟ آیا ایران می‌تواند با روسیه همکاری کند؟ این را از این بابت می‌گویم که ما یک سابقه تاریخی منفی نیز با روس‌ها داریم.
  ما با چه کشوری سابقه مثبت داشته‌ایم؟! با انگلیسی‌ها سابقه مثبت داریم؟ با آمریکایی‌ها سابقه مثبت داریم؟ با فرانسوی‌ها؟ با پرتغالی‌ها؟ با اسپانیایی‌ها؟ با کدام کشور سابقه مثبت داریم؟ در دورانی که ما ضعیف بوده‌ایم هر کشوری که به ما رسیده، به کشورمان دست‌درازی کرده است. ایران هم در گذشته دور به هرجایی که دستش رسیده، رفته است. مگر هخامنشیان کانال سوئز را احداث نکردند و از آنجا به سمت اسپانیا نرفتند؟ انگلیسی‌ها و ژاپنی‌ها چه بلایی بر سر چینی‌ها و کره‌ای‌ها آوردند؟ اما درباره روسیه باید بگویم وضعیت ژئوپلیتیکی این کشور به شکلی است که می‌شود به آن کشور سه قاره‌‌ای گفت؛ یک طرفش به سمت آمریکا، طرف دیگرش به سمت اروپا و یک طرفش نیز به سمت آسیاست. در دوره اصلاحات کتابی درباره روسیه نوشتم و در آن به روسیه کشور سه‌قاره گفتم. کتابی دیگر نیز در حوزه سیاست‌خارجی در وزارت خارجه نوشتم و در آن زمان پیش‌بینی کردم که سرنوشت پوتین چه خواهد کرد. در آن زمان، سیاست‌هایی را  که اکنون پوتین در حال پیگیری آنهاست، پیش‌بینی کردم. روسیه از لحاظ جغرافیایی وضعیت خوبی دارد و پهناور است. اصطلاحا یک کشور هارتلند است. چیزی که غرب، انگلیس‌ها، آمریکایی‌ها، تحت‌عنوان هارتلند دنبال آن هستند، در کشور روسیه قرار دارد. هارتلند در قزاقستان، بالای سر روسیه و وسط سیبری است. می‌گویند هرکسی که مسلط بر این منطقه باشد، می‌تواند بر دنیا حکومت کند. روسیه کشوری است که در هر 20 کیلومتر مربع آن، 17 کیلومتر مربع جنگل است. پس منابع طبیعی بسیار قوی‌ای دارد. زمانی که در اتریش سفیر بودم، این کشور سالانه هشت تا 10میلیارد دلار صادرات چوب داشت. تمام جدول مندلیف، در روسیه وجود دارد و علاوه‌بر نفت و گاز، خانواده کربن، الماس و... هم زیاد است. پس از لحاظ مواد اولیه بسیار غنی است. این کشور را باید با این پایه و اساس در نظر بگیرید و بعد بیایید در حوزه تکنولوژی بررسی‌اش ‌کنیم. روس‌ها در دروس پایه رتبه اول را دارند؛ ریاضیات، فیزیک و شیمی. می‌دانیم که تکنولوژی‌های آینده در دروس پایه قرار دارد. پایه و اساس نانو، فیزیک و ریاضی است. خاطرم هست که با رئیس دانشگاه‌ «امگئو»ی مسکو ملاقات داشتم. ایشان معادله غیرخطی را حل کرده بود؛ معادلات دیفرانسیل غیرخطی. معادلات دیفرانسیل که شما در کتاب‌ها می‌خوانید به صورت خطی حل می‌شود. حل معادلات دیفرانسیل غیرخطی بسیار سخت است. ایشان منحنی ارشمیدسی را به‌گونه‌ای طراحی و معادله آن را حل کرده بود که موشک روسی به جای سهمی، به صورت ارشمیدسی حرکت می‌کند، یعنی دور می‌زند و بعد می‌رود تا کسی نتواند آن را رهگیری کند. می‌خواهم شما را متوجه عمق این تکنولوژی کنم.
  تکنولوژی روس‌ها عمدتا در حوزه نظامی قابل استفاده بوده و نمود داشته است؟ در زمان شوروی بیشترین کاربرد این علوم، در صنایع نظامی بوده است. یکی از این کاربردها در هوافضاست. روس‌ها از لحاظ پتانسیل هوافضا خیلی جلوتر از آمریکایی‌ها هستند. ایستگاه میر، 35 سال پیش در فضا بوده است. ایستگاهی که الان وجود دارد، پایه و اساس آن از روس‌هاست. شما می‌دانید که اصولا علم 20 تا 30 سال قبل از عرصه غیرنظامی، کاربرد نظامی دارد و بعدا وارد غیرنظامی می‌شود. روس‌ها در این موارد قوی بوده‌اند، منتها چون سیستم آنها در زمان شوروی کمونیستی بوده است، تمرکزشان روی کاربرد نظامی است. شوروی قدرت نظامی بود، ولی قدرت اقتصادی نبود. پس این کشور، نیازهای تکنولوژیکی ما را چه در بخش نظامی و چه در بخش غیرنظامی دارد. در بخش غیرنظامی، در نیروگاه‌سازی، در مترو و... در پروژه‌های زیرساختی قدرت بالایی دارند. دقت کنید پایه و اساس معادن و فلزات‌مان از کجا شروع شده است؟ ذوب‌آهن اصفهان را به‌عنوان مثال بگویم که روس‌ها ساخته‌اند. اغلب توسعه معادن ما به‌خصوص در حوزه زغال‌سنگ توسط روس‌ها انجام گرفته است. کارخانه ماشین‌سازی اراک را روس‌ها ساخته‌اند. وقتی روس‌ها ذوب‌آهن را ساختند، تکنولوژی را به‌گونه‌ای پایه‌ریزی کردند که شما بتوانید خودکفا حرکت کنید. آن زمان ایده کمونیستی داشتند و ایده امپریالیستی- اقتصادی نداشتند که بخواهند ما را در ایده به خودشان وابسته کنند. البته به شما بگویم هیچ‌کشوری نیست که منافع خودش را در نظر نگیرد. صحبت من این است که کشورها منافع خودشان را در نظر می‌گیرند، به دنبال استثمار هم هستند، به دنبال استحمار هم هستند، اما هر کدامش درجه‌بندی دارد.



برخی در ایران می‌گویند به جای اینکه با چین و روسیه همکاری کنیم، این امتیاز را به آمریکایی‌ها بدهیم  و با آنان کار کنیم، چرا که تقریبا در همه ابعاد از روس‌ها و چینی‌ها جلوتر هستند. ما با روسیه و چین همکاری داشته‌ایم، ولی چه امتیازهایی به آنها داده‌ایم؟! به‌عنوان دو کشور مستقل در حال بحث و مذاکره با آنها هستیم. حالا که غرب به ما راه نمی‌دهد، ما به سمت اینها رفتیم. هیچ‌وقت در جمهوری اسلامی چنین اتفاقی نمی‌افتد که کشوری بخواهد اصولش را به ما دیکته کند و از ما امتیاز بگیرد. می‌توانید نمونه بیاورید؛ مثلا بگویید ما این کار را کرده‌ایم و روسیه این امتیاز را از ما گرفته‌ است. ما در حال کار با چین هستیم، چه امتیازی به چین داده‌ایم؟! این کار با برابری صورت می‌گیرد. جمهوری اسلامی ایران زیر بار این باج‌خواهی نرفته و نمی‌رود. به همین دلیل است که آمریکایی‌ها در مقابل ایران این‌گونه رفتار می‌کنند. آنها می‌گویند ایران مال ما بوده است و باید همان‌طور بماند. آمریکا نگاهش به ما همان نگاه قبل از انقلاب است. زمانی بنده در ملاقاتی با آقای یلتسین، رئیس‌جمهور وقت روسیه حضور داشتم، گفت: «کلینتون به من گفت ایران مال ماست و شما حق ندارید آنجا بروید.» این عین جمله‌ای است که او گفت. بعد از مطرح شدن این صحبت ما اعلام کردیم که کشور مستقلی هستیم و بر این مبنا، با دیگران همکاری می‌کنیم. ایران هم از لحاظ ژئوگرافیک، ژئواکونومیک و ژئوپلیتیک و ژئوسکیوریتی به دو قاره– از شمال به روسیه و از جنوب به آب‌های آزاد خلیج فارس- وصل است. ما هم به‌عنوان یک پل، بهترین موقعیت را داریم. پس ایران و روسیه هر دو استراتژیک و دارای پتانسیل‌های زیادی هستند. ما در زمینه‌ معادن که دارای مواد خام زیادی هستند و تاکنون نیز هیچ توسعه خاصی پیدا نکرده‌اند، می‌توانیم با روسیه همکاری کنیم. این باعث می‌شود مشاغل زیادی ایجاد شود و صادرات کشور نیز افزایش یابد. همین همکاری را می‌شود در بخش نفت و گاز نیز انجام داد. روسیه کشوری است که بین 11 تا 15 میلیون بشکه نفت تولید و صادرات می‌کند. پس در این زمینه دارای قدرت و تکنولوژی است. ممکن است در این حوزه‌ اول نباشد اما تکنولوژی‌اش در سطح مناسبی است. روسیه پتانسیلی است که قدرت تکنولوژیکی دارد؛ قدرت تکنولوژیکی‌ای که ما را در کارهای زیربنایی، راه‌آهن، جاده‌سازی، نفت، گاز، معادن، صنایع سنگین و سبک و... راضی کند. ممکن است شما تکنولوژی کاشی را بتوانید از ایتالیا بیاورید، ولی ما تکنولوژی زیربنایی مثل مترو، هواپیماسازی، هوافضا و... نیاز داریم. شما می‌دانید روس‌ها در IT پیشرفته‌تر از غرب شده‌اند؟ همین که همیشه در حال هک سیستم‌های غربی هستند این را نشان می‌دهد. روس‌ها در این حوزه خیلی قوی‌تر از غرب هستند. کسی که صاحب تکنولوژی هوافضا باشد، یک دست بالا در تکنولوژی دارد. مثالی برای شما بزنم. چرا فضانوردان یک سال در یک محیط خاص می‌روند؟ برای اینکه 14 تا 15 ماه در فضا می‌مانند و باید بدن‌شان طاقت بیاورد و بتوانند در فضا به مریخ بروند. شما می‌دانید که «domine» فضا با زمین فرق می‌کند. وقتی فضا عوض شود، مشخصات آن نیز عوض می‌شود. فرکانس‌هایی در فضا هست، که انسانی را که به کما رفته است از کما درمی‌آورد. انسان که به کما می‌رود، در دامین دیگری است و یک چیزهایی را متوجه می‌شود. پسر یکی از آقایان در کما بود، من اصرار کردم که بیاوریدش به روسیه، او را به آنجا آوردند، روس‌ها بعد از یک ماه پسرش را با همان فرکانس‌ها از کما درآوردند. خیلی از فلزاتی که ما در زمین نمی‌توانیم جوش بدهیم، در فضا می‌توانیم جوش بدهیم. منظورم فلزات آهن و مس نیست، منظورم فلزات خاص است. روس‌ها صاحب این تکنولوژی‌ها هستند. درست است که قبلا کاربرد این تکنولوژی نظامی بوده است، ولی کم‌کم به حوزه‌های غیرنظامی حرکت کرده‌اند. در حوزه درمان سرطان‌ها روسیه بسیار پیشرو است، این علم قبلا مخصوص پولیت بورو (هیات رئیسه شوروی) بوده است، ولی اکنون در حال عمومی کردن آن هستند. در حوزه شناسایی سرطان نیز  روسیه بسیار پیشرفته است. 20 سال پیش که بنده در روسیه بودم، در سلول‌های بنیادی پیشرفته بودند. روسیه مانند اقیانوسی پر از مروارید است. حالا متخصص باید بیاید، آن مروارید را تشخیص بدهد و استخراج کند. در پلیمرها هم بسیاری از انتقال تکنولوژی از روسیه به ایران صورت گرفته است. در کاسه زانو، در آئورت‌ها و... چندین و چند پروژه به این صورت با روس‌ها انجام و انتقال تکنولوژی دادیم. متاسفانه اغلب متون کتاب‌های ما غربی است و به همین دلیل ما علوم و هنر شرقی را نمی‌شناسیم. آن زمانی که بنده دانشگاه می‌رفتم، کتاب‌های علوم شرقی را 10 تومان می‌خریدم، در حالی که مثلا آمریکایی‌اش 200 تومان بود. مسائلی که در این کتاب‌های روسی حل شده بود در هیچ کتاب غربی پیدا نمی‌شد. ما از تاریخ شرق و روسیه هیچ‌چیزی نمی‌دانیم. هرچه درباره تاریخ آنها خوانده‌ایم، از نوشته‌های غربی بوده است. در هنر هم همین‌ وضعیت وجود دارد. وقتی که ادیسون در آمریکا برق را اختراع کرد، روس‌ها برق داشتند. منتها ما اطلاع نداشته‌ایم. حالا درخصوص هواپیما، ما برادران رایت را خوانده‌ایم که برای اولین بار هواپیما را ساخته‌اند، اما از روس‌ها که خبر نداشته‌ایم. اختراع برادران رایت که در آمریکا بودند 200 سال عمر دارد. روس‌ها حداقل 800 سال است که حکومت متحد دارند، قبلا طایفه‌ای بوده است؛ خب تکنولوژی بوده است؛ مثلا لامپ را روس‌ها زودتر ساخته‌اند اما ما اصلا اطلاع نداشته‌ایم. من که در فرانسه، انگلیس و... درس خواندم، روسیه را نمی‌شناسم. 100 یا 200 دانشجو برای تحصیل آنجا رفته‌اند، درس خوانده‌اند و برگشته‌اند و الان برترین افراد کشور هستند. تا کسی درباره شرق صحبت می‌کند، می‌گویند ‌ای بابا آلمان‌ها بهتر هستند. ما نمی‌گوییم آلمان بد است، آلما‌ن‌ها تکنولوژی‌ای داشتند که با آن جنگ جهانی دوم را راه انداخت. ما نمی‌توانیم بگوییم پس روسیه تکنولوژی ندارد، نه آنجا نیز دارد اما برخی فقط تکنولوژی آلمان را می‌شناسند. برخی تنها زیمنس را می‌شناسند، و اطلاعی از تکنولوژی‌های شرقی ندارند. ما شناختی روی روس‌ها نداریم. روس‌ها به این دلیل که سیستم‌شان در گذشته کمونیستی بوده است، اصلا مارکتینگ و بازاریابی بلد نیستند. روس‌ها زمانی ابرقدرت‌ بوده ولی به این دلیل که بازاریابی بلد نیستند نمی‌توانند اینها را صادر کنند. اما بالاخره تکنولوژی‌هایشان را به رومانی، چک، اسلواکی و... داده‌اند، خب الان شما بهترین چیزها را از چک می‌توانید بخرید، نه چکی که الان به تکنولوژی رسیده باشد؛ منظورم تکنولوژی است که قبلا از روس‌ها گرفته است. پس روس‌ها نیازهای متوسط به بالای ما را دارند. در ایران دو نیروگاه رامین اهواز و شهید منتظری اصفهان را روس‌ها ساخته‌اند. بروید از وزارت نیرویی‌ها بپرسید این دو نیروگاه قوی‌تر هستند یا نیروگاه‌هایی که زیمنس آلمان ساخته است؟ در زمان اوج مصرف، تنها جایی که سوئیچ نمی‌کند، نیروگاه رامین اهواز است. این مسائل وجود دارد اما چون بعضی در آمریکا، آلمان یا کشورهای دیگر درس خوانده‌اند، اینها را نمی‌شناسند. بعد هم نرفته‌اند درباره تکنولوژی‌ها تحقیق کنند. روس‌ها بازاریابی را به‌خوبی بلد نیستند، تازه اخیرا می‌‌خواهند این کار را شروع کنند. برای همین برخی فکر می‌کنند روس‌ها نمی‌خواهند با ما کار کنند. اروپایی‌ها هم نمی‌خواهند با ما کار کنند. هرکاری را که با اروپایی‌ها شروع می‌کنیم تا سرفه می‌کنیم، کار را متوقف می‌کنند. اروپایی‌ها برای کار با ایران، قیمت‌های بالایی هم طلب می‌کنند.

با این شرایطی که شما از روسیه در زمینه‌های مختلف گفتید، رابطه ما با روس‌ها چگونه است؟ این رابطه به سطح استراتژیک رسیده است؟ ما منافع مشترک استراتژیک با روسیه داریم. این منافع استراتژیک مشترک در قفقاز، خزر، سوریه، دریای سیاه، آفریقا و... است. پس این منافع مشترک استراتژیک به شرطی که هر دوطرف تمایل داشته باشند، می‌تواند روابط را به سطح استراتژیک برساند. این روابط می‌تواند در ابعاد امنیتی، سیاسی، نظامی باشد و حتی در اقتصاد باشد.
وقتی درباره تکنولوژی‌های نفتی روسیه صحبت می‌کنیم، عده‌ای با استفاده از این تکنولوژی مخالفت می‌کنند. روسیه روزانه 15 میلیون بشکه استخراج می‌کند و هزینه استخراجش بالا نیست. بهترین ایستگاه‌های تقویت گاز را روس‌ها دارند. ایران هم از لحاظ ژئوپلیتیک و ژئواکونومیک موقعیت بسیار خوبی دارد. پتانسیل‌های و مزیت‌های خودش را دارد. به دو جای قوی متصل است، این مزیت مسیر ما برای چین بسیار خوب است. امنیت روسیه از جنوب در سه نقطه به ما وابسته است. پس این فاکتورها وجود دارد. مواردی که ما در آن ضعیف هستیم، در کار اقتصادی، تجاری و تبادل کار پروژه‌ای و تکنولوژی است.

شما گفتید روس‌ها تبلیغات بلد نیستند. بازاریابی را گفتم.

فکر می‌کنم چرخه تجاری‌شان هم کامل نشده است. در زمینه مسافربری هواپیمایی، غربی‌ها 17 ساعت پرواز می‌کنند، روس‌ها 10 ساعت. هزینه‌ هر ساعت پرواز به ازای صندلی روس‌ها خیلی بیشتر است.
  این برای کدام هواپیما است؛ برای توپولف است؟

آنتونوف-148 از زمان شوروی‌ها کارخانه‌اش در اوکراین مانده است. البته ما نمونه ناموفق آنتونوف-140 را هم داریم. آوردن آنتونوف 140 به ایران اشتباه بود. موتور این هواپیما، موتور هلی‌کوپتر بود. بنده از همان روز اول به مقامات گفتم این هواپیما را نخرید. بعد هم که خریدند و وارد کردند در روز جشن ورودش به ایران به کوه برخورد کرد. درست است ما این هواپیما را بالاخره ساختیم ولی تصمیم‌گیری از همان ابتدا اشتباه بود. تکنولوژی اشتباه را آوردیم. هرکس می‌خواهد بیاید بنشیند و با هم بحث کنیم که این کار اشتباه بوده است. گفتیم این موتور برای 50 سال پیش است، موتور هلی‌کوپتر است. دو تا از این مدل هواپیما را آذربایجان خرید. یکی از آن در خزر افتاد. من برای مذاکرات خزر که به آذربایجان رفته بودم، سوار این هواپیما شدم. از بس که این هواپیما تکان می‌خورد، هر چه آیه، حدیث، سوره، صلوات و... بلد بودم، خواندم. دست آخر وقتی یکی از آنها سقوط کرد، آذربایجانی‌ها دومی را فروختند. بنابراین باید بگویم اقدام ما بر اساس تصمیم‌گیری اشتباه بوده است. حالا چقدر هزینه این اشتباه شد؟ الان هواپیمای ایلوشین-96 که پوتین سوارش می‌شود، مدل پایین‌ترش ایلوشین- 86 بود که شما وقتی سوار می‌شدید انگار سوار یک شهر شده بودید، 15، 20 ساعت پرواز می‌کرد و تکان نمی‌خورد. توپولف‌هایی که ما آوردیم، برای دهه 50 بود. ما برای آنکه می‌خواستیم ارزان بخریم، اینها را کرایه کردیم و آوردیم. بعد صندلی‌های همین هواپیماهای کهنه را به یکدیگر فشرده کردیم تا تعداد مسافران بیشتر شود و سود بیشتری به دست بیاوریم. هواپیماهای دست چندمی که آوردند پایه و اساسش نظامی بوده است و بعد آمده‌اند صندلی گذاشته‌اند. چون توپولف‌ها برای کارهای جنگی و باربری بوده است. بمب‌افکن‌هایشان آنتونوف و توپولف بوده است، با همین شاکله. مثل این است که شما در سی-130 صندلی بچینید. ولی بعدا طراحی‌اش تغییر کرد. حالا شما موتور را می‌گویید. این را هم بگویم که روس‌ها بهترین موتور را دارند. مگر موتورهای جنگنده‌های میگ را ندارند؟ بالاخره این را طراحی کرده‌اند. یک زمانی می‌گفتند اگر یک موتور 2000 ساعت برای ما پرواز کند، از رده خارج می‌کنیم زیرا در آن زمان این کار اقتصادی بود اما الان دیگر نیست و موتورهایشان مانند نمونه‌های غربی کار می‌کند. مگر الان موتورهای هواپیماهای جنگی‌شان بد است؟!

موتورهای روسی نصف موتورهای غربی عمر می‌کنند. قبلا این‌طور بوده؛ الان این‌طور نیست. منظور من این است که اگر بتوانیم طراحی موتور را از روس‌ها بگیریم و به نتیجه برسانیم، بعدا می‌توانیم آن را اصلاح کنیم و ارتقا دهیم. الان مشکل ما برای تولید هواپیما، موتورش است که آمریکایی‌ها مانع تراشی می‌کنند. ما از اول انقلاب اشتباه کردیم و روی موتور هواپیما تمرکز نداشتیم. روی موارد دیگری تمرکز داشتیم که موفق شدیم. اگر روی موتور هواپیما تمرکز داشتیم، آن را نیز تولید می‌کردیم. اگر ما 20، 30 سال پیش مثل کار موشک، روی موتور هواپیما هم تمرکز کرده بودیم، الان موتور هم ساخته بودیم. هواپیماهای روسی می‌توانند پاسخگوی نیاز ما باشند. الان مشکل بوئینگ-737 مشخص نشده است؟ در گذشته این‌طور نبود و ما نمی‌دانستیم دلیل سقوط هواپیماها چیست. زمانی که هواپیماهای غربی سقوط می‌کردند، می‌گفتند اشتباه از خلبان بوده است. وقتی هواپیمایی در کشور می‌افتد، می‌گویند هواپیما «توپولف 154 روسی» است. ولی وقتی هواپیمای غربی‌ها می‌افتد، فقط می‌گویند هواپیما افتاد. فقط به گفتن همین حرف اکتفا می‌کنند، اصلا به ‌نوع آن و کشور تولیدکننده کار ندارند. می‌خواهم بگویم این حس ضدروسی به ما القا شده است.

شما به اهمیت ایران برای روس‌ها اشاره کردید. آقای حسین دهشیار، استاد دانشگاه علامه، در نشستی موضوعی را مطرح کرد که می‌خواهم نظر شما را درباره آن بدانم. ایشان گفتند سوریه 200 هزار کیلومتر مربع وسعت، 20 میلیون جمعیت و 25 میلیارد دلار تولید ناخالصش است. ما با تقریبا دو میلیون کیلومتر مساحت، 80 میلیون جمعیت و 500 میلیارد دلار تولید ناخالص ملی، جایگاه سوریه را برای روس‌ها نداریم. در سوریه جنگ شد، روسیه وارد آن شد و با متحدین آمریکا جنگید. در شورای امنیت هم قطعنامه علیه سوریه را وتو می‌کند. ولی درخصوص ما وقتی قطعنامه می‌شود، همه آن را تایید می‌کنند. اخیرا که روس‌ها قطعنامه‌ای علیه ما را وتو کرده‌اند.

فکر کنم سال 96 و درباره یمن بود. سابقه سوریه را با روسیه ببینید. اهمیت استراتژیک، اینجا نمایان می‌شود. روس‌ها در سوریه پایگاه داشتند. ما به روس‌ها اجازه می‌دهیم تا بیایند و در ایران پایگاه بزنند؟ هرگز این کار را نمی‌کنیم. ما «منافع مشترک استراتژیک» داریم. چرا روابط مسکو و دمشق استراتژیک است؟ زیرا به این کشور اجازه داده است در کشورش پایگاه نظامی بسازد. چرا می‌گویند ترکیه شریک استراتژیک آمریکاست؟ چون به آن کشور اجازه داشتن پایگاه داده است. در روابط استراتژیک ممکن است مقداری از استقلال کشور کم شود. مساله بعدی این است که روس‌ها با هماهنگی‌هایی وارد سوریه شده‌اند. نباید فکر کرد روس‌ها خودشان به سوریه آمدند. عقبه‌ای وجود داشت که روس‌ها به سوریه آمدند.

 حال که به اینجا رسیدیم، به بررسی فروپاشی شوروی بپردازیم. چگونه یک قدرت جهانی که در برخی کشورها از جمله سوریه پایگاه داشت، دچار فروپاشی شد و بعد تا حدودی توانست دوباره سرپا شود؟ شوروی را آمریکایی‌ها نابود کردند. کتاب یلتسین ترجمه شده است. او گفته بوش پدر با من تماس گرفت و گفت کوزیرف، چوبایس و گایدار باید در دولت باشند. گایدار، معاون رئیس‌جمهور شد تا تمام اهداف اجتماعی، نظامی، سیاسی و احزاب را در کشوری که به فروپاشی رسیده بود، پیاده کند. کوزیرف، سیاست خارجی روسیه را نابود کرد؛ سیاست‌ها را تغییر داد. همه پایگاه‌های شوروی را جمع و متحدان را حذف کرد. اینها مسائلی بود که آمریکایی‌ها از او می‌خواستند. کوزیرف کوبا، کره‌شمالی، ویتنام، سوریه و آنگولا را کنار گذاشت و روسیه را محدود به مرزهایش کرد. چوبایس هم شروع به‌خصوصی‌سازی کرده و تمام صنایع زیرساخت (مثل نفت و گاز) را نابود کرد. یلتسین و این وزرا همگی غربی فکر می‌کردند. کوزیرف، وزیرخارجه و یهودی‌ای غربگرا بود. به هر حال سیستم روسیه به‌سمت غرب رفت. دنیا در آن زمان از دوقطبی به یک‌قطبی تبدیل شد. چین، اژدهای خوابیده هم از این فرصت استفاده کرد و در‌حال رشد‌دادن خودش بود. دولت یلتسین با این رویکرد جلو آمد. در روسیه دو گروه خیلی تحقیر شدند؛ یکی «سرویسی‌ها» و یکی «نظامی‌ها». اینها دنبال احیای قدرت خودشان بودند. روس‌هایی که پاسپورتشان را در لهستان نشان می‌دادند، همه تعظیم می‌کردند، در لهستان کتک می‌خوردند. روس‌ها همه‌جا تحقیر و نابود شدند، دنبال کسی بودند که احیا‌یشان کنند. یوگسلاوی بزرگ‌ترین قدرت در اروپا دنباله‌روی روسیه بود، ولی ناتو این کشور را نابود و تجزیه‌ کرد. حتی صرب‌ها را نیز تجزیه و مقدونیه را هم از آن جدا کردند. آمریکایی‌ها، اقتصاد روسیه را نابود کردند. حتی کشور دوباره در‌حال تجزیه‌شدن بود. یک روز سفیر یکی از کشورهای اروپایی در روسیه به من گفت صفری نگاه کن! نقشه روسیه هنوز بزرگ است.  برژینسکی تئوری‌ داده بود که روسیه دوباره تجزیه شود. در زمان کلینتون، برژینسکی و کیسینجر گفتند الان بهترین فرصت برای توسعه ناتو است. توسعه ناتو به‌بهانه مهار ایران بود، اما تا کنار دیوار روسیه یعنی لهستان و اوکراین که حیاط‌ خلوت روس‌ها بودند، رفتند و این کشورها را عضو ناتو کردند. اوکراین و روسیه به‌هم بسیار وابسته بودند و به‌نوعی می‌توان گفت، تاریخ روسیه از اوکراین است. فرض کنید اگر مسکو 5000 نفر دیپلمات داشته باشد، 2000 نفر آن از اوکراین است. اینها جامعه‌ای ادغام شده و ممزوج شده‌ بودند. اوکراین منطقه‌ای حائل برای روسیه است. آمریکایی‌ها سپر موشکی به اوکراین آوردند. سپر موشکی تنها در پایتخت دو ابر قدرت واشنگتن و مسکو بوده است. ناتو سپر موشکی را بیخ گوش روسیه آورد. داستان این بود که مدام این کارها را توسعه دهند. گفتند بهانه توسعه ناتو، ایران است؛ در‌حالی‌که هدف دیگری نیز در کار بود حتی ناتو را به افغانستان آوردند. روسیه در زمان یلتسین، در‌حال فروپاشی مجدد بود. درنهایت مجلس دوما که کمونیست و وطن‌پرست بودند، فشار آورد و نخست‌وزیر را تغییر داد و پریماکوف را نخست‌وزیر کرد. الیگارشی‌هایی که پس از فروپاشی شوروی شکل گرفتند، تمام‌یهودی بودند. می‌دانید که آلیگارشی، جزایر قدرت اقتصادی بودند. اغلب این آلیگارشی‌ها به‌دلیل اینکه روسیه در انرژی قدرتی بود، در این حوزه فعالیت داشتند. خودرفسکی، گوزنسکی، بروزفسکی و... همه یهودی بودند. گازپروم آلیگارشی نبود، دولتی بود. همین خودرفسکی در زمان پوتین زندانی شد. چون جزایر قدرتی بودند که ثروت روسیه را چپاول می‌کردند. پریماکوف ابتدا وزیر خارجه و سپس نخست‌وزیر شد و توانست کمی روسیه را از فروپاشی دور کند. پریماکوف در تلویزیون گفت: «ما باید زندان‌ها را از زندانی‌ها خالی کنیم و آلیگارشی را در زندان کنیم. چون ماهانه حدود 20 تا 30 میلیارد دلار پول از کشور خارج می‌شود.» به عنوان مثال یک میلیون دلار از پول‌های نفتی را به دولت می‌دادند و 200 میلیون دلار را نمی‌دادند. پریماکوف جلوی آلیگارشی‌ها را گرفت، اینها رفتند به یلتسین گفتند پریماکوف آمده تا علیه تو کودتا کند. به‌قول معروف زیرآب پریماکوف را زدند. در آن زمان سیستم سرویس اطلاعاتی و ارتش آمادگی داشت و بعد از کنار گذاشتن پریماکوف، وزیر دادگستری که رئیس سرویس بود، جایگزین نخست‌وزیر شد. ببینید توطئه‌ای که چندین سال علیه ما در جریان است، علیه آنها هم به‌کار رفته است. داشتند اقتصاد روسیه را نابود می‌کردند. احزاب دموکرات و دموکراسی‌غربی درست می‌کردند. رسانه‌های جمعی روسیه را غربی‌ها دراختیار خودشان گرفتند. همین کارها را گایدار کرد. پاشنه آشیل روسیه در کنار گرجستان، چچن و داغستان است. اگر چچن از دست روسیه خارج شود، مناطقی تا تاتارستان و باشقیرستان هم رفته است. شما ببینید نادر‌شاه نتوانست قفقاز را به‌خاطر کوه‌ها بگیرد. هیتلر نتوانست بگیرد. هیتلر به‌خاطر منابع نفتی قفقاز از طریق ولگا لشکرکشی کرد، اما نتوانست. چرا هیتلر آمد از طریق ما برود؟ چون می‌خواست به منابع نفتی آذربایجان دسترسی پیدا کند. اینکه ما مدام می‌گوییم آلمانی‌ها در جنگ‌جهانی طرف ما بودند، این‌طور نیست. آلمان، هدف داشت و می‌خواست از ایران به‌سمت بالا (شوروی) برود. قطاری که در ایران ساخته شد با این هدف بود که نیروهای‌شان را جابه‌جا کند. در ولگاگراد، هیتلر حدود 500 هزار کشته و 400 هزار اسیر داد. ناتو پس از فروپاشی شوروی، تجزیه را نیز از چچن شروع کرد. اگر چچن می‌رفت، بعد از آن داغستان و سپس خزر می‌رفت. هدف آنها هم این بود که به قزاقستان بیایند، یعنی همان هارتلند. خب داشتند این کار را می‌کردند. با این حساب وزیر دادگستری روسیه که تازه نخست‌وزیر شده بود و از اعضای سرویس‌های اطلاعاتی بود، گفت من نمی‌توانم. پوتین را به سمت دستگاه خانواده یلتسین هدایت کردند. پوتین اعتماد آنها را جلب کرد و رئیس سرویس «کا‌گ‌ب» شد. سرویسی‌ها وطن‌پرست هستند و استقلال دارند. پوتین گفت من برخورد می‌کنم و این‌ کار را هم در چچن کرد، وگرنه کشور تجزیه می‌شد. بعد از آن نخست‌وزیر شد. بلافاصله بعد از نخست‌وزیر‌شدن، امنیت یلتسین را تامین کرد و در آرامش او را کنار گذاشت. پوتین حمایت ارتشی‌ها و سرویسی‌ها را داشت. در مجلس دوما هم ملی‌گرا‌ها و کمونیست‌ها قدرت داشتند. کمونیست‌ها وقتی دیدند پوتین می‌خواهد کشور را حفظ کند، پای کار آمدند. پوتین جانشین رئیس‌جمهور شد. جانشین رئیس‌جمهور شروع به احیای کشور کرد. اما هنوز مشاوران می‌گفتند اگر ما با غرب باشیم، بهتر است. پوتین برای ما پیام فرستاد، ولی ما توجهی نکردیم. استراتژی او حاکمیت انرژی منطقه بود. یعنی می‌خواست تمام انرژی منطقه را در‌اختیار خودش بگیرد و از این اهرم برای غرب و چین استفاده کند. در‌حال‌حاضر هم با همین استراتژی جلو می‌رود. پوتین پس از قدرت‌گرفتن با چچن برخورد کرد. به گرجستان حمله کرده و اوستیای‌جنوبی را تسخیر کرد. بخش لب آب را گرفت. اگر این کار را نکرده بود، معضل حل نمی‌شد. زمان ساکاشویلی تمام چچنی‌ها آنجا آموزش می‌دیدند. می‌خواهم بگویم نسخه‌ آمریکایی‌ها، نسخه یکسانی برای همه کشورهاست. پوتین به‌حساب گرجستان هم رسید و تهدید کرد اگر تکان بخوری خودت را هم می‌گیریم. پس این پاشنه آشیل را حفظ کرد و نگذاشت تجزیه شود. آدم‌ها را هم تغییر داد. در جاهایی که منابع اقتصادی روسیه از آنجا به خارج از کشور فرار می‌کردند، آدم‌های خود را که از سرویسی‌ها بودند، گذاشت. روسیه نفت را با این افراد کنترل کرد. به من می‌گفتند پوتین هم از آلیگارشی آمده ولی من رد می‌کردم. پوتین دید ناتو در‌حال جلوآمدن است. بعضی‌ها نمی‌دانند تا کجا باید جلو بیایند. تا ناتو به اوکراین که منطقه حائل روسیه بود، رسید، زنگ خطر به صدا درآمد و روسیه سریع «کریمه» را که استراتژیک بود، تصرف کرد. پوتین در قضیه اوکراین خیانت غربی‌ها را برای مردمش ثابت کرد. مثل همین داستان برجامی که ما داریم و رهبری نیات غربی‌ها را ثابت کرد. غربی‌ها این همه می‌گویند ما در‌حال تلاش برای نجات برجام هستیم، ولی کاری نمی‌کند و فقط می‌خواهند نابودش کنند. اگر غرب اوکراین را گرفته بود، روسیه را تجزیه می‌کرد. بهترین منطقه روسیه همین قسمت غربش است. این منطقه خاک سیاه دارد؛ بعد اوکراین و حتی ولگاگرا و اوستیایش را از دست می‌داد. تاتارستان و باشقیرستان و بعد هم قزاقستان را از دست می‌داد. یعنی بهترین جای روسیه از بین می‌رفت چون سیبری که جمعیت ندارد. 80 درصد جمعیت‌شان در غرب است. استانی بالای مغولستان با وسعت 12 درصدی از خاک روسیه، دو میلیون جمعیت دارد. اینها وحشتی که از چینی‌ها دارند این است که دموگرافی تغییر نکند. می‌گویند در سال یک پیرزن تبعه روسیه در سال با 300 چینی ازدواج می‌کند که بتوانند به آن منطقه بیایند. خب دموگرافی را داشتند تغییر می‌دادند که جلوی آن را گرفتند. پس این فاکتورها را ببینید و پوتینی که این را می‌دانست و ثابت کرد که اینها با ما صادق نیستند. پس توسعه ناتو برای آنها بود. سپر موشکی برای آنها بود. تئوری آمریکایی این بود که ما تنها قطب هستیم.  موضع ما در درگیری روسیه و اوکراین چه بود؟ رفتیم له اوکراین و علیه روسیه رای دادیم. خب سیاست ما در قبال روس‌ها زیگزاگی بود. روسیه می‌گوید سیاست‌تان را نسبت به من ببینید. چرا به‌نفع اوکراین رای دادید؟! این اشتباه ما بود. نباید این کار را می‌کردیم. من گفتم پوتین اگر مسکو را از دست بدهد، کریمه را از دست نمی‌دهد. حالا هم روسیه در‌حال احداث پل و وصل‌کردن کریمه به خاک اصلی‌اش است. روسیه در اوکراین مقاومت کرد زیرا منطقه حائلش به‌حساب می‌آید. نیمی از جمعیت اوکراین روس هستند. چطور می‌تواند از آن بگذرد؟! وقتی سیاست آمریکا در اوکراین را دید، متوجه شد غرب می‌خواهد روسیه را از خاورمیانه نیز بیرون کند. منظورم ایجاد داعش است. بهترین جنگجوهای داعش، چچنی‌ها بودند. روسیه دید معنای این مساله آن است که این چچنی‌ها فردا روزی در روسیه خواهند بود. یعنی دید اگر امروز در سوریه نجنگد، فردا باید در روسیه بجنگد. ما هم دیدیم اگر در سوریه نجنگیم، فردا باید در تهران این کار را کنیم. خب منافع مشترک بود، گفتم این استراتژی مشترک است. پوتین تا دید ما درحال جنگ زمینی هستیم، به کمک ما آمد و از طریق هوایی کمک کرد. خب چه‌چیزی بهتر از این بود؟ می‌دانست اگر الان این کار را نکند، فردا باید در روسیه و در منطقه قفقاز با چند برابر هزینه بجنگد. بنابراین کار استراتژیک انجام شد.

روس‌ها از نزدیکی به غرب توانستند چیزی به دست بیاورند؟ منظورم این است سیاست نزدیکی به غرب برای روس‌ها دستاوردی داشت؟ روسیه بعد از فروپاشی و حرکت به‌سمت غرب، از آمریکا خواست که نرم‌افزار شبیه‌ساز تست‌های اتمی را به روسیه بدهد، اما آمریکایی‌ها قبول نکردند. روسیه یک آکادمی علوم دارد که من آن را می‌شناختم. پوتین به این آکادمی بودجه داد و آنها توانستند 6 ماهه نرم‌افزار شبیه‌سازی تست‌های اتمی را توسعه دهند. بعد از 6 ماه خودشان تست‌هایشان را شبیه‌سازی کردند. این شبیه‌سازی برای کیست؟ تولید نرم‌افزار کار ریاضیدان است. با این حال آمریکایی‌ها تا توانستند دانشمندهای روسیه را دزدیدند. روس‌ها آدم‌های باسوادی در هوافضا داشتند. روس‌ها در فناوری اتمی‌ از آمریکایی‌ها جلوتر هستند. چون تمرکزشان در کار نظامی بوده است. ببینید در ضدهوایی هیچ چیزی نمی‌تواند با اس-400 و اس-500 مقابله کند. اس-400 و اس-300 ابزار پدافندی وحشتناکی است. جدای از این شما ایگلای روسی را با مدل آمریکایی‌اش که استینگر است، مقایسه کنید. از نظر کیفیت و قیمت ایگلا بهتر از استینگر است. آمریکا حاضر نشد تکنولوژی به روسیه بدهد. به‌جای تکنولوژی، یک مشت پای‌مرغ سرطا‌ن‌زا به روسیه صادر کرد. آمریکا نه‌تنها تکنولوژی به شوروی نداد که این کشور را نیز تجزیه‌ کرد. آمریکا در گرجستان که پاشنه آشیل روس‌هاست، متمرکز شد. آمریکا به‌دنبال نابودسازی پایگاه روسیه در سوریه بود. در آفریقا هم همین نقشه را داشت. داستان داعش هم چندین لایه داشت که یک لایه‌اش ما، یک لایه‌‌اش روس‌ها و یک لایه‌اش چینی‌ها بودند. اگر داعش در عراق نبود، الان چین روزی یکی، دو میلیون بشکه نفت از عراق می‌برد. ببینید آمریکایی‌ها چطور نقشه کشیده بودند. مسلمان‌هایی که در دنیا بودند را به سوریه و عراق آوردند و کشتند. ضایعات داعش هم برای ما و روس‌ها و چینی‌ها بود. یعنی بدون اینکه بخواهند منطقه را لمس کنند و درگیر باشند، یک انرژی زیادی از من و شما بردند. پس از رصد این تحرکات، روسیه فهمید که در‌حال نابودی است. آنها فهمیدند منافعشان با ایران مشترک است. حالا متوجه می‌شویم فاکتورهای استراتژیک چیست! بعد از این، روسیه آمد قطعنامه را وتو کرد. الان برای روسیه، ایران دارای اهمیت است. قبلا منافع مشترک نداشت، ولی الان دارد. محور ذهنی مقامات روسیه بعد از فروپاشی، به‌سمت غرب بوده است. بعد دیدند دقیقا بلایی که سر ما آورده بود، سر آنها می‌آورد. عین همین بلا را سر چینی‌ها هم می‌آورند. همان نسخه‌ای که برای ما نوشتند، برای چینی‌ها هم نوشتند؛ قوم‌گرایی. می‌خواهند سین‌کیانگ و هنگ‌کنگ را از چین جدا کنند. تمرکزشان روی اینترنت، فضای مجازی و حقوق بشر است. ببینید چند سال است که مقام معظم رهبری بر مساله اینترنت داخلی تمرکز دارد؟ روس‌ها و چینی‌ها اینترنت را درست کردند. ما کردیم؟ نه. ما کاری انجام ندادیم. برای اینکه ما باور نداریم. اساس ذهن ما غربی است. حالا اینترنت داخلی درست کردیم، الان با این ماهواره‌هایی که در تعداد زیاد با فاصله 500 کیلومتر می‌فرستند، دیگر آن اینترنت داخلی هم به درد نمی‌خورد.

اوایل برجام، در گفت‌وگوی ویژه خبری، ظریف گفت آمریکا برجام را نقض نکرده است. در همان زمان لاوروف، وزیر امور خارجه روسیه تاکید داشت آمریکا برجام را نقض کرده است. در همین یک سال اخیر هم، بیش از 10 بار روس‌ها به این مطلب تاکید داشته‌اند و حتی می‌توان گفت مواضع روسیه از وزارت‌ خارجه ایران نسبت به آمریکا تندتر است. این در راستای همان چارچوب منافع مشترک است که روسیه به‌سمت ما آمده است یا ما یک کارت بازی هستیم؟ می‌توانیم هر دو  باشیم. من رد نمی‌کنم. اما روسیه می‌خواهد بگوید شما با ما بودید، ما هم اینجا با شما هستیم. مورد بعدی اینکه اگر آمریکایی‌ها ما را تحریم می‌کنند، روسیه تلاش می‌کند آن نواقص را بیرون بکشد و بگوید ایرانی‌ها آدم‌های ساده‌ای نیستند. روسیه می‌خواهد بگوید غربی‌ها قابل اعتماد نیستند؛ البته منافعش را هم درنظر می‌گیرد. روس‌ها اگر با ذهنیت‌ زمان یلتسین پیش می‌رفتند، مطمئنا هیچ‌گاه از نقض برجام توسط آمریکا سخن نمی‌گفتند. در زمان یلتسین ما با سختی قرارداد تکمیل نیروگاه بوشهر را با روس‌ها امضا کردیم. البته در آن زمان، میخایلف که عقاید کمونیستی داشت به من گفت صفری، خیالت راحت باشد، من این قرارداد را با خونم امضا کردم. خیالت راحت باشد.