ضرورت مواضع مشخص ایران برای کشمیر

حسنعلی ذکریایی‪-‬ منطقه کشمیر بخشی از جهان اسلام و «فلسطین گمنام» جهان اسلام است. این منطقه با 222هزار کیلومتر مربع وسعت، به لحاظ جغرافیایی از 68 کشور عضو سازمان ملل وسیع‌تر و از 90 کشور عضو آن پرجمعیت‌تر است.
کشمیر به عنوان «عمق استراتژیک انقلاب اسلامی ایران» است و دستگاه دیپلماسی باید برای حقوق مسلمانان کشمیر، به طور آشکارا مواضع روشن و قاطع خود را اعلام کند. سکوت دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران در خصوص «ندای آزادیخواهی مسلمانان کشمیر» به هیچ وجه قابل قبول نیست. این که «سیدعباس موسوی»، سخنگوی وزارت امور خارجه کشورمان در واکنش به تحولات اخیر در خصوص جامو و کشمیر به این نکته که «جمهوری اسلامی ایران تصمیمات اخیر دولت هند در خصوص جامو و کشمیر را از نزدیک پیگیری می‌کند و توضیحات ارائه شده توسط مقامات هند و پاکستان درباره تحولات اخیر را با دقت دنبال می‌نماید» بسنده کند، پذیرفتنی نیست.
مواضع مقام معظم رهبری در خصوص کشمیر که با استقبال مردم این منطقه روبه رو شده است، برخلاف دستگاه دیپلماسی کشورمان کاملا شفاف و روشن است. ایشان، بارها در بیانات خود از مواضع به حق مردم کشمیر دفاع کرده‌اند و خواستار پایان یافتن کشتار بی‌رحمانه آنان شده‌اند. مقام معظم رهبری در دیدار با شرکت کنندگان در کنفرانس «اتحادیه بین‌المجالس سازمان همکاری اسلامی» فرموده‌اندکه «....مسئله‌ کشمیر مطرح شده. توصیه‌ی بنده به برادران و خواهران مومن و مسلمانان این است که در مسائل اساسی دنیای اسلام، مسائل حیاتی دنیای اسلام باید صریح باشیم؛ اگر صریح بودیم، می‌توانیم در عالم جریان‌سازی کنیم».
ایشان مساله‌ کشمیر را برای‌ جمهوری‌ اسلامی‌ ایران‌ یک‌ مساله‌ «انسانی»‌ و «اسلامی»‌ می‌دانند که مردم‌ مسلمان‌ این‌ منطقه‌ به‌‌طور آشکار تحت‌ ظلم‌ و ستم‌ قرار دارند و می‌فرمایند:«... ما همواره‌ مراتب‌ انزجار خود را نسبت‌ به‌ آنچه‌ که‌ علیه‌ مسلمانان‌ کشمیر اعمال‌ می‌شود به‌ دولت‌ هند و در محافل‌ مختلف‌ ابراز کرده‌ایم‌ و از این‌ پس‌ نیز ابراز خواهیم‌ کرد». مقام معظم رهبری حتی از «مسئولین قضایی ایران» می‌خواهند که با جدیت در مساله کشمیر ورود پیدا کنند و برای حل قانونی آن، اقدام نمایند.


اگرچه از لحاظ اقتصادی و سیاسی روابط خوبی با کشور هند داریم، اما این دلیل نمی‌شود که چشم‌هایمان را بر روی تحولات کشمیر ببندیم. چرا که از یک سو، کشمیر دارای اهمیت ژئوپلتیک در قلب چند کشور مهم آسیایی از جمله کشورهای هند، چین و پاکستان است. بنابراین، کشمکش‌ها بر سر اعمال قدرت بر این منطقه حساس و تنش‌زا، همیشه وجود داشته و دارد و هر آن احتمال وقوع جنگ و خسارت‌های جبران‌ناپذیر برای جهان اسلام به همراه خواهد داشت.
از سوی دیگر، شاهد گسترش و رشد افراط‌گرایی در این منطقه هستیم، به طوری که با توجه به نزدیکی این منطقه به مناطق تحت نفوذ تندروهای پاکستان، کشور عربستان سعودی و گروه‌های وهابی و سلفی فعالیت گسترده‌ای در این منطقه آغاز کرده‌اند. ما باید با دوراندیشی، مانع تبدیل منطقه کشمیر به یک پایگاه «صدور تروریسم» شویم. یکی از اولویت‌های امروز ما درسیاست خارجی، ترجیح ملت‌ها و کشورهایی است که با جمهوری اسلامی ایران چه از لحاظ دینی و چه از لحاظ فرهنگی، اشتراکاتی دارند. در تنظیم سیاست‌های خارجی‌مان، نمی‌توانیم از تحولات منطقه کشمیر چشم‌پوشی کنیم، زیرا رویکرد ایران نوین به این تحولات، یک رویکرد تمدنی و فرهنگی است. بنابراین، منطقه کشمیر برای ما بسیار حایز اهمیت است به طوری که از آن به «ایران صغیر» نام برده می‌شود. این منطقه، سرمایه بزرگی برای ایران اسلامی به حساب می‌آید. باید با نگاه همه‌جانبه و سنجش تمام جوانب و با در نظر گرفتن خواسته‌های مردم این منطقه- نه تحت عنوان شیعه و سنی- به سمت ایجاد «کشمیر مستقل» حرکت کنیم و روی مسایل قانونی، دفاع از حقوق شهروندان و قطعنامه‌های سازمان ملل تاکید کنیم. باید از حقوق کشمیری‌ها دفاع کنیم. امروزه با «سکوت مغرضانه» سازمان‌های بین‌المللی و جوامع اسلامی، ظلم و ستم درکشمیر به شکل سیستماتیک درآمده است. بنابراین، نباید سکوت کنیم و در مواضع‌مان ملاحظات دیگر کشورها را لحاظ کنیم. زیرا، گرایش مردم کشمیر بیشتر به سمت جمهوری اسلامی ایران است. عرفا و مبلغان بزرگ اسلامی که شاعرانی فارسی زبان بودند، پس از مهاجرت به کشمیر با نشر علوم و ادبیات ایران، بستر مناسبی را برای گسترش فرهنگ ایران در این منطقه فراهم آوردند. نفوذ فرهنگ و ادب فارسی در کشمیر، ارکان مختلف زندگی مردم از تاریخ و سیاست گرفته تا شعر و عرفان و هنر را تحت تاثیر قرار داده است. مانند «میرسیدعلی همدانی»، ملقب به علی ثانی و «بت‌شکن کشمیر» که علامه اقبال از او به عنوان «سالار عجم» نام می‌برد. حتی حافظ شیرازی هم می‌سراید که کشمیریان با اشعار حافظ می‌گویند و می‌رقصند.
در نتیجه، باید درمنطقه کشمیر یک انتخابات آزاد و همه‌پرسی سالم برگزار شود و هرچه زودتر تکلیف این منطقه که همان «کشمیر مستقل» است، مشخص شود. اگرچه سازمان ملل در سال 1948 میلادی دولت هند را به برگزاری انتخابات و همه‌پرسی آزادانه در کشمیر ملزم کرده، اما متاسفانه دهلی‌نو بیش از هفت دهه است که بخش وسیعی از کشمیر را در اختیار خود دارد و حاضر نیست «حق آزادی» را به مردم این منطقه بدهد و سرنوشت آنان را به دست خودشان بسپارد. بنابراین، کمترین کاری که می‌توان از طریق دیپلماسی عمومی در این بحران از زمان در خصوص منطقه کشمیر انجام داد، بسیج رسانه‌ها، چه رسانه‌های گروهی و چه رسانه‌های اجتماعی در مقابله با رفتار دهلی‌نو نسبت به مردم کشمیر است.