تریدینگ فایندر

برای مردم و منافع ملی

دکتر صلاح‌الدین هرسنی‪-‬ یک روز پس از سفر غیر منتظره دکتر محمدجواد ظریف به بیاریتز فرانسه که محل نشست گروه هفت است، حسن روحانی رئیس جمهوری ایران در همایش ارائه دستاوردهای دولت تدبیر و امید اظهار کرد که:«اگر بدانم که به جلسه‌ای بروم و با کسی ملاقات کنم که در نتیجه، کشور آباد شده و مشکلات مردم حل می‌شود، دریغ نمی‌کنم.» همچنین او اظهار کرد که:«برای منافع ملی باید از هر ابزاری استفاده کنیم، چرا که اصل منافع ملی است.»
این اظهارات روحانی ضمن ترجیح و اولویت مصالحه بر منازعه در استراتژی کلان سیاست خارجی، تمایل تهران به مذاکره و همچنین چرخش از راهبرد صبر به راهبرد اقدام را به نمایش می‌گذارد. چراکه تهران تا قبل از حضور غیرمنتظره دکتر ظریف در شهر برگزاری اجلاس جی7، راهبرد مقاومت و صبر را در قبال پروژه آزار و ایذای واشنگتن اتخاذ کرده بود و تحت تاثیر بی‌اعتمادی به ترامپ و رفتارهای غیرقابل پیش‌بینی او هر گونه مذاکره با واشنگتن را به زیان منافع ملی و مردم ایران تلقی می‌کرد. این بی‌اعتمادی به اندازه‌ای بود که آیت‌الله خامنه‌ای رهبری ایران مذاکره با ترامپ و هم‌فکرانش را سم می‌دانست.
حالا و بیشتر تحت تاثیر دیپلماسی و نقش واسطه‌ای پاریس و سایر نقش‌های میانجی یعنی نقش‌های واسطه‌ای مسقط، بغداد و توکیو، مصالحه و کاهش تنش را بر منازعه ترجیح دهد.
به نظر می‌رسد که انتخاب راهبرد اقدام و تمایل به مذاکره به رغم همه منع‌ها و نهی‌ها یک راهبرد عقلایی است. مهم‌ترین پیام نهفته در این مواضع اخیر روحانی آن است که به‌رغم وجود شرایط آنارشیک و تیرگی در روابط تهران- واشنگتن، حفظ همگرایی و راهبرد‌های همکاری‌جویانه منتفی نیست و این وضعیت می‌تواند شرایط را برای نرمال و طبیعی شدن روابط هر چند تدریجی و دیرهنگام فراهم کند. از منظر نشانه‌شناسی، این راهبرد و اعلام مواضع جدید تهران بی‌شباهت به مدل پیونگ‌یانگ در منازعه با واشنگتن نیست.
تریدینگ فایندر


مدل پیونگ‌یانگ، منازعه کره شمالی و آمریکا را از مرحله جنگ سرد به مرحله صلح سرد انتقال داد. حال در صورت اعلام آمادگی واشنگتن برای پذیرش مواضع جدید تهران، غیره منتظره نیست که منازعه تهران - واشنگتن نیز از مرحله جنگ سرد به مرحله صلح سرد راه یابد. مرحله صلح سرد متضمن به‌کار گرفتن ظرفیت‌های دیپلماتیک است و می‌تواند از سطح تنش‌ها و تیرگی در روابط بکاهد. به این ترتیب و با اعلام مواضع مطمئن تهران و با به‌کار گرفتن ظرفیت‌های دیپلماتیک، توپ مصالحه و البته مذاکره در زمین واشنگتن قرار گرفته است.
ضمن آنکه تلاش‌های دیپلماتیک دکتر ظریف در روز‌های گذشته و سفر غیر منتظره او به بیاریتز، محل اجلاس جی7 همه شرایط ذهنی و ادراکی را برای این مذاکره فراهم کرده است. در این ارتباط هر گونه حصول نتیجه از یک طرف بسته به بازی تهران و از طرف دیگر به کیفیت بازی آینده واشنگتن بستگی دارد.
در بازی تهران مسئله آن است که عزم مقامات تهران برای مذاکره جدی باشد و از تردد و نوسان در میان راهبرد صبر و اقدام خارج شوند. در بازی واشنگتن نیز مسئله آن است که اعضای کابینه ترامپ هماهنگ با او و جلوتر از او حرکت نکنند.
حال و اگر چه الگو‌ها و کنش‌های رفتاری ترامپ و اعضای کابینه رادیکال او یعنی بولتون و پمپئو مبتنی بر دیپلماسی اجبار است، اما نتیجه مطلوب هنگامی به دست می‌آید که ترامپ بخواهد از حجم مانع‌تراشی و زیاده‌خواهی و همچنین مداخلات کارافزایانه پمپئو و بولتون در روند‌ها و فرآیند‌های مذاکره محتمل با ایران بکاهد.
فراموش نکنیم که همین زیاده‌خواهی‌های پمپئو بود که کیم‌جونگ اون رهبر کره شمالی را وادار کرد که به ترامپ بگوید که برای مذاکره آینده پیونگ‌یانگ- واشنگتن نیاز به حضور پمپئو نیست. حال آنچه در این میان واجد اهمیت بیشتر است، کسب حداکثر فواید راهبردی و مطلوبیت‌های دیپلماتیک طرفین در مسیر مذاکره است. محققا این مذاکره محتمل برای ایران با توجه به برقراری فشرده نظام تحریم می‌تواند متضمن گشایشی در عرصه‌های اقتصادی و همچنین تنفسی در فضای سیاسی باشد.
برای آمریکا نیز می‌تواند از حجم بهانه‌های ترامپ و اعضای رادیکال و البته ضد ایرانی کابینه او بکاهد، به‌ویژه آنکه این استراتژی می‌تواند برای ترامپ با توجه به انتخابات آینده ریاست جمهوری آمریکا در حکم برگ برنده باشد. حال باید دید که ترامپ و اعضای کابینه او چه واکنش و تصمیمی نسبت به آمادگی ایران و پیام‌های صریح دستگاه دیپلماسی برای مذاکره و گفت‌وگو نشان می‌دهند؟
تریدینگ فایندر