موانع پيش‌روي مذاکره ايران و آمريکا

به عنوان پيش‌درآمد سخن و يادداشت بايد گفت: هميشه مذاکره و مصالحه و داشتن روابط مسالمت‌آميز با ديگران، بهتر از دشمني و مجادله است چون هم آرامش براي ملت مي‌آورد و هم آسايش و مردم ايران هم در طول تاريخ فرهنگ نجيبانه‌ خود نشان داده‌اند که اهل مروت با دوست و مدارا با دشمن بوده‌اند و چنانچه پيشنهاد صلحي به معناي واقعي و با رعايت حقوق و احترام متقابل، در ميان بوده به حکم عقل و منطق، تمکين کرده‌اند و اما از آن جهت پيشنهاد مذاکره با ترامپ را حتي بدون پيش شرط نپذيرفته‌اند و نبايد بپذيرند که رعايت حقوق ايران و احترام متقابل از آنچه مربوط به ايران مي‌شود، خبري نيست. بنابراين نتايج مذاکره از پيش معلوم است که ذلت است و از دست دادن آنچه به دست آورده‌ايم و در آن صورت، با آن منابع عظيم و آن سرمايه‌هاي علمي زبده و آن پيشينه‌  تاريخي درخشان و شگفت‌آور و آن فرهنگ و مدنيت افتخارآميز و تاثيرگذار در مباني فرهنگ و تمدن جهان، کشوري خواهيم بود از نوع رژيم سعودي و تلقي‌اي که آمريکا درباره‌ آن دارد و ... 
و اما در رويدادهاي روزهاي اخير و با کنار گذاشته شدن، دشمن سرسخت ايران و برهم زننده اصلي «توافق سعدآباد» و رشوه بگير گروهک معلوم الحال و چماق بيگانه، «بولتون»، برخي از گمان‌هاي داخلي بر آن است که راه مذاکره با آمريکا، هموار شده و مي‌توان با نشستن پشت ميز مذاکره، تمامي مشکلات داخلي و خارجي را در طرفه‌العيني حل کرد و آسوده زيست و غافل‌‌اند از اينکه حل بسياري از معضلات داخلي به رويکردها، تلقيات و باورهاي خودمان بستگي دارد و مربوط به بيرون از مرزها نيست. از طرفي، در مورد مذاکره، ما با موانع بزرگي مواجه هستيم که گذر و موفقيت از آن، در شرايط کنوني، ممکن نيست. 
اول، ما با رئيس‌جمهوري تاجرپيشه و برج‌ساز طرف هستيم که به باور و شناخت درست همه‌ جامعه‌شناسان و اهل سياست و روان‌شناسي، نه تنها انسان متعادلي نيست و اهل تصميم‌هاي ناگهاني است بلکه از رموز سياست و ظرافت‌هاي حقوق انساني، هيچ باور و اعتقادي ندارد و پايبند به هيچ نهاده و پيمان‌هاي معقول و مصلحت‌آميز گذشتگان هم نيست. نمونه‌اش، جداکردن فرزندان مهاجران و در قفس نگهداشتن آنان به دور از پدر و مادر و نيز تغييرات مدام در هيات دولت و مسئوليت‌هاي کاخ سفيد و از آن سو، بيرون رفتن از تمامي پيمان‌هاي بين‌المللي است و از سوي ديگر، به رسميت نشناختن حدود و مرزهاي شناخته شده کشورها، از آن جمله، بخشيدن بلندي‌هاي جولان سوريه به رژيم صهيونيستي و دستور به انتقال سفارت آمريکا به بيت‌المقدس اشغالي به عنوان پايتخت آتي رژيم تل آويو! و هم تحت فشار قراردادن کشور دانمارک به فروش «گروئلند». بدان سياق که اين منطقه را هم مي‌توان مثل «آلاسکا» خريد. 
و دوم، وجود رژيمي نامشروع، غاصب و توسعه‌طلب و آدمکش به نام حکومت تل آويو در منطقه است که بايد منافع آمريکا را در منطقه تحت هر شرايطي از قبيل جنايت و تخريب باغها و خانه‌هاي فلسطينيان و شهرک‌سازي و توسعه در ملک ديگران، حتي با اشغال و ناديده گرفتن منشور سازمان ملل، تامين و تضمين کند و يک نمونه‌ آن، قول الحاق دره اردن و کرانه‌ باختري، در تبليغات انتخاباتي و در صورت راي آوردن نتانياهو، نخست‌وزير دروغ‌گو و فاسد اسرائيل است. در يک کلام، آمريکا نمي‌خواهد و نمي‌پذيرد که هژموني ما در منطقه بر هژموني‌اش برتري پيدا کند. علت تحريم مدام ما از جانب دولت ترامپ و حمله‌هاي تجاوزکارانه‌ رژيم صهيونيستي بر محور مقاومت، جز اين نيست. در مورد مذاکره هم با تجربه‌اي که از کره‌ شمالي در دست است و آينه ماست؛ ترامپ، رئيس‌جمهور ايران را در قاب عکس دو نفري مي‌خواهد بدون اينکه ذره‌اي از تحريم‌ها را کم کند و يا هيچ امتيازي بدهد. چون همان‌گونه که در بالا اشاره شد، او تفکر تجاري دارد نه عقل سياسي، ضمن آن که به شدت محتاج ماست و بدين‌وسيله مي‌خواهد تمامي شکست‌هاي خارجي خود را براي انتخابات 2020 حل کند چون هيچ موفقيتي در اين زمينه در کارنامه‌اش نيست چرا که چالش او با روسيه، با چين، با ما، با نيکاراگوئه، با ترکيه، با کوبا، با افغانستان، با محور مقاومت و . . . باقي است و با اين کارنامه‌ سياه خود مي‌داند، رقيبان انتخاباتي‌اش، چگونه چماقي بر سر او خواهند کوفت. ناگفته نماند که ترامپ براي مذاکره با ما حتي در آينده‌ نزديک «پمپئو» را هم، مثل بولتون بيرون خواهد کرد اما در آن صورت هم نبايد فريفته شويم چرا که سياق، همان است که گفتيم و اما تنها چاره‌ ما اتکا به قابليت‌هاي داخلي مغفول خود و ياري‌گرفتن از ايرانيان بيرون از کشور و در پيش گرفتن درست کشورداري و پرهيز از هزينه‌تراشي براي ملت و کشور و نظام و تاکيد بر توليد داخلي و ريشه‌کن کردن فساد است.