حل کردن یا پاک کردن صورت مسائل!؟

 
 
 
 


در اين زمانه که هرآن از گوشه‌اي حادثه‌اي روح و روان جامعه را مي‌فشرد وگاهي آگاهان و دلسوزان نگرانند که بلوا همه‌گير و زيان‌ها زياد شوند و سامان امور از دست برود، چه بسيار که اشتغال‌سازي و مساله آفريني غيرضرور صورت مي‌گيرد و اولويت‌هاي اصلي جامعه فروگذاشته مي‌شوند و با سماجت امور قابل حل شدن غامض و حيثيتي و سياسي مي‌شوند! از آن بدتر و خطرناکتر گويا هنوز مواجهه مسئولانه واخلاقي و متواضعانه وکارشناسانه با رويدادها وناهنجاري‌ها وحادثه‌ها در دستور کار نيست و شايد بلوغ آن حاصل نشده است. موضوع غم‌انگيز خودسوزي دختري جلو دادگاه ممکن است در هر کشوري رخ دهد و در حد يک حادثه در کنار حوادث طبيعي قرار گيرد ولي متاسفانه زمينه‌هاي موجود اين ماجرا موضوع را تا نقطه خطرناک اجتماعي پيش مي‌برد و مردم در حيرت و تاثر فرو مي‌روند. اگر موضوع حضور خانم‌ها در ورزشگاه‌ها پيش از اين حل و به اشتياق آنها پاسخ درخور داده مي‌شد به احتمال زياد حالا خانم خداياري زنده بود و هيچ دلي در مرگ دلخراش اين دختر مشتاق ورزش درهم نمي‌پيچيد و آشوب ذهني پديد نمي‌آمد. به عبارت ديگر اتصال اين حادثه با آن زمينه موضوع را حاد و اجتماعي مي‌کند. راستي چرا با تمهيدات لازم نبايد امکان حضور خانم‌ها در ورزشگاه‌ها به ‌وجود آيد؟ چرا اين مساله واقعا کوچک بايد تا اين حد بزرگ و حاشيه‌ساز شود؟ چرا اين موضوع و موضوعات مشابه ديگر اين مقدار کش پيدا مي‌کنند و معلق ميان زمين و آسمان نگه داشته مي‌شوند تا به خطرناکترين نقطه جوش خود برسند؟ کي قرار است انبوه مشکلات خود را با تدبير و خردجمعي حل کنيم؟ آيا با انواع دشمني‌ها که عليه کشورمان وجود دارد و اتفاقا مدافعان محدوديت‌ها براين دشمني‌ها تاکيد مي‌کنند مصلحت هست که ما اين همه مساله حل نشده داشته باشيم؟ آيا اغلب کشورهاي جهان از مسلمان و غيرمسلمان که چنين محدوديتي ندارند از اين ناحيه فاسد شده‌اند؟ و آيا ما با اين روش‌ها جلو فساد را گرفته‌ايم؟ اينها همه يک روي سکه معضلات انبوه جامعه ماست ولي اين سکه را روي ديگر هم هست. متاسفانه ما با مسائل حل نشده برخوردي عالمانه و مسئولانه نمي‌کنيم واين ديگر واقعا نوبر است! نگاهي به راه حل برخي از مسئولان از جمله صداوسيما در مواجهه با موضوع خودسوزي يک دخترطرفدار ورزش نظري بيفکنيم تا روشن شود که چگونه با ساده‌ترين روش‌ها و دم دستي‌ترين راه حل‌ها مي‌خواهند حساسترين و لغزنده‌ترين مشکلات را برطرف کنند؟ فرض مي‌کنيم همه اين ادعاهاي مطرح شده از سوي رسانه‌هاي رسمي درست باشد وحتي همه آنها از سوي جامعه پذيرفته شوند آيا واقعا مشکل حل مي‌شود؟ آيا ديگر هيچ سوالي پيش نمي‌آيد؟ آيا روح و روان جامعه از آسيب در امان مي‌ماند؟ آيا زمينه اين معضل هم از بين مي‌رود؟ آيا برخورد با رسانه‌ها و جبهه‌گيري در مقابل مسئولاني که از اين واقعه نگران شدند و توصيه به حق و عدل کردند مشکل را حل مي‌کند يا آن را ريشه‌دار مي‌کند؟ آيا اعلام دروغ بودن بخشي‌هايي از ماجرا تاثر مردم را برطرف مي‌کند؟ پاسخ به اين سوال‌ها نشان مي‌دهد که برخي از تصميم‌گيران تا چه حد به مسائل ساده و ابتدايي نگاه کنند؟ آيا همين افراد راجع به موضوعات مهم کشور هم اينگونه تصميم مي‌گيرند و آن را اجرايي مي‌کنند؟ آيا همين برخوردها نيست که مشکلات قابل حل روي هم انباشته و به زخمي سر باز مبدل مي‌شوند و جامعه مرتبا از آنها دچار انواع آسيب‌ها مي‌شود؟ وقتي انسان اندکي تامل مي‌کند و راه درست و مسئولانه در قبال اين حادثه‌ها را از ذهن مي‌گذراند، متوجه مي‌شود که ميان برخوردهاي انجام شده با نوع صحيح از رفتارها تا چه حد فاصله است؟ درقبال اين حادثه بهتر بود فورا دستور رسيدگي از سوي بالاترين مقامات صادر مي‌شد، بررسي مي‌شد که اين خانم چگونه تصور کرده است که بايد براي 6 ماه به زندان برود، از خانواده وي دلجويي به‌عمل مي‌آمد وبه زنان و دختران ورزش دوست قول بررسي موضوع براي حضور در ورزشگاه‌ها را مي‌دادند و در نهايت از موضوع پيش آمده عذر مي‌خواستند و خود را شريک غم از دست رفتن جان يک انسان مي‌کردند وگزارشي هم به مردم مي‌دادند. اينگونه، اتفاقا هيچ‌کس و هيچ بيگانه‌اي امکان بهره‌برداري از اين حادثه را پيدا نمي‌کرد و حداقل يک موضوع براي هميشه درکشورما حل مي‌شد. البته از حضور نمايندگان ويژه قوه قضائيه در مراسم اين خانم هم بايد تشکر کرد و آن را ابتداي راهي دانست که تعميم پيدا کند و مواجهه متين و خردمندانه و غيرسياسي با هر مساله‌اي راباب نمايد.