روزنامه مردم سالاری
1398/07/04
عربستان و پایان افسانه قلب انرژی جهان - حشمتالله رضوی
ده روز از حمله به تاسیسات نفت عربستان در ابقیق و خریص میگذرد و بازار نفت نسبتا باثبات است. آمار نیز نشان میدهد (گزارش بلومبرگ) بهای نفت طی نخستین هفته پس از حمله حوثیها به این تاسیسات به طور میانگین تنها شش و هفت دهم درصد افزایشیافته است.
افزایش نه چندان قابل ملاحظه بهای نفت در شرایطی است که بیش از پنج میلیون و هفتصد هزار بشکه نفت در روز از بازار خارج شده و آنگونه که ریاض اعلام کرده است از سرگیری تولید و صادرات نفت حداقل تا پیش از پایان ماه جاری میلادی (سپتامبر) امکان پذیر نخواهد بود.
خروج چنین حجم عظیمی از نفت از بازار و در همان حال افزایش نه چندان قابل ملاحظه بهای نفت را چگونه باید توضیح داد؟
به نظر میرسد این تحول بدان معناست که با گذشت زمان نقش و اهمیت عربستان در تامین امنیت انرژی جهان کاهش
مییابد.
اگر تحولات قیمتهای جهانی بهای نفت را در پی حمله اخیر به تاسیسات نفتی عربستان با تحریم نفتی سال 1973 آمریکا مقایسه کنیم معلوم میشود که میانگین هفتگی افزایش بهای نفت پس از حمله اخیر تنها شش و هفت دهم درصد بوده است در حالی که در سال 1973، که عربستان تصمیم گرفت فروش نفت به آمریکا را متوقف کند، بهای نفت چهار برابر افزایش یافت و از اندکی بیش از سه دلار به دوازده دلار در هر بشکه رسید و هیچگاه از این میزان پایینتر نیامد تا اینکه در نتیجه تحولات ناشی از انقلاب اسلامی در ایران دوباره بهای نفت به میزان سه برابر افزایش یافت و در بازار آزاد به بیش از سی و شش دلار در هر
بشکه رسید.
همچنین این میزان افزایش در مقایسه با حمله صدام به کویت و عربستان در سال 1990 کمتر است. به عبارت دیگر هر چه زمان میگذرد تاثیر رویدادهای نفتی در منطقه خلیج فارس بر تحولات بازار کمتر میشود به نحوی که دیگر به ندرت میتوان با عنوان شوک نفتی از آنها یاد کرد؛ حتی اگر میزان خروج نفت از بازار قابل توجه باشد.
یکی از دلایل این دگرگونی کاهش وابستگی غرب به نفت عربستان است. در حالی که در دهه هفتاد میلادی با تحریم نفتی عربستان مردم در آمریکا برای خرید یک گالن بنزین ساعتها در صف میایستادند اکنون به نظر میرسد خروج نفت عربستان از بازار، مصرف کنندگان بنزین را در آمریکا نگران نمیکند و صاحبان خودروها برای دریافت بنزین صف نمیکشند. به این ترتیب به نظر میرسد برخلاف دهه هفتاد میلادی وابستگی آمریکا به نفت عربستان دیگر حیاتی نیست، مقولهای از جنس امنیت ملی به شمار نمیآید و حساسیت چندانی را بر
نمیانگیزد.
رویداد حمله به تاسیسات نفت عربستان همچنین نشان میدهد که معادله نفت در برابر امنیت که دهها سال بنیان سیاست خارجی آمریکا در رابطه با عربستان بوده است در حال تغییر است و عربستان برای تامین امنیت خود دیگر نمیتواند چندان روی الزامات وابستگی آمریکا به نفت این کشور حساب کند.
تنزل جایگاه عربستان در بازار نفت و از دست رفتن اهمیت این کشور در تامین امنیت انرژی را با توجه به تحولات اوپک و نقش پیوسته رو به کاهش عربستان و اوپک در ثبات قیمتهای نفت نیز میتوان دریافت.
سه سالی است که اوپک ناتوان از ایفای نقش ایجاد ثبات در بازار نفت به همکاری با کشورهای غیر اوپک به رهبری روسیه روی آورده است. در همه این سالها عربستان در مورد این که چه استراتژی باید در پیش گیرد سر در گم بوده است.
این سردرگمی در برکناری زودرس وزرای نفت این کشور هویدا است. چهار سال پیش علی النعیمی به دلیل در پیش گرفتن استراتژی سهم بازار و کاهش قیمتهای نفت به زیر سی دلار در هر بشکه از کار برکنار شد و خالد فالح با استراتژی همکاری با روسیه و غیر اوپک برای کاهش تولید و افزایش قیمتها روی کار آمد.
رعایت تام و تمام نظام سهمیه بندی توسط اوپک تحت رهبری عربستان از سال 2017 اگرچه سبب افزایش نسبی قیمتها شد اما به کشورهای غیر اوپک و بویژه آمریکا کمک کرد تا جای اعضای اوپک و از جمله عربستان را در بازار نفت بگیرند. به این ترتیب اوپک تحت رهبری عربستان طی سه سال گذشته به طور پیوسته سهمش را در بازار جهانی نفت از دست داده و اثر گذاری آن، بدون همکاری با کشورهای تولیدکننده غیر اوپک و بویژه روسیه، بر تحولات قیمتهای نفت کاهش یافته است.
عربستان سردرگم در میان استراتژیهای سهمیهبندی و افزایش بهای نفت از یک سو و استراتژی کسب سهم بازار و کاهش قیمتها از سوی دیگر ماه گذشته خالد فالح را از کار برکنار و عبدالعزیز بن سلمان را جایگزین وی کرد؛ وزیر نفت جدیدی که قبل از در پیش گرفتن هر گونه استراتژی مشخصی، با حمله به تاسیسات نفتی این کشور و پیامدهای آن رو به رو است.
اکنون ریاض به درستی نمیداند که آیا نظام سهمیه بندی در پیش گیرد و با قیمتهای نسبتا بالای نفت نظارهگر کاهش روز افزون سهم خود و اوپک در بازار باشد یا بهتر است استراتژی سهم بازار را در پیش گیرد و با کاهش قیمتهای نفت تولید کنندگان عمده غیر اوپک از جمله روسیه و آمریکا را تا آنجا که ممکن است به
حاشیه براند.
تصمیمگیری در مورد هر یک از دو گزینه پیچیدگیهای خود را دارد. ریاض به راحتی نمیتواند سیاست سهم بازار را در پیش گیرد زیرا از یک سو تصمیمات اوپک و غیر اوپک در قالب همکاری عربستان و روسیه به یکدیگر گره خورده است و ریاض بعید است بی توجه به خواست روسیه و تبعات آن به طور یکجانبه استراتژی سهم بازار را در پیش گیرد. بعلاوه برای کشوری که خود را درگیر جنگی خانمان سوز در یمن کرده است سیاست سهم بازار و کاهش قیمتها به معنی کسری بودجه و دشواری تامین هزینههای جنگ در
یمن است.
اما اگر ریاض میخواهد به استراتژی کنونی که مبتنی بر همکاری با روسیه و غیر اوپک است و به قیمتهای نسبتا بالا کمک میکند ادامه دهد؛ باید به طور پیوسته نظاره گر افزایش سهم غیر اوپک در بازار باشد. چنین روندی سبب میشود تا سهم تولید و نقش عربستان در کل عرضه جهانی نفت کاهش یابد و از اینرو است که حتی حمله به تاسیسات نفتی این کشور نمیتواند قیمتهای نفت را به طور قابل ملاحظهای در بازار تحت تاثیر قرار دهد.
حال به نظر میرسد در شرایطی که مصرف نفت جهان به یکصد میلیون بشکه نفت در روز رسیده است و کشورهای غیر عضو اوپک هفتاد درصد نفت مورد نیاز جهان را تامین میکنند، جایگاه عربستان در بازار نفت در حال تنزل است و چالشهای امنیتی این کشور برای غرب، آن چنان که باید، حساسیت برانگیز نیست؛ بویژه اینکه آمریکا و عربستان با دو نظام سیاسی کاملا متفاوت شریکهای استراتژیک به حساب نمیآیند.
بدون نفت، از نظر آمریکا عربستان کشوری است که به جهان آزاد تعلق ندارد و نظام آن با استانداردهای مورد نظر غرب از جمله دموکراسی سنخیتی ندارد. همچنین مردم آمریکا زخم ضربه یازده سپتامبر را بر پیکر جامعه خود احساس میکنند و به یاد داشته باشیم که تنها چند روز قبل از حمله به تاسیسات نفتی عربستان مقامات آمریکا از ترور فرزند اسامه بن لادن در مرز پاکستان و افغانستان خبر دادند.
با وجود چنین دوگانگی در استانداردهای مربوط به نظام سیاسی ایده آل در غرب و عربستان، کاهش وابستگی غرب به نفت عربستان دست این کشور را در تامین امنیت خود خالی میکند و اگر بپذیریم که معادله نفت در برابر امنیت، به دلیل دگرگونیهای شگرف در بازار نفت در دهههای گذشته در حال تغییر است، عربستان باید امنیت خود را در چارچوبهای جدیدی تعریف کند.
دگرگونیهایی که به آن اشاره شد از جمله تاثیر نسبتا اندک حمله به تاسیسات نفتی عربستان بر قیمتهای جهانی نفت، کاهش فزاینده سهم اوپک در تولید نفت جهانی و سردرگمی عربستان برای در پیش گرفتن استراتژی سهم بازار و یا کاهش تولید جمله بدان معناست که برخلاف آنچه برخی کارشناسان و سیاستمداران اعلام کردند حمله به تاسیسات نفتی عربستان دیگر حمله به قلب انرژی و اقتصاد
جهان نیست.
سایر اخبار این روزنامه
جریانی با اتهام زدن به اصلاحطلبان میخواهد مردم را از حضور در انتخابات مأیوس کند
طرحهای توسعه شهری و چالش درآمد شهرداریها - علی صمدی*
عربستان و پایان افسانه قلب انرژی جهان - حشمتالله رضوی
تذکر و عزل، پیامد تنبیه دانشآموزان در مدارس
بیدقتی راننده اتوبوس چگونه منجر به مرگ شهروند نابینای اصفهانی شد - رقیه بابائی*
چشمانداز نرخ تورم در نیمه دوم سال جاری
جریانی با اتهام زدن به اصلاحطلبان میخواهد مردم را از حضور در انتخابات مأیوس کند
دعوت به صلح هرمز
تاکید بر اجرای کامل برجام در نیویورک