روزنامه مردم سالاری
1398/07/23
تناقضهای حذف آموزش زبان در مدرسه
هفته گذشته بیش از 50 نماینده مجلس در طرحی یک فوریتی خواستار حذف درس زبان انگلیسی از برنامه درسی مدرسهها شدند.این نمایندگان بر این باورند که «دانشآموزانی که با هدف مهارتآموزی و ورود سریع به بازار کار مسیر تحصیل در شاخههای کاردانش یا فنی و حرفهای را انتخاب میکنند، نیاز ضروری به آموختن زبان خارجی ندارند... آموزش زبان در مدارس نسبت به آموزش در آموزشگاههای آزاد زبان کمتر موفقیتآمیز بوده و بهتر است که آموزش تمامی زبانهای انگلیسی و غیر انگلیسی از محیط مدرسه خارج شود و از طریق آموزشگاهها آزاد انجام شود... بنابراین آموزش زبان فقط در مقطع دبیرستان و آن هم در بیرون از مدرسه و در آموزشگاههای آزاد انجام شود و هزینه آن نیز بر عهده دانشآموزان باشد ...» با نگاهی گذرا به سند تحول بنیادین و سند برنامه درسی به آسانی میتوان تناقضهای آشکار این طرح با آن سندها را دید بنابراین نگارنده از بررسی این بخش میگذرد و به بند بالا تمرکز میکند.
1- حذف آموزش زبان خارجی از دوره متوسطه اول و محدود کردن آن به دوره متوسط دوم با یافتههای روانشناسی تربیتی و دانش یادگیری در تضاد است. منحنی رشد انسان نشان میدهد که بیشترین میزان یادگیری، به ویژه زبان دوم، معمولا در دهه نخست زندگی است. یکی از مهمترین دست اندازهایِ آموزش زبان در ساختار کنونی نیز بالا بودن سن زبان آموزان است. جالب است بدانیم که پژوهشهای تازه و دقیق در ژاپن نشان میدهد که مهم ترین عامل ناکارآمدی آموزش زبان انگلیسی در مدرسههای ژاپن، آغاز دیرهنگام این آموزشهاست. از اینروست که در برنامههای درسی تازه در این کشور، افزون بر کیفیتافزایی آموزش زبان در مدرسهها، این آموزشها به دوره دبستان منتقل شدهاند. دست بر قضا یکی از ریشههای کامیابی آموزشگاههای آزاد زبان و زبان آموزان در این آموزشگاهها این است که خانوادهها معمولا بچههای خود را از دوران دبستان و حتی پیش از دبستان به آموزشگاههای زبان میفرستند و در سالهای پایانی دبیرستان، کنکور و دانشگاه میوههای آن را میچینند.
2- جهانِ اینترنت و ماهواره و شبکههای گسترده اجتماعی و انسانهایی که جهان-شهروند به شمار میآیند توجیه «ضروری نبودن تعلیم زبان خارجی به دانشآموزانی که قصد ادامه تحصیل در دانشگاه ندارند» را آن چنان دور از تجربههای اجتماعی، فرهنگی و حتی اقتصادی نشان میدهد که نیاز به توضیح بیشتری ندارد.
در حالی که نهادهای ملی و جهانی، آشنایی با زبان، رایانه و برقراری ارتباط میان انسانها و... را بخش جدایی ناپذیری از سواد در جهان کنونی میدانند و طرح چنین پیشنهادی یک عقب گرد آموزشی شگفتآور است.
3- اما گذاشتن بار هزینههای زبان آموزی بر دوش خانوادهها بسیار شگفت آور است! در کشوری که تقریبا در هیچ مدرسهای، از دولتی و هیات امنایی و سمپاد گرفته تا مدرسههای غیر دولتی، آموزش رایگان به چشم نمیخورد، چگونه برخی از نمایندگان مردم، که باید پاسدار حقوق شهروندان باشند، چنین طرحی، با چنین مادهای را پیشنهاد دادهاند!؟ آیا این نمایندگان نمیدانند که آموزش و پرورش نهادی عمومی است و کارآمدیاش سر راست بر زیست فردی و اجتماعی تک تک شهروندان اثرگذار است و نباید پولی باشد؟ شوربختانه در شرایطی که بسیاری از کشورهای جهان و حتی کشورهای همسایه در راستای گام نهادن در راه عدالت آموزشی و حذف نابرابریها در این گستره گام برمیدارند، دست اندرکاران ما هر روز به سوی پولی سازی و برون سپاری این نهاد عمومی پیش میروند!
اما نمایندگان مجلس چرا!؟ گمانی نیست که چنین طرحی همراستا با برنامههای خصوصیسازی دولت در نهاد آموزش، عدالت آموزشی را به چالش میکشد. از این پس فرزندان خانوادههای محروم افزون بر این که از آموزش کارآمد- و حتی ناکارآمد- محروم اند بلکه از زبان دانی نصف و نیمه کنونی نیز محروم خواهند شد!
آیا این کار با سوگند نمایندگان ملت جور در میآید؟ از سال 92 برخی چهرههای شناخته شده مخالف دولت پرچم مبارزه با بی عدالتی آموزشی را در دست گرفته و در هر فرصتی به خاطر خصوصی سازی در آموزش به دولت حمله کردهاند. آیا اکنون زمان آن نیست که با چنین طرح ناعادلانه و ضد آموزشی مخالف کنند؟ بیش از همه انتظار از نمایندگانی ست که خود را پرچمدار چنین مبارزهای نشان دادهاند.
پس این گوی و این میدان!
سایر اخبار این روزنامه
نفت، ما و نروژیها
تحریمهای یکجانبه، ابزاری جهت پیشبرد اهداف سیاست خارجی نامشروع برخی قدرتها
خبر
تناقضهای حذف آموزش زبان در مدرسه
اپرای ملی آشتیدهنده مخاطبان با موسیقی آوازی ایران
والدین سراغ بازار آزاد نروند
پیام مدرنسازی رآکتور تحقیقاتی خنداب
عیادت رهبر انقلاب از آیت الله مکارم شـیرازی
احتمال رویارویی دمشق و آنکارا
ترکیه به روندی که آغاز کرده، پایان دهد
«آمدنیوز» در کنترل سپاه