احسان اقبال سعید از راهکارهای توی تاکسی تا سرگردانی سرهنگ

تکاپوهای نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری هر روز شکل وسیر تازه‌ای پیدا می‌کند. وعده‌ها و راهکارهای ارائه شده برای حل مشکلات و تبدیل ایران به بهشت شکل دم‌دستی و پیش پاافتاده‌تری پیدا می‌کند. از سوی دیگر محمدباقر قالیباف علی رغم هیاهوی بسیار و تکاپوی بسیارش توسط یاران و تشکل‌های اصول‌گرا تنها گذاشته می‌شود. مدیریت در سطح کلان و آن هم در کشوری با پیچیدگی‌های ایران هرگز با ساده‌انگاری و دم‌دستی کردن مفاهیم سازگاری نداشته و ندارد. در انتخابات ریاست جمهوری سال 84 اولین جرقه‌های پوپولیسم به شکل علنی در عالی‌ترین سطوح به عرصه کارزار انتخابات ریاست جمهوری آمد. محمود احمدی‌نژاد که حامیان آن روزگارش که احتمالا امروز او را به جا نمی‌آورند با شعف می‌گفتند که شهردار آن روز تهران در عقب خودرویش بیل قرار داده و هرجا ببیند جوی آبی در شهر گرفته شخصا دست به کار می‌شود‌!؟ و خود احمدی‌نژاد در برنامه‌های تبلیغاتی‌اش مدعی شد از طریق صرفه‌جویی در دکوراسیون وزارتخانه‌ها و ادارات دولتی تمام مشکلات مالی معلمان و وزارت آموزش وپرورش را حل می‌کند.!؟ این ساده‌سازی و دم دستی کردن مشکلات عظیم در آن روزها برای احمدی‌نژاد توفیق آورد و دیدیم و دیدید که چگونه مشکلات را با آن سیاق مترقی حل و فصل کرد. در امتداد همان رویه احمدی‌نژادی آقایان رئیسی و قالیباف هم با تاسی به همان رویه وعده و راهکارهای عجیب مطرح می‌کنند. آقای رئیسی درباره حل معضل بیکاری و تجربه‌اش در این باره می‌گوید: یکی از نکاتی که همواره ما را رنج داده تقاضای اشتغال از آستان قدس رضوی است و درصدد هستیم 000 شغل از طریق لایروبی قنات ایجاد کنیم و با کشاورزی گلخانه‌ای و دامپروری نیز این ظرفیت را افزایش می‌دهیم. امیدواریم که در این بعد و توجه به محرومان و نیازمندان بتوانیم گام‌هایی برداریم که مورد رضای حضرت رضا(ع) باشد و گره‌ای از کار مستضعفان گشوده کند. آقای رئیسی حل مشکل عظیم اشتغال را از طریق الگوی مورد استفاده لایروبی و حفر قنات می‌دانند. احتمالا آقای رئیسی می‌‌خواهند از این طریق مشکلات بزرگ از جمله اشتغال را حل کنند. ایشان احتمالا از یاد برده‌اند که بخش عظیمی از بیکاران امروز کشور دارای تحصیلات دانشگاهی بالایی هستند و یقینا با فرهنگ حاکم بر کشور علی‌رغم بیکاری تن به بسیاری کارها نمی‌دهند. حتی توسعه بخش خصوصی و اشتغال در این بخش هم این خیل بیکاران را راضی نمی‌کند چراکه امنیت شغلی خواست این طیف است که مگر با اشتغال در بخش دولتی فراهم نمی‌شود. احتمالا بسیاری از بیکاران تحصیل‌کرده خواهند پرسید آیا خود آقای رئیسی و همراهانش حاضر به اشتغال فرزندانش در مدل مشابه قنات خواهند بود؟ این قبیل حرف‌ها وعده‌ها و ساده‌سازی‌ها از مدل تحلیل‌های سیاسی درون تاکسی است، جایی که مسافران با گفتن اینکه همه این‌ها یکی هستند و این بازی خودشان است و احتمالا روحانی و رئیسی شب‌ها پالوده با هم می‌خورند، مسیر را کوتاه می‌کنند. از کسانی که داعیه اداره کشور را دارند انتظار می‌رود این‌قدر سطحی به مسائل کلان نگاه نکنند. محمدباقر قالیباف نامزد دیگر اصول‌گرایان که بسیار تند وتیز و با توپ پر وارد صحنه رقابت شد روزهای عجیب و خاصی را تجربه می‌کند. علی‌رغم اینکه نظرسنجی‌های اصول‌گرایان او را بالاتر از رئیسی نشان می‌دهد اما تشکل‌ها و احزاب اصول‌گرا یک به یک به سمت ابراهیم رئیسی می‌روند. در روزهای گذشته جامعه روحانیت مبارز و جبهه پایداری رسما از کاندیداتوری رئیسی حمایت کردند. این رویه نشان می‌دهد اردوگاه اصول‌گرایی از این پس ذیل تفکر رادیکال جبهه پایداری تعریف می‌شود. اصول‌گرایان سنتی و قدیمی یا از دوستان دیروز بریده‌اند و چون لاریجانی، ناطق نوری و... به روحانی و اعتدالیون نزدیک شده‌اند و یا چون موتلفه نامزد کم رمق خود را دارند. سایر اصول‌گرایان ذیل پایداری تعریف می‌شوند و هرگونه نوسان وناهمپوشانی باعث طرد آن‌ها از خیمه خودی‌ها می‌شود. سرهنگ ظاهرا این بار هم از جانب دوستان هم فکر تنها گذاشته شده است. اتفاقی که در سال 84 هم رخ داد، اما در روزها و ساعات پایانی رقابت‌ها ولی این بار بسیار زودتر اتفاق افتاده است. قالیباف می‌تواند مشابه مدل احمدی‌نژاد 84 که بی‌اعتنا به عدم حمایت تشکل‌های اصول‌گرا تا آخر در صحنه ماند بماند و خود را به قضا و قدر بسپارد. یا اینکه با فراموش کردن طعنه‌اش به اسحاق جهانگیری مبنی بر نماندن تا آخر خود کناره بگیرد و تا آخر نماند. هر چه هست سرهنگ از همیشه تنهاتر و سرگردان‌تر است. او که برای زخمی کردن حریف به میدان آمده بود، اینک زخمی‌تر از همیشه تنها در میانه میدان است.