اعظم طالقانی، سیاست‌ورز خستگی‌ناپذیر

محمدمهدی جعفری
استاد دانشگاه
مرحومه اعظم طالقانی را باید از برجسته‌ترین سیاستمداران زن 5 دهه اخیر کشور دانست. هر چند حضور رسمی او در سیاست محدود به نمایندگی دور اول مجلس شورای اسلامی است اما رد صلاحیت او برای مجلس دوم نه تنها حتی حضور او در سیاست را کمرنگ نکرد که حتی نقطه آغازی بود برای مؤثرتر شدن این حضور.
تفاوت دیدگاه ایشان به امر سیاست‌‌ورزی در قیاس با همنسلان دیگرشان را می‌توان از همان سال‌های ابتدایی انقلاب به وضوح دید. در روزگاری که اوج همسو شدن یا عضویت چهره‌های مختلف در تشکیلات‌ قدیمی یا فراگیر سیاسی کشور بود، ایشان راه دیگری را در پیش گرفت و در پی تأسیس تشکیلاتی تازه رفت با هدف تمرکز بر مسائل زنان . جالب اینکه امروز بعد از چهل سال از آن مجموعه‌ها و احزاب بزرگ و قدرتمند آن زمان کمتر چیزی باقی مانده اما تشکیلات تأسیس شده توسط خانم طالقانی همچنان حیات سیاسی دارد.


خانم طالقانی مشی و مرام سیاسی خود را در همان سال‌های پایانی رژیم سابق در زندان شاه نشان داده بود. زمانی که مجامع بین‌المللی حقوق بشری قصد بازدید از زندان‌های ایران را داشتند، ساواک از ایشان می‌خواهد که گزارشی مثبت از وضعیت زندانیان را به این گروه‌ها بدهد و در عوض رژیم هم در مجازات ایشان تجدید نظر کند. این مربوط به زمانی می‌شود که خانم طالقانی محکوم به حبس ابد بود. در همان موعد ساواک از آیت‌الله طالقانی می‌خواهد تا با خانم طالقانی صحبت کرده و ایشان را راضی به این کار کنند. زمانی که آیت‌الله طالقانی در دیدار دو نفره از فرزند خود می‌پرسد که آیا راضی به این کار است یا خیر، جواب منفی می‌شنود و در آنجا می‌گوید که نظر خودش هم همین است. باید توجه داشت که در آن موقعیت از یک سو جواب مثبت می‌توانست باعث شکستن حکم زندان ابد شود اما جواب منفی هم این خطر را داشت که باعث تشدید مجازات، یعنی بازگشت حکم اعدام برای خانم طالقانی شود.
وجه ممیزه و ویژگی منحصر به فرد مرحومه اعظم طالقانی در تمام این سال‌ها صرفاً در ممارست در پیگیری موضوعات و البته حفظ چارچوب‌های قانونی کشور نبود. از ویژگی‌های اصلی ایشان که تقریباً مغفول مانده، این بود که پیگیری حقوق زنان در حوزه سیاست توسط وی در واقع ادامه‌ای از مجموعه فعالیت‌ها و اقدامات اجتماعی ایشان بود. کما اینکه بخش وسیعی از فعالیت‌های جامعه زنان مسلمان به عنوان یک تشکیلات سیاسی نه محصور در بازی‌ها و مناسبات حوزه قدرت بلکه ناظر به فعالیت‌های مرتبط با بخش‌های پایین‌تر جامعه بود و شامل اقداماتی چون تجهیز کارگاه‌های مختلف برای کارآفرینی در حوزه زنان می‌شد. به عبارت دیگر اگر خانم طالقانی در حوزه حقوق زنان مباحث و مسائلی را مطرح می‌کرد، خود در بخش‌های پایین جامعه پیوندش را با موضوعات مبتلابه این حوزه با قوی‌ترین شکلی که امکان داشت برقرار کرده بود. به نظر می‌رسید این پیوند همان منبع انرژی بخش حرکت‌های سیاسی، اجتماعی و تلاش‌های حقوقی او در خصوص مسأله زنان بود که وجوه تئوریک و آکادمیک این دغدغه را تقویت می‌کرد و باعث اثربخش‌تر شدن اقدامات خانم طالقانی می‌شد. چه آنکه در همین مسیر اغراق نیست که گفته شود حساسیت امروز جامعه ایران و نسل‌های جدید روی مسائلی چون دامنه تفسیر «رجل سیاسی» بیش از هر چیز مدیون تلاش‌ها و ممارست‌های اعظم طالقانی است.