روزنامه ایران
1398/08/12
مسببان مشکلات کشور طلبکار شده اند
مدعیان بروند ببینند خط و ربط مؤسسات اعتباری بحرانزا به کجا وصل بود
احسان بداغی/ تعطیلی مملکت آخرین گزاره سیاسی است که مخالفان دولت مطرح کردهاند. گزارهای که بر اساس آن میگویند قوه مجریه کار را رها کرده و کرکره امور اجرایی در کشور را پایین کشیده است. آنها البته معتقدند دولت عمداً این کار را کرده تا باز با ایجاد فشار بیشتر به کشور، راه را برای مذاکرهای تازه باز کند. اما گزاره مخالفان دولت چقدر قابل پذیرش است و چقدر برای آن نشانههای عینی وجود دارد؟ این سؤال را با محمدرضا تابش، نماینده اصلاحطلب مجلس در میان گذاشتهایم. کسی که هشدار میدهد اصرار بر این تعبیر خطرناک است و میتواند باعث تکرار حوادث دی 96 یا رخدادهای امروز عراق و لبنان در کشور شود.
٭٭٭
شما گزاره تعطیلی مملکت را که توسط مخالفان دولت مطرح میشود، قبول دارید یا خیر؟
نه قبول ندارم. اینکه مملکت با مشکل مواجه است حرف درستی است. اینکه باید بهتر از این اداره شود و جا برای اداره بهتر آن هم وجود دارد، درست است. همه و حتی خود دولت هم قبول دارند این را، اما تعبیر تعطیل بودن مملکت یک تعبیر شدیداً افراطی و خطرناکی است. کسانی که امروز این تعبیر را به کار میبرند، وضعیت عراق و لبنان را ببینید که همین دست القائات کار آنها را به کجا رسانده؟ یادشان بیاید دی 96 چه اتفاقی افتاد و القائات غلط و بزرگنمایی مشکلات وضع را به کجا رسانده بود. تعبیری که مخالفان دولت درباره تعطیلی مملکت دارند سه مشکل دارد؛ اول اینکه بزرگنمایی و افراط در ترسیم حدود مشکلات واقعی است. دوم اینکه جایگاه مسئولیت خودشان و نهادهای دیگر را در این وضع نادیده گرفتهاند و همه مسئولیت را یک طرفه میبینند. سوم هم اینکه راهکاری که میدهند، همان شیوهای است که کشور را به اینجا رسانده. همه میدانند سال 84 آقای خاتمی دولت را با رشد اقتصادی 7 درصدی و تورم یک رقمی و بهترین سطح از روابط تحویل همین تفکر داد و آنها سال 92 چه تحویل دادند که هنوز هم ریشه مشکلات ما در همان مسائل و شکل مدیریت غلط حوزههای مختلف است. اینها درست است از اسم احمدینژاد چیزی نمیگویند اما پیشنهادی که برای وضعیت فعلی دارند باز هم همان رسم احمدینژاد است.
حالا این گزاره را که این وضعیت ناشی از عملکرد دولت است چقدر میتوان قبول کرد؟ به عبارتی اینکه سیاستها و برنامههای دولت عامل این وضعیت بوده را چقدر میتوان در واقعیت امر پذیرفت؟
حکمرانی مطلوب در تجربه بشری یک سری مؤلفههایی دارد و نتایج تحقق آن هم بسیار است. بحث اول من این است که دوستانی که از تعطیلی مملکت میگویند متعلق به تفکری هستند که تقریباً یک دهه کل ارکان کشور را در اختیار داشت. کار سختی نیست ببینیم تجربه آن زمان و خروجی این مدیریت چقدر با حکمرانی مطلوب منطبق است. شرایط کشور ما امروز شرایطی نیست که بخواهیم وارد این دست منازعات داخلی بشویم و این باید درک شود. البته من خودم معتقدم که بخش بزرگی از مشکلات امروز کشور حاصل همین عدم درک شرایط از سوی گروههایی است که متأسفانه به هر دلیلی قدرت عمل هم دارند و در داخل خیلی راحت میتوانند حتی با نهادهایی مثل دولت و مجلس رفتار تقابلی داشته باشند. به هر حال با هر منطقی ما امروز وارد فاز مقاومت شدهایم. لازمه سیاست مقاومت هم این است که شرایط و پیامدهای آن را هم بپذیریم. نمیشود در داخل هم دنبال مسدود کردن مسیرهای دیپلماسی و گرهگشایی به بهانه مقاومت بود، هم از دولت خواست که مانند شرایط عادی کشور را اداره کند. سؤال این است که مگر همین دوستان در دوران تحریم قبلی کشور را عادی و زندگی مردم را بدون مشکل اداره کردهاند که امروز چنین توقعی دارند؟ من خودم امروز میتوانم دهها نقد به دولت وارد بدانم اما بالا بردن توقعات مردم و تشدید تقابلهای داخلی برای کشور یک خطر است، حالا هر که میخواهد در رأس دولت باشد. مردم سالهاست دارند مقاومت میکنند و همزمان جلوی چشم خود مفاسدی میبینند. دمیدن به تنور تقابلها میتواند تاب تحمل مردم را کم کند. همان اتفاقی که امروز در لبنان و عراق افتاده و ما هم شکلی خفیفتر از آن را در دی 96 تجربه کردیم. در همین موضوع مؤسسات مالی بنده هم به عنوان عضو شورای پول و اعتبار و هم عضو هیأت انتظامی بانکها شاهد بودم اتفاقات قابل ملاحظهای رخ داد که متأسفانه مسئولان واقعی آن مسئولیت ماجرا را نپذیرفتند و حتی آن را گردن دولت انداختند. خب یک طرف ماجرا این بود که باید در انتخاب مسئولان بانکها دقت بیشتری میشد. مثلاً اینکه فلان کس از کارمندان دادگاه انقلاب بشود مدیرعامل فلان بانک و بعد کلی مشکل ایجاد شود یک طرف قضیه بود. ولی این در چه دولتی اتفاق افتاده بود؟ با حمایت چه کسانی بود؟ یک طرف قضیه هم برمیگردد به اینکه این مؤسسات چطور غیرقانونی فعالیت میکردند و هیچ تمکینی از بانک مرکزی نداشتند. خب اینها به کجا وصل بودند؟ یکی از مدیران بانک مرکزی به خودم میگفت تا مدتی قبل مسئول یکی از همین مؤسسات میگفته شما به عنوان بانک مرکزی به چه جرأتی ما را احضار کردید که بیاییم جواب بدهیم؟ شما ببینید اینها چه پشتوانهای دارند که اینطور حرف میزنند؟ مسئول این دولت است؟ یعنی اینها از چنان قدرتی برخوردار بودند که برای توضیح درباره تخلفات چند هزار میلیاردی خودشان هم نه تنها حاضر نبودند به بانک مرکزی پاسخ دهند که طلبکار هم میشدند. تازه بعد از تدابیر رهبری برای ساماندهی وضعیت بانکها بود که باعث شد اینها حداقل پاسخ بانک مرکزی را بدهند. بعد چند هزار میلیارد از پول بیتالمال دادند برای بدهی همینها. دولت مخالف دادن این پول بود اما فشارهایی آمد و برای اینکه بحران بدتری در کشور ایجاد نشود مجبور شدند بدهی اینها را از بیت المال بدهند. خب خط و ربط افرادی که این مؤسسات را علم کردند مشخص است. روابط و وابستگیهای اینها مشخص است. نسبت اینها با بحران دی 96 مشخص است. تورم ناشی از بحران ایجاد شده توسط این مؤسسات مشخص است. مقصر اینها دولت است؟ اگر قرار بود دولت مملکت را تعطیل کند که اول باید جلوی پرداخت بدهی همینها را میگرفت. آقایانی که میگویند دولت مملکت را تعطیل کرده بروند ببینند مدیران این مؤسسات چه وابستگیهای سیاسی داشتند و از کدام نهادها بودند.
فکر میکنید زمینه این دست اظهارات و موضعگیریها چیست؟
زمینهاش مسئولیت ناپذیری است. میگویند مجلس و دولت همه کاره هستند در کشور اما مثلاً در همین زمینه FATF چه اتفاقی در حال رخ دادن است؟ دو نهاد انتخاباتی کشور موضوع را تصویب کردهاند و یک مجموعهای که پاسخگو هم نیست، جلوی کار را گرفته؟ خب چه کسی باید مسئولیت ناشی از این تصمیم را بپذیرد؟ وقتی یک عده علی رغم خواست نهادهای انتخابی که نماینده اکثریت ملت هستند، اینطور برای کشور تصمیم میگیرند و تصمیمات خود را دیکته میکنند باید برای پذیرش مسئولیت و تاوان آن هم آماده باشند. این رفتار واقعاً نه از سر انصاف است و نه تدبیر و عقلانیت. حالا هم که مسئولیت نمیپذیرند دیگر نباید حرفهایی بزنند که نمک به زخم مردم بپاشند و موجب عصیان شود. برای من سؤال است کسانی که این حرفها را میزنند میخواهند با کار خودشان مردم را به چه چیزی امیدوار کنند؟ خب مردم که کارنامه خود اینها را هم دیدهاند که کشور را از کجا به کجا رساندهاند.
شما به موضوع FATF اشاره کردید. متناظر آن مسأله برجام است که مورد نقد جدی منتقدان است که میگویند به سرانجام رسید اما هیچ سودی در آن نبود و مثلاً هیچ سرمایهگذاری بابت آن جذب مملکت نشد و تنها باعث از دست رفتن صنعت هستهای و وقت ایران گردید. یعنی هشدار میدهند که مسائلی چون FATF هم چیزی شبیه برجام هستند و نباید به جایی برسند.
این خیلی غلط است. نه صنعت هستهای ما از بین رفت و نه برجام بی ثمر بود. راجع به این تا حالا خیلی بحث شده. در یک سال بعد از برجام در حالی که هنوز همه مشکلات ما با دنیا به جز هستهای پا بر جا بودند و صداهای مخالف زیادی هم از داخل میآمد، همین برجام برای 80 میلیارد دلار سرمایهگذاری در ایران زمینهسازی کرد. اگر سرمایهگذاری نبود پس اعتراض همین دوستان ما به قرارداد با اروپاییها در آن موعد چه بود؟ چه کسانی جلوی آن قراردادها را در داخل گرفتند و گفتند معنای کار کردن با اروپاییها این است که برای بیکاران اروپایی شغل درست کنیم؟ خب سرمایهگذاری اروپایی میخواست بیاید اینها سر و صدا میکردند که این خیانت است. وقتی فراریاش دادند تازه طلبکار شدند که برجام نتیجه اقتصادی نداشته. خب اینها تناقض رفتاری است. دولت میخواست با خرید هواپیما صنعت حمل و نقل هوایی کشور را دگرگون کند. جلوی خرید هواپیماها را گرفتند و نگذاشتند سریع تحویل شوند، گفتند بروید از روسیه و چین بخرید و بعد هم آن بلا سر برجام آمد. حالا این عزیزان چرا کاری نمیکنند که برویم از جای دیگر هواپیما بخریم؟ نتیجه آن مخالفتها چه شد جز اینکه فرصت نوسازی ناوگان هوایی ما از دست رفت؟ یا در زمینه قراردادهای دیگر همینطور. اتفاقاً برجام داشت کار خودش را میکرد و اتفاقاً آنچه مانع جذب سرمایهگذاری ناشی از برجام در کشور بود، یکی همین مخالفتها و سنگاندازیهای جریانهایی بود که الان مدعی هستند چرا برجام محصول اقتصادی ندارد. من همین چند روز قبل از آقای زنگنه درباره وضعیت تحریمها کسب اطلاع کردم و آنطور که ایشان میگفت، ما در دوره قبل تحریمها میتوانستیم تا یک و نیم میلیون بشکه نفت صادر کنیم و کشتیها قادر بودند نفت ایران را ببرند. پول و ارز ما هر چند با سختی، اما قابل بازگشت به کشور بود. ولی هیچ کدام از این فعل و انفعالات الان نمیتواند صورت بگیرد. واقعاً دولت الان دارد با چنگ و دندان کشور را اداره میکند. ما هم معتقدیم میتوانست بهتر کار کند اما اینکه کشور تعطیل است یک القای خطرناک به افکار عمومی است. این همان چیزی است که دشمنان ما میلیاردها دلار پول صرف آن میکنند که همین ذهنیت را به مردم ما القا کنند و در داخل هم متأسفانه برخی نادانسته کار آنها را راحت میکنند.
سایر اخبار این روزنامه
بچههای آبادان و خرمشهر لایق بیش از اینها هستند
نسل نو، موسیقی نواحی را بازخوانی میکنند
استمرار برجام با تعادل در تعهدات طرفین
12 موضوع روز اقتصاد ایران
آسیبهای اجتماعی را سیاه و سفید نکنیم
<دولت تعطیل> اسم رمز حمله به دولت
واردات کالاهای مشابه تولید داخل، ممنوع!
پیام صلح از زبان دیپلماسی شهری
سینمای ایران نگران مسیر پیش روست
کاش دیگر کسی درِ این انجمن را نزند
فیلتر فیلتر شکن ها در راه است
نبض مشترک
تب و تاب بازار سرمایه
مسببان مشکلات کشور طلبکار شده اند
غفلت از دلواپسان!