روزنامه وطن امروز
1398/09/11
آقایان شما مقصرید!
میکائیل دیانی: مردم حق دارند اعتراض داشته باشند، اساسا شرایط به گونهای غمبار است که اگر حق اعتراض به این وضعیت را هم به رسمیت نشناسیم در حق مردم جفا کردهایم! فشار بالای اقتصادی بر گرده مردم سنگینی میکند؛ اقتصاد در وضعیتی ناگوار است، قیمت مسکن در 2 سال گذشته بیش از 2 برابر شده است و وضعیت اجاره خانهها اسفبار است؛ سفره مردم کوچک شده است، مرکزنشینها به حاشیه کوچ کردهاند و حاشیهنشینها از حداقلها هم محروم شدهاند! این شرایط را هر کسی بنگرد اعتراض را به رسمیت میشناسد! اما چه کسی باید معترض باشد؟! چه کسی متهم است؟! شرایط موجود محصول چه عواملی است؟! سوال اصلی اینجاست! در دو ـ سه روز گذشته چند بیانیه منتشر شده است که نگارندگان خود را در جایگاه احقاقکنندگان حقوق ملت قرار دادند؛ مطالبهگرانی که روی صحبتشان با حکومت است و از سرکوب شکایت دارند. حال آنکه بخش زیادی از آنچه در این چند سال اتفاق افتاده محصول حمایتهای همین افراد است. محمد خاتمی که در هر انتخابات بیرون میآید و بعد از هر «تکرار!» به غار تنهایی خود پناه میبرد باید این جملات را خوب به خاطر بیاورد که «با روحانی راهی را آغاز کردهایم و به نیمه راه رسیدهایم. اینبار این شمایید که باید تکرار کنید، تکرار رای به روحانی عزیز، برای تقویت امید به آیندهای بهتر». خاتمی حالا به جای آنکه معترض به وضع موجود باشد، باید در مقابل مردم بایستد و از دعوت به آنچه کرده است عذرخواه باشد، هر چند در این وضعیت حتی عذرخواهی او نیز بلایی را که بر سر ملت وارد آمده درمان نمیکند! خاتمی شاید حافظه تاریخیاش ضعیف باشد اما این را میداند که هر حکومتی بین «اعتراض» و «اغتشاش» فاصلهگذاری میکند و اجازه نمیدهد اغتشاش، زندگی و امنیت مردم آن حکومت را مختل کند؛ خاتمی خود در تیرماه سال 78 در کنار همین رئیسجمهور فعلی که آن روز در مقام دبیر شورای عالی امنیت ملی بود این رفتار را انجام داد. خاتمی سهشنبه ۲۲ تیر ۷۸ بهعنوان رئیسجمهور و رئیس شورای امنیت اطلاعیه داد: «مردم صف خود را از اغتشاشگران جدا کنند؛ ما با اغتشاشگران برخورد میکنیم». و فردای آن روز بود که روحانی بهعنوان دبیر شورای عالی امنیت ملی در راهپیمایی 23 تیر ـ ضدآشوبهای 18 تیر ـ سخنران مراسم بود و سوءاستفاده دشمن از این جریانات را که توسط عناصر فاسدی چون گروهکهای سیاسی شکست خورده و منزوی و مزدوران و وابستگان به قدرتهای خارجی ایجاد شده بود محصول آن دانست و آشوبگران را اینگونه توصیف کرد: «اینها پستتر و حقیرتر از آن هستند که بخواهیم نسبت به آنها تعبیر حرکت براندازی را مطرح کنیم» و افزود: «چنین آشوب و تخریبی در هیچ جای دنیا و توسط هیچ دولت و مردمی تحمل نمیشود». خاتمی شاید حافظه ضعیفی داشته باشد اما روزنامهها نگاشتهاند که او کمتر از یک ماه بعد یعنی پنجم مردادماه ۷۸، در سخنرانی خود در دیدار عمومی با مردم همدان گفت: «بعد از حادثه کوی دانشگاه، شورش پیش آمد. شورش و بلوا در تهران، حادثه زشت و نفرتآوری بود که ملت عزیز و مقاوم و صبور و منطقی ما را مکدر کرد. آنچه در تهران پیش آمد، لطمه به امنیت ملی بود؛ تلاشی بود برای برهم زدن آرامش مردم شریف و تخریب اموال عمومی و خصوصی و بالاتر از آن، اهانت به نظام و ارزشهای آن و مقام معظم رهبری. آنچه پیش آمد، حادثه سادهای نبود؛ تلاشی بود برای مرزشکنی و برای ابراز کینهتوزی علیه نظام که نه رابطهای با این ملت شریف داشت و نه نسبتی با دانشگاه و دانشگاهیان. حادثه شورش، یک حرکت کور، یک بلوا و یک حرکت ضدامنیتی با شعارهای منحرفکننده بود که به نظر من برای مخدوش کردن شعارهای مطرحشده در دوران جدید ریاستجمهوری به وجود آمد. تحریک احساسات مردم متدین و دلسوز و وطنخواه که تاب تحمل حمله به ارزشها، رهبری و مقدسات خود را ندارند، فقط از آن جهت صورت گرفت که ملت به خشونت واداشته شود. در واقع این شورش، نهتنها یک اقدام ضدامنیتی بود بلکه اعلام جنگی بود به رئیسجمهور و شعارهای او که به یاری خداوند این بلوا خاموش شد!» در کنار خاتمی اما موسوی که خود باعث و بانی بلای بزرگی چون فتنه 88 است ـ که زخمش همچنان در جامعه باقی است و شکافش همچنان در دل خانوادههای ایرانی اثر گذاشته ـ بیانیه داده است! موسوی به جای بیانیه دادن باید به آن روزها فکر کند که «بیانیه حمایت از وضع موجود» را برای بیبیسی و دیگر رسانهها ارسال میکرد. سلسله بیانیهنویسی حالا به معدود کارگردانان و بازیگران رسیده است، آنهایی که روزگاری اسم خود را «ستارههای سبز» گذاشته بودند و در 92 سبز و بنفش را به هم پیوند میزدند و در 96 با همه ناکارآمدیهای به وجود آمده توسط روحانی پای «وضع موجود» امضا زدند؛ هنرمندانی که حالا بیشتر به دستگاههای امضای روحانی بدل شدهاند اما فراموش کردهاند اعتراض مردم به وضعیتی است که آنها برایشان به وجود آوردهاند، وضعیتی که با تشویق و تبلیغ آنها به وجود آمده است! آقایان! زمان سوت بلبلی زدن گذشته است؛ شما باید پاسخگو باشید! این ژستها به شما نمیآید. شما در مقابل مردمید نه کنار آنها.

