جلب رضايت مردم دشوار شده است

 
 
 
 


 
در چند روز گذشته شاهد بوديم که نزديک به 14 هزار نفر که عمدتا از قشر جوان و گمنام جامعه بودند براي جلب اعتماد مردم و نشستن بر روي 290 کرسي مجلس، ثبت نام کردند و اين موضوع در روزهاي سخت بي‌اعتمادي، تنها اميد براي حضور مجدد مردم در پاي صندوق‌هاي راي انتخابات دوم اسفند است. در اين دوره انتخابات آنچه که مسلم است کسي با مرامنامه و جناح بندي سياسي نمي‌تواند راي مردم را به دست آورد چون با اتفاقات چند سال اخير دست آنها براي مردم رو شده و هيچ کس تعلق خاطر به فرد يا جناح خاصي ندارد و فقط کارنامه شخص و انگيزه او براي آينده کشور مي‌تواند ملاک انتخاب مردمي باشد. البته اين شرايط در شهرهاي کوچک کمي متفاوت است چون ملاک حضور مردم و اعتماد به کانديداهايشان با شناخت نسبي همراه است، اما در پايتخت با جمعيتي بالغ بر 12 ميليون نفر، مردم کانديداها را نمي‌شناسند و فقط کارنامه آنها در سال‌هايي که مسئوليت بر عهده‌شان بوده يا در سال‌هايي که روي صندلي‌هاي بهارستان نشسته‌اند و از همه مهمتر تا چه اندازه در جهت اصلاح قوانين آسيب‌زا براي جامعه کوشيدند، مي‌تواند ملاک مشارکت مردمي در انتخابات پيش رو باشد. مردم از کانديداهاي برج‌ و کاخ نشين فاصله گرفته‌اند و اين افراد ديگر در انتخاب آنها نقشي ندارند. در اين شرايط کساني مي‌توانند به بهارستان راه پيدا کنند که شيوه زندگي‌شان نزديک‌تر به مردم عادي باشد و اشرافي‌ها که عمدتا در دوران مسئوليت‌شان ثروت اندوخته‌اند نمي‌توانند انتخاب مناسبي براي مردم در اين شرايط سخت معيشتي باشند. بهترين کانديداها همان‌هايي هستند که از ميان مردم به بهارستان راه پيدا مي‌کنند و به تعبيري از مردم، براي مردم و در خدمت مردم باشند. عناوين دهان پرکني همچون دکتر و مهندس نيز در تغيير نگرش مردم به انتخابات موثر نخواهد بود و انتخاب دکترها و مهندسان در سال‌هاي گذشته نشان داد که توقعات مردمي از آنها در حالي بالاتر مي‌رود که برعکس عنواني که يدک مي‌کشند توانايي‌هايشان کافي به نظر نمي‌رسد و فقط چهارسال وقت کشور را در جهت اصلاح امور زندگي‌ مردم تلف کردند. از ابتداي پيروزي انقلاب ما دائم بحث تعهد و تخصص را در ميان کانديداها داشتيم، ولي به جايي رسيديم که کساني که در راس امور- به ويژه نمايندگان مردم در مجلس- قرار دارند نه تخصصي در احقاق حقوق مردم داشته‌اند و نتوانسته در جهت بهبود شرايط زندگي مردم گام بردارد. بي‌شک در اين وضعيت نااميدي کساني مي‌توانند با جلب نظر مردم از شهرهاي بزرگ به مجلس راه پيدا کنند از دل مردم کوچه و بازار باشند و معني درد و شرمندگي پدران را در پر کردن سفره خانواده‌ها چشيده باشد و کساني که قبلا در آزمون‌شان شکست خورده‌اند، بي‌شک دوباره به مجلس نخواهند رفت. اعتمادي که در طي سال‌هاي اخير خدشه دار شده و مردم کمتر نماينده واقعي که اصلاح امور کشور و مديريت قوانين را به آن به امانت سپرده‌اند ديده‌اند که با سوء استفاده از قدرت به ثروت اندوزي نپرداخته باشد. پس کار کانديداها در بهارستان يازدهم براي به دست آوردن اعتماد مردم به مراتب دشوارتر از دوره‌هاي قبل است. مردمي که انبوهي مطالبات از دولت و مجلس دارند و جنبه‌هاي اقتصادي و اجتماعي اين مطالبات پررنگ‌تر از جناح‌بندي سياسي است.