شباهت جناح‌های سیاسی در ایران

محمد هدایتی - وعده‌ها روز‌به‌روز بزرگ‌تر می‌شود اما از راه‌های رسیدن به آنها نشانی نیست. سرراست‌ترین تحلیل از مناظره‌های انتخابات ریاست‌جمهوری چیست؟ اینکه با وجود تفاوت‌هایی که بین افراد وجود دارد، اینکه با وجود سوابق و عملکرد متفاوت آنها، هیچ‌کدام برنامه مشخصی برای گذار کشور و رسیدن به وضعیت مطلوب ندارند. واقعیت این است که هرگاه سیاست‌ورزی تابع برنامه مشخص و مدونی نباشد، کشورداری هم به شیوه «ابن‌الوقتی» اداره می‌شود. از این جهت جناح‌های سیاسی در ایران تفاوت آنچنانی با هم ندارند. حتی دولت اصلاحات به عنوان کارآمدترین دولت در چند دهه اخیر فاقد یک برنامه مشخص بود. آنها حتی تا لحظات آخر تصور نمی‌کردند به قدرت برسند. تفاوتی میان دولت‌ها اگر بوده است، در به‌کارگیری معیارهای عقلانیت در انجام همان امور یومیه است، اینکه حداقل برای انجام امور، محاسبه‌ای دودوتا چهارتا صورت گیرد؛ رویه پیش‌پا افتاده‌ای که دولت احمدی‌نژاد حتی از انجام آن نیز ناتوان بود؛ اینکه عملکرد دولتمردان تابع قواعدی کلی باشد، اینکه نظارتی هرچند محدود بر عملکرد دولتمردان وجود داشته باشد و دست آنها در تعدی به اموال عمومی چندان باز نباشد. اینهاست که تفاوت‌های مدیریتی میان گروه‌های مختلف سیاسی را بر‌می‌سازد. اما چرا نشانی از برنامه نیست؟ پاسخ به این پرسش دیرین مجال بیشتری می‌طلبد. به‌طور خلاصه اما می‌توان به چند عامل اشاره کرد؛ مهم‌ترین عامل شاید ساخت سیاسی باشد که اجازه شکل‌گیری فعالیت نهادینه سیاسی در قالب احزاب و ماندگاری آنها را نمی‌دهد. در غیاب احزاب بدیهی است نمی‌شود چشم‌انتظار برنامه‌ای مشخص بود. سیاست حول افراد شکل می‌گیرد و کاریزما یا وعده‌های عجیب به مهم‌ترین عامل پیروزی بدل می‌شود. حزب است که برنامه می‌نویسد و کادرهایی برای پیشبرد این برنامه تربیت می‌کند. عامل دیگر به ساختار سیاسی- اقتصادی پیچیده ایران بر‌می‌گردد؛ ساختاری که همزیست با بحران‌ها و شوک‌های بسیار است و امکان داشتن چشم‌اندازی طولانی‌مدت را زایل می‌کند چراکه دائم باید برای بحران‌های روز چاره‌های موقت جست. مساله مهم دیگر وجود بازیگران متعدد در اقتصاد سیاسی ایران است؛ بازیگرانی در نهادهای مختلف قدرت که گاه دارای منافع کاملا متضادی با هم هستند و در فعالیت‌های یکدیگر خلل وارد می‌کنند. آنها اثرات هرگونه برنامه‌ای را خنثی می‌کنند. دیگر اینکه ساختار اقتصادی متکی به فروش نفت، هرگونه سیاستگذاری را به فراز‌وفرودهای قیمت نفت متکی می‌گرداند. از این رو کاهش در قیمت نفت به سرعت در کاهش هزینه‌های دولت نمود می‌یابد. با توجه به مجموعه این عوامل و در کنار بسیاری متغیرهای دیگر، سیاست‌ورزی در کشور به وضعیتی رسیده که در مناظره‌های انتخاباتی جواب‌های شانسی داده می‌شود به سوالات به قید قرعه انتخاب شده!
hedayati.mohammad@yahoo.com